علمی تحلیلی

گفتار در تقدّمِ امر فرهنگ بر امرِ سیاست

مروری بر وضعیت سیاسی و فرهنگی ایران نشان می دهد که طی یک صد سال اخیر همواره «امر سیاسی» بر «امر فرهنگی» چیرگی داشته است، به گونه ای که فرهنگ و فرهنگیان ذیل نفوذ و قدرت قاهره سیاست به زیست حداقلی و حاشیه ای خویش ادامه دادند.

این معضل و مساله هیچ گاه تاکنون حل نشد و تو گویی که هیچ فرد یا نهادی هم اراده ای برای حل آن به خرج نداده است.

واقعیت این است که قرار گرفتن «امر فرهنگ» در ذیل «امر سیاست» نتیجه ای به جز ویرانی فرهنگ و تخریب قلمروهای فرهنگی نخواهد داشت.

نظام های سیاسی از آن جا که تمامی امور از امور اقتصادی گرفته تا امور فرهنگی و اجتماعی را در اختیار خویش می گیرند، لذا هیچ گونه استقلالی برای این امور قائل نیستند.

در این میان از همه بدتر و آسیب زاتر عدم استقلال امر فرهنگ است، چرا که  این عدم استقلال به معنای ساختار نیافتن فرهنگ و ریشه دار نشدن آن است.

روشن است که تا فرهنگ یک جامعه به معنای واقعی کلمه ساختار نیابد و در جامعه ریشه نداوند، هیچ گونه انتظاری برای برون رفت از انواع مشکلات و مسائل را نمی توان داشت.

منظور از «امر فرهنگی» در نوشته حاضر عبارتند از: مجموعه الگوها، ساختارها و کنش گری های مربوط به  باورها، ارزش ها و هنجارهای یک جامعه است که به عنوان منبع و ذخیره ای اساسی از دانش، نمادها و افکار در نظر گرفته می شود.

اساساً «امر  فرهنگی» به صورت باورها، ارزش ها و هنجارها در نظام اجتماعی تجسم می یابد.

اگر امر  فرهنگی نتواند در تولید دانش ها، نمادها، هنجارها و ارزش های مورد نیاز جامعه کارکرد خودش را به درستی انجام دهد، نقش میانجی و مهم تر از آن نقش حفظ الگو و تعادل را نیز برآورده نخواهد کرد.

در چنین وضعیتی کنشگران نمی دانند از چه الگو و هنجاری پیروی کنند؟ و بر مبنای کدام بنیان دانشی و نمادی رفتار و کنش های اجتماعی خود را تنظیم کنند؟

در این شرایط آشفته و نابسامان هر گونه کوششی برای دست یابی به اهداف از پیش تعیین شده منجر به ناکامی و شکست خواهد شد.

اگر بپذیریم که «امر فرهنگی» منبع و ذخیره ای بنیادی از دانش ها، باورها، ارزش ها و هنجارهای راستین یک جامعه را تولید و تامین می کند، در آن صورت ضرورت دارد که بپذیریم بدون در اختیار داشتن چنین منبع و ذخیره اساسی به هیچ وجه نمی توان انتظار داشت امر سیاسی، امر اجتماعی و امر اقتصادی محتوای قابل قبولی به خود بگیرند.

 این گونه است که تمامی کوشش ها باید در جهت تقویت بنیان های فرهنگی جامعه باشد تا از پسِ چنین کوششی بتوان انتظار داشت که سایر امور نیز سامان واقعی خواهند یافت.

به عبارت دیگر، تمام سخن بر سر این موضوع است که امور سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه همگی در حال تغذیه از امر فرهنگی به عنوان منبع بنیادین ذخیره دانش ها، باورها، ارزش ها و هنجارها هستند و از پیش خود تولیداتی ندارند تا بتوانند به عنوان موتور محرکه جامعه مدنظر  باشند.

امر فرهنگی است که به دلیل مولّد بودن موتور محرّکه و پیش ران سایر امور تلقی می شود و اگر این موتور محرّکه رو به ضعف و سُستی نهد به طور یقین سایر امور نیز دچار رکود و رخوت خواهند شد.

همچنین است اگر «امر فرهنگی» در ذیل امر سیاسی تعریف شود و «امر سیاسی» بر آن تسلط یابد و چیره شود، دیگر انتظار چندانی نمی توان داشت که جامعه روی خوش رفاه و سعادت را ببیند.

این گونه است که نویسنده مدعی است فقط «امر فرهنگی» است که شایستگی پیش ران بودن در این زمینه را دارد و به ویژه «امر سیاسی» چندان  چنین شایستگی و قابلیتی را نزد خود ندارد.

«امر فرهنگی» به دلیل منبع مولّد دانش، عقلانیت، اخلاق، ارزش، هنجار و باور قابلیت و توانمندی تامّ و تمام برای پیش ران بودن و جلودار بودن در این زمینه را دارد.

اما، اگر این رویّه و روند معکوس شود و «امر سیاسی» بر «امر فرهنگی» تسلط و چیرگی یابد شاهد تهی شدن تمامی امور دیگر از درون خواهیم بود و آن گاه جامعه از هر جهت دچار ورشکستگی و فروپاشی خواهد شد.

همان گونه که گفته شد، نگاهی به وضعیت جامعه ایران طی یک صد سال اخیر به خوبی نشان می دهد که به جای این که «امر فرهنگی» بر «امر سیاسی» تقدّم داشته باشد و آن را به حرکت درآورد تا به سرمنزل مقصود برسد با تاسّف فراوان همواره این «امر سیاسی» بوده است که بر «امر فرهنگی» تقدّم یافته و حتی بر آن غلبه کرده است.

این تقدّم و چیرگی سیاست بر فرهنگ بوده است که شرایط امروزین جامعه ایران این گونه ناخوشایند و  نگران کننده شده است.

راه برون رفت از این وضع و شرایط ناگوار و بغرنج پرداختن به «امر سیاسی» به صورت مجزا و جداگانه  نیست، بلکه فقط و فقط پرداختن به «امر سیاسی» در ذیل «امر فرهنگی» و همچنین اصلاح «امر سیاسی» از طریق استفاده از ذخیره «امر فرهنگی» است.

دکتر محمدباقر تاج الدین

جامعه شناس، استاد دانشگاه

نوشته های مشابه

یک دیدگاه

  1. با سلام
    فکر میکنم استاد محترم در رابطه با مفهوم امر سیاسی درست برخورد نکرده اند. امر سیاسی امری است که دغدغه مراودات میان آزادگان را دارد و مساله مقدسی است بر خلاف سیاست و مفهوم عامیانه ای که از آن برداشت می شود. بنابراین در صورت تعریف امر سیاسی به شکلی صحیح، خواهیم دید که امر فرهنگی جزء دغدغه های امر سیاسی است و ذیل آن قرار دارد. ماند هر مساله ای دیگر. مجددا تاکید میکنم که امر سیاسی را باید به شکلی صحیح تعریف کرد. با تشکر از مطلب خوبتان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا