علمی توصیفی

ابعاد تحول انقلابی

نظریه پردازان انقلاب معتقدند که تحول انقلابی ابعاد متعددی دارد و تنها با در نظر گرفتن همه یا برخی از این ابعاد است که می توان روشن ساخت آیا انقلابی در گذشته رُخ داده است؟ در زمان حاضر در حال وقوع است؟ یا در آینده رُخ خواهد داد؟

باید خاطر نشان کرد که تنها معدودی از تعاریف انقلاب شامل همه این ابعاد می شوند و غالب تعریف ها فقط شمار اندکی از این ابعاد را در برمی گیرند.

برخی از ابعاد دلالت گسترده تری نسبت به سایرین دارند و درواقع ممکن است متضمن وجود یا دربرگیرنده سایر ابعاد باشند.

1- استحاله ارزش ها

بسیاری از نظریه پردازان، استحاله ارزش ها (Alteration of Value) را نقطه عطف و شاید مهم ترین وجه مشخصه یک انقلاب به شمار می آورند.

هانتینگون، انقلاب را یک تحول داخلی سریع، بنیادین و خشونت آمیز در زمینه ارزش های مسلط و اسطوره یک جامعه می داند.

نویمان، انقلاب را یک تحول جامع و بنیادین در اسطوره مسلط نظم اجتماعی می شناسد.

2- دگرگونی ساختاری

تغییر ساختار اجتماعی (Structural Alteration) موجود، به عنوان نشانه تحول انقلابی، دومین بُعدی است که برای تعریف انقلاب می توان به کار گرفت.

نویمان، تغییر ساختار اجتماعی و نحوه کنترل ثروت اقتصادی را عناصر اساسی فرمول انقلابی می داند.

در سنت مارکسیستی نیز انقلاب یعنی استحاله ساختار اجتماعی و گذار یا انتقال از یک دوره تاریخی به دوره ای دیگر است.

3- تغییر نهادها

ممکن است تعاریف انقلاب وابسته به برخی تصورات در زمینه تحول نهادها باشند.

مثلاً مور زنجیره ای از تحول اجتماعی ارائه نموده است که انقلاب در یک انتهای آن قرار دارد.

مور انقلاب را آن نوع تحولی می شناسد که خشونت آمیز باشد، بخش قابل ملاحظه ای از مردم را درگیر سازد و منجر به ایجاد دگرگونی در ساختار حکومت شود.

ادواردز معتقد است که در انقلاب، یک سیستم قانونیت جای سیستم دیگر را می گیرد.

4- تغییر نخبگان

یکی از کارسازترین ابعاد تحول انقلابی همان چیزی است که می توان آن را بُعد نخبگان نامید.

تعریفی که متوجه این بُعد است به بررسی صورت بندی خاص رهبری جامعه و میزان تحول این رهبری طی دوره انقلاب می پردازد.

شاید این نکته نسبتاً آشکاری به نظر آید، مسلماً هر انقلابی متضمن تغییری در گروه نخبگان حاکم است.

ولی در سرشت این تغییر رهبری، اختلافات عمده ای وجود دارد.

اگر زنجیره ای از تغییر نخبگان بسازیم در یک سر آن تغییر اشخاص و در انتهای دیگرش تغییر ریشه ای نخبگان قرار خواهد گرفت که متضمن تغییر خاستگاه طبقاتی نخبگان است.

5- قانونیت و مشروعیت

این بُعد به تقابل میان انتقال قانونی و غیرقانونی قدرت مربوط می شود و به طور حاشیه ای و با مسئله گمراه کننده و بسیار کلی مشروعیت در ارتباط است.

وقتی از تحولی قانونی در تقابل با تحولی غیرقانونی سخن می گوییم به تغییراتی اشاره دارد که بر اساس (یا بر ضد) قواعد قانونی و یا سنتی یک جامعه صورت گرفته است.

ولی مشروعیت، مفهوم نسبتاً متفاوتی است که معمولاً اعم از مفهوم قانونیت است.

مشروعیت اشاره به حمایتی دارد که از سوی مردم جامعه نسبت به نظام سیاسی و نقش های آن نظام ابراز می شود.

این حمایت، به حکام حق «اخلاقی» حکومت کردن را می بخشد.

مکتب کارکردگرایی مسئله مشروعیت را مضمون اصلی خود در خصوص انقلاب قرار داده است

6- خشونت و رویدادهای خشونت آمیز

پژوهشگرانی که درباره انقلاب قلم زده اند عموماً خشونت را جزء اصلی و لاینفک وضعیت انقلابی می دانند.

دان می گوید: انقلاب نوعی تحول اجتماعی توده ای، خشونت بار و شتابان است.

در تعریف هانتینگتون از انقلاب نیز خشونت مولفه اصلی را تشکیل می دهد.

اما، همه نظریه پردازان، انقلابات را بنا به تعریف عبارت از اقدامات خشونت بار نمی دانند.

برای نمونه ادواردز عقیده دارد که تحول انقلابی لزوماً به اتکای خشونت و زور تحقق نمی یابد.

منبع: کوهن، آلوین استانفورد (1387)، تئوری های انقلاب، ترجمه علیرضا طیّب، چاپ هفدهم، تهران: نشر قومس، ص 58-36.  

جامعه شناسان

نظریات جامعه شناسان و موضوعات جامعه شناسی از کُتب مختلف توسط دکتر منیژه نویدنیا در اختیار علاقمندان قرار داده می شود، به انضمام نمودارها، عکس ها ... که شیوه ابداعی ایشان می باشد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا