علمی پژوهشی

ارتباط با جنس مخالف در بین نوجوانان

جنسیت، یک بر ساخت اجتماعی است، بنابراین تفاوت جنس واقعی، اما تفاوت جنسیت ساختگی است.

هر جامعه ای،  ویژگی های زنانه و مردانه را براساس ارزش‌ها و عقاید خود معین می‌کند.

لذا ممکن است نقشی در یک جامعه زنانه تعریف شود و در جامعه دیگر همان نقش مردانه معرفی شود.

تاکید بیش از حد بر تفاوت های زن و مرد، ممکن است ایفای نقش‌ها را برای افراد دشوار نماید.

مطابق دیدگاه یونگ باید درون هر مردی، صفات زنانه هم وجود داشته باشد و بالعکس.

یعنی؛ شجاعت و نیرومندی تنها خاص مردان نیست، همان گونه که عاطفه و مهربانی نیز مختص زنان نیست.

یونگ انسان کامل را مدنظر قرار می‌دهد که دارای هر دو نوع ویژگی‌های زنانه و مردانه است.

در جامعه ایران تا دهه 80،  ارتباط با جنس مخالف غالباً از دوره جوانی آغاز می‌شده است.

اما این الگو در دهه 90 خورشیدی به سرعت تغییر کرده و سن شروع رابطه با جنس مخالف، به 13 سال برای هر دو جنس کاهش یافته است.

درباره علل این تغییر می‌توان به موارد مختلفی اشاره کرد:

مشکلات عاطفی نوجوانان، فضای سرد خانواده ها و ارزش های گروه های دوستی عوامل مهم در برقراری رابطه با جنس مخالف هستند.

احساس نیاز، حس کنجکاوی و کسب تجربه، شبکه روابط اجتماعی و گروه های دوستی، بیکاری، فشار فرهنگی، فناوری های ارتباطی، تغییر ارزش های فرهنگی، درآمد خانواده، تحصیلات پدر، دینداری، روابط حسنه با والدین و معدل درسی نیز در سن شروع رابطه با جنس مخالف موثرند.

تاثیرپذیری از فناوری های نوین ارتباطی و اطلاعاتی، این رابطه را با تماس جسمی و رابطه جنسی توام می کند.

مهم ترین نظریات علمی درباره رابطه با جنس مخالف را می توان به شرح زیر دسته بندی کرد:

1.نظریه عشق سیال

زیگموند باومن؛ در عصر حاضر، زنان و مردان به شدت محتاج ایجاد رابطه هستند.

اما نمی خواهند این رابطه پایدار بماند و سبب سلب آزادی آن ها شود.

انسان های امروزی رابطه می خواهند اما فقط با خوبی های آن و نه با مشکلاتش.

افراد در جامعه سیال مدرن، رابطه را نوعی سرمایه گذاری می دانند و در آن انتظار منفعت دارند مانند یاری در هنگام اندوه، همراهی در تنهایی، تحسین در هنگام پیروزی، تسلی در هنگام شکست، ارضای یک نیاز و . . .

2.نظریه مبادله

این نظریه؛ رابطه با جنس مخالف خارج از چارچوب و قواعد پذیرفته شده فرهنگی را، به عنوان یک مبادله بین دو جنس در نظر می گیرد.

مطابق این نظریه، محیطی که رفتار در آن رخ می دهد از رفتار تاثیر می پذیرد و آن هم به نوبه خود به روش های گوناگون بازخورد دارد.

این واکنش بر رفتار بعدی کنشگر اثرگذار است.

اگر این واکنش برای کنشگر پاداش داشته باشد، احتمال دارد در آینده در موقعیت های مشابه تکرار شود.

اما اگر این واکنش برای کنشگر تنبیه یا پیامد منفی داشته باشد، احتمال تکرار آن کاهش می یابد.

بنابراین، رفتار انسان شبیه مدل های اقتصادی و سود و زیان در بازار است.

3.نظریه ماکس وبر

با دسته بندی کنش های اجتماعی براساس انگیزه و معانی ذهنی چهار نوع کنش را مطرح کرد:

کنش سنتی،کنش عاطفی، کنش عقلانی معطوف به ارزش، کنش عقلانی معطوف به هدف.

براساس دیدگاه وبر، نوع کنش با نوع جامعه، نوع اقتدار، نهادهای اجتماعی و نوع نهادها رابطه دارد.

بنابراین در جامعه مدرن، کنش افراد مبتنی بر عقلانیت معطوف به هدف است.

ویژگی های کنش عقلانی معطوف به هدف  عبارتند از:

محاسبه پذیری، کارایی، پیش بینی پذیری، کسب سود، افزایش حجم تولید و عقلایی کردن سازمان کار.

دکتر علی نوری

دکتری جامعه شناسی، مدرس دانشگاه و پژوهشگر اجتماعی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا