علمی توصیفی

نگاهی به زندگی و نظریات ویلفردو پارتو (1848-1923)

در این مطلب نگاهی داریم به زندگی و نظریات ویلفردو پارتو که به اختصار به آن پرداخته شده است.

1. زندگی

ویلفردو پارتو (Vilfredo Federico Damaso Pareto) 15 ژولای 1848 در پاریس در خانواده‌ای ایتالیایی تبار به دنیا آمد.

خانواده پارتو پس از تاسیس حکومت ملی به ایتالیا برگشتند.

پارتو در آنجا ریاضیات و علوم طبیعی خواند و 1870 فارغ‌التحصیل شد.

او زندگی شغلی را با فعالیت‌های اقتصادی آغاز کرد.

پارتو قصد داشت به پارلمان برود، لیکن موفق نشد و شکست خورد و به فعالیت علمی و نویسندگی روی آورد.

پارتو 1893 برای تصاحب کرسی اقتصاد کلان در دانشگاه لوزان دعوت، شد.

او پس از رفتن به لوزان در سوئیس تمام فعالیت‌های عملی را کنار گذاشته و انرژی خود را صرفاً صرف آموزش دانشگاهی و نظریه‌سازی در حوزه‌های علوم اجتماعی و اقتصادی کرد.

فعالیت‌های او نقش مهمی در نهادینه شدن جامعه‌شناسی به ‌منزله رشته علمی در سوئیس داشت.

ایتالیا همچنان دل‌مشغولی او باقی ماند.

تفکر سیاسی پارتو با رویدادهای جنگ جهانی اول و پس‌لرزه‌های اجتماعی و سیاسی تکان‌دهنده آن ارتباط نزدیک دارد.

فاشیسم به رهبری بنیتو موسولینی (دوچه) (Benito Amilcare Andrea Mussolini)(1883-1945) به دنبال جنگ اول بر ایتالیا حاکم شد.

موسولینی در سال 1922 نخست‌وزیر ایتالیا شد.

پارتو موضعی دوگانه در برابر فاشیست داشت.

دکترین سیاسی او بدون شک خصیصه‌های ضد دموکراتیک و «نخبه‌گرایی» آشکار دارد و از آن برای توجیه فرایند قدرت‌گیری موسولینی استفاده شد.

پارتو در آغاز از رهبر فاشیست‌ها به دلیل داشتن ویژگی فرهمندی با نیت خیر استقبال کرد، لیکن اواخر 1922دچار تردید شد.

پارتو در 19 اوت 1923 در سن 75 سالگی در سلینی در کنار دریاچه ژنو از جهان رفت.

2. آثار

آثار علمی ویلفردو پارتو به دو دسته تقسیم می‌شود:

کارهای نظری اولیه او درباره اقتصاد سیاسی و نوشته‌های او درباره جامعه‌شناسی.

محور کارهای جامعه‌شناختی او نوشته اصلی او در این‌ باره با عنوان «رساله‌ای در باب جامعه‌شناسی عمومی» (Trattato die sociologia generale) است که 1916 انتشار یافت.

3. نظرات ویلفردو پارتو

پارتو در جريان مطالعات خود اطلاعات گسترده‌ای درباره علم، نظریه‌ها و مکاتب اقتصادی جمع‌آوری کرد.

مکاتب اقتصادی از دهه 1870 با طرح «نظریه مطلوبیت نهایی» (Marginal utility principle) در مسیر جدیدی قرار گرفت.

پارتو عقیده داشت که آموزه اقتصادی مارکس علمی است، اما «نظریه مطلوبیت نهایی» او برتر از نظریه ارزش مارکس است و جایگزین خوبی برای این نظریه است.

او به این نظر رسید که مطلوبیت کالا و نه میزان کار انجام‌ شده برای تولید آن، قیمت کالا را تعیین می‌کند.

نظریه ته ‌نشست‌ها و مشتقات، نظریه نخبگان از جمله نظرات دیگر معروف او هستند.

4. فردگرایی روش‌شناختی

پارتو جامعه‌شناسی را علم تجربی تعریف کرد که «واقعیت» اجتماعی را با هدف دستیابی به گزاره‌های امتحان‌ پذیر درباره قوانین اجتماعی بررسی می‌کند.

مهم‌ترین سهم روش‌شناختی ویلفردو پارتو در حوزه جامعه‌شناسی، کوشش او برای طرح استدلال شناخت متکی بر نظریه کنش در حوزه جامعه‌شناسی است.

موضوع جامعه‌شناسی از این دیدگاه مطالعه کنش‌های فردی است.

بر این اساس، واقعیت‌های جمعی مانند بازار، نهادها، جنگ‌ها یا قواعد زندگی اجتماعی، تاثیرهای خواسته (یا ناخواسته) کنش‌های فردی هستند.

 این نظریه پارتو عنوان «فردگرایی روش‌شناختی» (methodological individualism) گرفت.

5. نظریه کنش و کنش نامنطقی

پارتو به این نتیجه رسید که تمام کنش انسان منطقی و ناشی از تناسب هدف-وسیله نیست، آن‌طور که اثبات‌گراها و فایده‌گراها تصور می‌کنند.

کنش انسان در موارد بسیار احساسی هستند.

پرسش این است که چگونه می‌توان «کنش‌های غیرمنطقی» یا به عبارتی بهتر «نامنطقی» (non-logical action) و احساسی انسان را توضیح داد.

بیشتر کنش‌های عادت شده و به‌ خصوص اعمال دینی و مذهبی انسان احساسی و نامنطقی هستند.

پارتو مطالعه «کنش نامنطقی» را محور اصلی و قابل ارجاع علم جامعه‌شناسی و موضوع اصلی این رشته می‌دانست.

پارتو برای اثبات نظریه خود از مطالعات مردم‌شناسان عصر خود ازجمله ادوارد بارنت تایلر (1832-1917) و جیمز جورج فریزر (1854-1941) استفاده کرد.

شناخت انسان و معنا دادن، در این‌گونه کنش‌ها نقش مهمی دارند.

ویلفردو پارتو در کتاب «رساله‌ای در باب جامعه‌شناسی عمومی» مدعی شد که کنش انسان از عوامل «بازتابی» و «پیش‌بازتابی» (pre-reflexive) تاثیر می‌پذیرد.

تاثیر عوامل «پیش‌بازتابی» و «بازتابی» بر عمل و نگرش انسان به هستی، برای علم جامعه‌شناسی اهمیت دارد.

به‌خصوص، اهمیت عوامل بازتابی که تحت تاثیر پدیده‌های اجتماعی، روان‌شناختی و تاریخی قرار دارند، برای جامعه‌شناسی بیشتر است، چراکه اعمال نامنطقی انسان تحت تاثیر این عوامل قرار دارند.

عوامل بازتابی بر شکل‌گیری «الگوهای خاص رفتار اجتماعی» (specific social behavior patterns) تاثیر می‌گذارد.

این الگوها در زندگی جمعی نقش بسیار دارند، در حالی‌ که کنشگران اغلب به این‌ گونه الگوها آگاه نیستند.

هدف پارتو از طرح این مفاهیم توضیح «ساختار احساسی» (feeling structure) انسان است که به زندگی اجتماعی انسان نظم می‌دهد.

«ترکیب‌های فکری معین»، «الگوهای گفتمانی» (discourse pattern) و «الگوهای بازنمایی» (Presentation pattern)  جمعی در هر جامعه‌ای تحت تاثیر این عوامل ساخته می‌شوند.

مردان عزادار عاشورا عضو هیئت‌های مذهبی از الگوهای گفتمانی خاص درباره واقع کربلا استفاده می‌کنند و این الگوها را به شیوه خاص بازنمایی می‌نمایند، مثلاً استفاده از شیوه‌های خاص خودزنی.

6. تحول هرمنوتیکی

پارتو با استفاده از روش تفسیر به تحول هرمنوتیکی رسید.

هدف او از این شیوه کار تمایز گذاشتن میان دو چشم‌انداز بنیادی است که از نظر او ارزش گفتمان «نظری» دارند، یکی چشم‌انداز ثابت، غریزی، نامنطقی و دیگری چشم‌انداز قیاسی، تبیینی، توجیهی و استدلالی.

چشم انداز‌های نامنطقی پایدار هستند، درحالی‌که چشم اندازه‌های منطقی توافقی و قراردادی‌اند.

چشم‌اندازهای نامنطقی را می‌توان در رسوم و نمادها، برای مثال در اعتقاد به توتم‌ها، زیارت اماکن مقدس، اَعمال ریاضت‌کشی یا مراسم غسل دید.

فرض او این است که جلوه‌های فرهنگی در جريان تاریخ تغییر می‌کنند و دگرگون می‌شوند، ولی هسته معنایی و اصلی آن‌ها باقی‌ می‌ماند، اگرچه با دنیایی شدن، پوشش مذهبی کم‌رنگ می‌شود.

ویلفردو پارتو مقولات ‌بازتابی تاثیرگذار بر کنش انسان را  «ته ‌نشست‌» (residual) می‌نامد.

7. ته ‌نشست‌

ته ‌نشست‌ها عواملی هستند که بر احساسات جمعی و به‌ دنبال آن کنش جمعی تاثیر می‌گذارند.

هدف پارتو از طرح ته ‌نشست‌ها تلاش برای توضیح ساختارهای معنایی و الگوهای تفسیری است که از دیدگاه او پیش‌بازتابی، اجتماعی_اخلاقی و پایدار هستند.

این الگوهای از پیش موجود «ذهنی» در حوزه آگاهی، نقش سازنده در شکل‌گیری نظم اجتماعی تصادفی دارند.

او این سازوکارهای را محور نظریه ‌سازی جامعه‌شناختی خود قرار داد.

ته‌ نشست‌ها پدیده‌های تجربی نیستند و نمی‌توان با مطالعه تجربی آن‌ها را شناخت.

بنابراین، مطالعه و دسترسی به آن‌ها به ‌مثابه ساختارهای معنایی بنیادی کنش اجتماعی، صرفاً از طریق شیوه‌های تفسیری هرمنوتیک امکان‌پذیر است.

8. مشتقات

مشتقات (derivations) از دیدگاه ویلفردو پارتو توجیه‌هایی هستند که انسان برای پوشاندن تاثیر ساختارهای تاریخی_اجتماع بر رفتار نامنطقی خود که همان ته‌نشست‌ها هستند، استفاده می‌کند.

مشتقات باور عمومی هستند.

بنابراین، از قدرت اقناع جمعی برخوردارند و برکنش اجتماعی تاثیرگذار هستند.

مشتقات با این تفسیر مجموعه‌ای از نیرنگ‌ها، توهم‌ها، باورها، پیش‌داوری‌ها و قضاوت‌ها و بخشی جدانشدنی از کنش و تفکر انسانی هستند.

پرسش مهم این است که منشا اهمیت مشتقات برای کنش انسان از کجا است؟

چه سازوکارهایی در عمل سبب قدرت بسیج مشتقات و تجلی آن‌ها در جنبش‌ها و نهادهای اجتماعی و سیاسی می‌شود؟

پارتو برای پاسخ به این پرسش بار دیگر به سراغ احساسات می‌رود.

قدرت اقناعی مشتقات بیش از هر چیز ناشی از قدرت آن‌ها در تحریک و برانگیختگی احساسات است.

سخنوری (rhetoric) مهم‌ترین ابزاری است که مشتقات در اختیاردارند.

9. سخنوری

سخنوری از دیدگاه ویلفردو پارتو فقط با هدف تاثیرگذاری و اقناع مخاطبان انجام نمی‌شود، بلکه هدف اصلی فریب و اغوای شنوندگان، گمراهی آن‌ها، نیرنگ و عوام‌فریبی است.

بنابراین، هدف او از واکاوی سخنوری بررسی ابزاری است که در خدمت دست‌کاری فکر انسان و فکرسازی قرار دارد.

سخنوری سازوکاری برای هدایت افکار عمومی است.

سخنوران از دیدگاه پارتو معمولاً سخنان خود را با استفاده از چهار شیوه بیان می‌کنند:

1) اول ادعا باورمندی تمام دنیا به این سخنان، مثلاً با این عبارت؛ تمام دنیا این‌طور است.

2) استفاده از اقتدار شخصی، نهادی یا سنتی؛ به قول ارسطو، به قول مسیح و غیره.

3) استناد از باورهای عمومی، مثلاً یهودی‌ها خسيس هستند.

4) استفاده از گزاره‌های استعاری و سفسطه‌آمیز. پرسش او این است.

چگونه رهبران سیاسی و دیگر عوام ‌فریبان خودشان و دیگران را قانع می‌کنند تا افکار تردیدآمیز، بی‌پایه و غلط آن‌ها را باور کنند و این باورها را اساس رفتار عملی خود قرار دهند.

نخبگان گروه اجتماعی هستند که از حربه سخنوری استفاده می‌کنند.

10. نظریه نخبگان

نخبگان سیاسی معمولاً از مشتقات استفاده می‌کنند تا نیات واقعی خود را بپوشانند.

نیت واقعی آن‌ها تصاحب قدرت است.

استفاده نخبگان از توجیهات در جریان سخنوری در نهایت از ديدگاه پارتو به خدعه و خشونت ختم می‌شود.

نُخبگان از دیدگاه پارتو به ‌این ‌علت می‌توانند ديگران را فريب دهند که جامعه همیشه به نُخبگان و غیرنخبگان تقسیم می‌شود.

حتی احزاب دموکراتیک نیز همواره در معرض خطر نخبه‌گرایی و تقسیم اعضای حزب به مقامات حزبی و افراد عادی حزب قرار دارند.

گائتانو موسکا (Gaetano Mosca )(1858-1941) و رابرت میشلز (Robert Michels)(1876-1936)  که نمایندگان دیگر «مکتب ایتالیایی» هستند، با پارتو در این ‌باره هم ‌نظر هستند.

11. نظریه گردش نخبگان

پارتو تنها راه مقابله با تلاش نخبگان برای تصاحب انحصاری قدرت را تضمین دموکراتيک «گردش نُخبگان» می‌داند.

گردش نخبگان بايد مناسب با دگرگونی اجتماعی انجام شود.

گردش نخبگان به قول او از حکومت پیران و «سُلطه استخوان‌ها» پیشگیری می‌کند.

تاریخ تاکنون نشان داده است که جایگزینی نُخبگان همواره صلح‌آمیز نبوده است.

12. نظریه نظام اجتماعی

نظم اجتماعی از دیدگاه پارتو حاصل تاثیر متقابل چهار پدیده و روند اجتماعی است:

منافع،

ته‌نشست‌ها،

مشتقات

و فرایند گردش نخبگان.

منظور او از منافع، منافع خاص گروهی و همچنین منافع و مطلوبیت‌های اغلب متعارض و مشخص ازجمله منافع ملی، منافع صنفی یا منافع احزاب سیاسی است.

پارتو اعتقاد به منافع عمومی ندارد و توزیع منافع را در نهایت نتیجه تناسب قدرتِ گروه‌های نُخبگان در سطح ملی و تلاش آن‌ها برای کسب منافع و دستیابی به حداکثر منفعت خودخواهانه می‌داند.

این تصمیم‌ها به گروه‌های دیگر یا «عموم مردم» تحمیل یا به آن‌ها تجویز و یا به برخی از آن‌ها تحمیل می‌شود.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا