اقسام زبان کشف و طرح مساله اجتماعی
جامعهای که در مساله خود عقلانی، خردمندانه، تاریخی، بی طرفانه، با فاصله ذهنی … خود نباشد، مسالهها و معضلات زیادی طرح میکند و به دنبال آن مسالهها راه میافتد. فرصتها و منابع و نیروی انسانی را به سمت آن میبرد.
باید توجه داشت که طرح مساله کردن از یک موضع و جایگاه معرفتی آغاز میشود و از موضع یک نظام دانایی به اندیشیدن انجام می گیرد. لذا، باید به سیستم های معرفتی در شناخت مساله توجه داشت.
به همین خاطر، این پرسش لازم است که:
برای طرح مساله از کدام سیستم شناختی استفاده می کنیم؟ از چه زبانی به طرح مساله می پردازیم؟
در این راستا می توان از پنج زبان یا سیستم شناختی نام برد.
اولین سطحی که در مورد مساله جامعه از آن سخن میگوییم آگاهی متعارف است. مثلاً گرانی، نایابی، آلودگی، مشکلات فرزندان که در مهمانیها، تاکسی، قهوه خانهها … همه در مورد این مشکلات حرف میزنند.
آگاهی متعارف یعنی آگاهی که ما بر اساس آن زندگی روزمره خود را سامان میدهیم و مناسبات روزمره خود را تنظیم میکنیم.
اینکه چه چیزی خوب است یا چه چیزی بد است؟
چه بپوشیم؟
با چه کسی ارتباط داشته باشیم؟ …
آگاهی متعارف؛ اولین آگاهی است که به واسطه زبان از پیرامون خود یاد میگیریم.
بنابراین، نقش زبان شامل یک سیستم شناخت و آگاهی است و فقط یادگیری چند کلمه نیست. هنگامی که ما یک زبانی را میآموزیم با آن، کلمات و واژگان و جهان بینی و نظام معنایی که در پشت کلمات و واژگان است در ذهن و جان و خاطره و دل ما ته نشین میشود.
لذا، اهمیت آگاهی متعارف به این دلیل است که زندگی روزمره بر اساس این آگاهی که به واسطه زبان در خانواده یا محله و رسانه و … آموخته میشود، تنظیم میشود.
دومین سطح مساله، یعنی رویکرد سیاسی و دولتها است و آن را می توان رهبر جامعه، پیشاهنگ و پیشرو خواند.
زبان سیاسی مسلط که زبان تلویزیون و سخنگوی سیاستمدار است و هر جامعه یک زبان سیاسی دارد و گاهی دایره زبان سیاسی فراخ و بزرگ است و گاهی دایره زبان سیاسی کوچک است.
هنگامی که سیاست مدار در مورد جهان و عالم حرف میزند، طرح مساله میکند. مثلاً میگوید که ای مردم توسعه ما به سمت راست نباشد، بلکه به سمت چپ باشد. مردم فلان کشورها دوستان ما هستند و فلان کشورها دشمنان ما هستند.
سومین زبان شامل زبان روزنامه نگاری می شود. منظور از روزنامه نگاری، آن روزنامه نگاری مستقل از دولت و حرفهای و انتقادی سیاسی است. روزنامه نگاران هم به گونهای در جامعه و شهر چیزهایی را به عنوان مساله و مشکل طرح میکنند که نه در آگاهی متعارف خیلی جای دارد و نه در سیاست.
مثلاً در یکی از شهرها کسانی سگهای ولگرد را اذیت کرده بودند. روزنامه نگاران این موضوع را به مساله جامعه تبدیل کرده اند. در آگاهی متعارف و در زبان سیاست این موضوع مساله نبود، در زبان رسانه، به مشکل تبدیل شد.
چهارمین سیستم شناختی یا رویکرد یا سیستم آگاهی که به طرح مساله میپردازد، روشنفکری عنوان می شود. روشنفکر و سیستم نخبگان یک جامعه طرح موضوع و مساله میکنند. به نقد، انتقاد و سنجش میپردازند. هر چند که امروز دیگر عصر روشنفکری نیست و گویا عصر روشنفکری به پایان آمده است.
آخرین سیستم آگاهی که طرح مساله میکند زبان علم و زبان دانشگاه است.
الان مساله چیست؟ اگر به واسطه آن چهار زبان یعنی زبان متعارف، زبان سیاست، زبان رسانه و زبان روشنفکری معضلی طرح شد، نامش معضل و مشکل است.
اما هنگامی که دانشگاهی به واسطه تفکر نظری، بینش علمی و جهان بینی علمی، چیزی را مشکل طرح کرد، آن چیز مساله است. پس طرح مساله یک فعالیت عقلانی، نظری و دانشگاهی است. اما طرح معضل و بیان کردن مشکلات، معضلات و سختیها مربوط به چهار زبان دیگر است.