گوستاو کابیوت؛ یک روز بارانی در پاریس
گوستاو کابیوت از نقاشان امپرسیونیسم هم عصر ادگار دگا نقاش فرانسوی است.
کابیوت در تابلوی روز بارانی در پاریس سبک دگا را به خوبی با کمی تغییرات و با پرداخت واضح تری از واقعیت، همراه با جزئیات والمان های رئالیستی به صورت مدرن تری ارائه نموده است.
تابلوی روز بارانی ضمن اینکه بیان گردش و حرکت ِآزاد و معمول و روزمره فیگورهای انسانی در ذیل حرکتی که به رسم واقعیت می پیمایند به تصویر کشیده، از زاویه دیدِ غیرمعمول و حاشیه ای برای نگریستن به تابلو و اثر که توسط دگا ابداع شده بود، بهره گرفته است.
تابلوی روز بارانی گشت و حرکت آزاد سوژه ها زیر باران در معابر خیس و هوای ابری پاریس را در خیابان کناری ایستگاه سان لازار به نمایش می گذارد.
چهره های شخصیت ها هر یک در مسیری غیر از مسیر میل تابلو و نقاش به جهتی غیر از زاویه دید ِترسیم در تابلو متمرکز است.
چونان که عادت دگا هم عصر کاپیوت بر این بود که گاه سوژه های انسانی در حین حرکت خویش به مرکز تابلو یا همان زاویه دیدی که دگا برای اثر در نظر گرفته بود، خیره می شدند و حرکت روزمره خود را در یک ایستایی از منظر نگاه و چهره، به تاریخِ در تابلو برای پس از خود وقف می کردند.
این شیوه دگا گاهاً بنابر موضوعی که به تصویر می کشید مورد استفاده قرار نمی گرفت و او صرفاً چرخش ِنگاه سوژه ها را از زاویه دید برای انعکاس دادن برداشتنی درونی_ هم از زاویه دید و هم از واقعیتِ وضعی شخصیت و محیط پیرامونی وی بطورمثال در تابلوی عرق ابسنت و کارگران اتوکشی، به تصویر می کشید.
کار کابیوت همراهی با سوژه ها در جهت شخصی تر شدن است، بطوری که در احاطه فضا و بافتِ واقع، یکتایی های منفردی تشکیل دهند و از این منظر مخاطب هم تاریخ و اثر نیروهای اجتماعی را و هم تقابل سوژه ها با یکدیگر و محیط را درک می کند.
تابلوی یک روز بارانی در پاریس با نمایش اعمال نیروهای طبیعی ِتاریخ در یک نمایش معمولِ روزمره ضمن عرضه برداشتی مناسب، ریختِ معماری خیابان، ساختمان هایی که در مرکز تابلو قرار گرفته اند و سپس حرکت تنها و با هم و رامِ سوژه ها در مسیر کنش و تعقیب رویدادِ معمول روزمره را بازگو می کند.
همچنین چگونگی واکنش به فضا و خیابان و باران ضمن در نظر گرفتن پراکندگی حرکت و خط اثر هر کدام از سوژه_شخصیت ها در این تابلو به نوبه خود همان تاثیر گذاری و درنگی را به همراه دارد که دگا با افرینش و ترسیم ِتعقیب نگاه سوژه هایی که به مرکز زوایه دیدِ اثر می نگریستند، دنبال می کرد.
کار کابیوت در جدا کردن پیش زمینه نقاشی و پس زمینه و جداسازی سوژه های پیشینی تابلو و پیگیری نگاه سوژه ها در کنار بررسی آرام ِرفتار سوژه های فرعی تابلو به همان ایستِ آنی حرکتی می مانست که دگا در تابلوی رقصندگان با اینکه تمنای آفریدن اثری رئالیستی داشت با حرکت آرام قلم مو و اندک محو کردن جزئیات و افزودن به دامنه سیال امتداد رنگ ها و ایجاد فضایی مهگون که یک ثبت نابِ امپرسیونیستی از لحظاتِ گذار باشد، پرداخته است.
هرچند در تابلوی کابیوت جزئیات منطبق با عالم واقع در کمتر انحرافی نسبت با آن ترسیم شده، اما دچار ثبتِ آنی و گذرایی است که دگا به جهت تخمین و دریافتِ ذهنی مخاطب از آنچه فهمیدن کنش تاریخی پیش از اوست در تابلوهایش به کار می برده.
نگارش دگا روی تابلو، نگارش امتداد خط اثرِ تاریخ سوژه ها تا آنجایی است که پیش چشم مخاطب، در حالتِ گریز از روزمرگی و در اثنای حرکتی که دارند، دچار توقفِ آنی شده اند.
گویی اینکه لحظه ای دستور مکث و وقفه بر روند سیال زندگی و حرکت سوژه ها جاری شده و اینک آنچه خط اثرِ تاریخی سوژه از گذشته به حال نامیده می شود، در ردای سکون قابل ردیابی و دریافت است.
جایی که پژواک خفته سوژه از پس ِسکونِ لمحه ای و لحظه ای انحنای اندامش تا ماورای تابلو و تا افقِ درک مخاطب، برای عینی سازیِ تجربه زیسته کنش ها توسط سوژه ها در اثر هنری و بازسازی تاریخِ گذشته در اکنون_ به عنوان پلی پیوند دهنده میان دو نیروی گذشته و حال که در بازنمایی تابلو در پیش چشم مخاطب علیه یکدیگر حرکت می کنند _ گسترش می یابد.
در تابلوی یک روز بارانی، آنجا که جهت میل ِنگاه سوژه ها (زن و مرد) به جای اینکه به نقطه روبرو و زاویه مستقیم ِدید تابلو باشد، به نقطه ای دورتر از نمای ترسیم شده در تابلو در سمت چپ کشیده می شود و زاویه دید به جای اینکه محل برخورد نگاه مخاطب با خط اثرِ جهتِ میل در نگاه سوژه ها (زن ومرد) باشد، با بدن های سوژه ها تلاقی پیدا می کند.
رفتار بدن سوژه ها در تابلو رَفتِ عمیق نگاه مخاطب را تا پیگیری تمام ِماجرای رخ داده از انحنای اندام و چرخش نگاهِ سوژه ها در تابلو، جزئیات معماری خیابان و ساختمان گرفته تا سنگ فرش خیس خیابان دربردارد.
بطوری که جهت دریافت سازوکارِ حاکم بر شبکه تعاملات و زمینه کنش های رخ داده_تحتِ اثر جاذبه ناشی از برآیند نیروهای تاریخیِ میل_ در پیش کشیدن رویدادها و ضَرب روزمره اتفاقات را، در تاریخ کنونی بازنمایی کند.