دل نوشته علمی

چرا باید در حقیقت زندگی کنیم؟!

در دنیای امروز دو نوع زندگی متصور است؛ یکی زندگی در حقیقت و دیگری زندگی در دروغ…

چون زیست اخلاقی؛ هویت انسان را سالم نگه می دارد و مانع فروپاشی ماهیت انسان می شود، باید در حقیقت زندگی کرد.

در حالی که زندگی در دروغ ماهیت انسان را متلاشی می کند؛ و زمینه تسلط رژیم های توتالیتر را بر انسان فراهم می آورد، چه بسا می خواهند که انسان متناسب با ایدئولوژی آن ها باشد؛ فقط دستورات را اطاعت کند؛ از چرایی آن ها نپرسد، و یک مطیع محض باشد… چون فقط با اطاعت کارشان پیش می رود!

بنابراین، فراهم آوردن یک ساختار ابهام انگیز به مثابه تداوم آن هاست…

فلذا انسان باید به ماهیت واقعی خودش که همانا حقیقت و واقعیت است برگردد تا هیچ رژیم توتالیتری و هیچ انسان دروغگویی از او سوء استفاده نکند…

بی گمان حقیقت به مثابه واقعیت شمشیری علیه تمامی تمامیت خواهانی است که با دروغ جامعه را تبدیل به زندانی بزرگ برای آمال پوچ خود کرده اند…

زیرا دروغ به مثابه زیربنای رژیم آن ها مقدمات ادامه حیاتشان را فراهم می آورد…

بنابراین، با تابش حقیقت بر روح جامعه ساختار دروغین توتالیترها در هم شکسته می شود و ماهیت واقعی آن ها برای جامعه مشخص می شود…

چه بسا دیگر، حنای آن ها رنگی برای جامعه نداشته باشد…

بنابراین، شروع جاده آزادی با ابهام زدایی است.

در واقع زیربنای آزادی؛ زیست اخلاقی است و زیربنای زیست اخلاقی؛ راستی و درستکاری است…

در حالی که زیربنای درستی هم خود حقیقت و پرهیز از هر نوع دروغگویی است…

بی گمان برای رسیدن به آزادی، باید با چراغ حقیقت زندگی کرد…

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا