علمی توصیفی

امنیت اجتماعی برایند نقش آفرینی مردم جامعه

همان گونه که آلوین تافلر در کتاب جابجایی قدرت خود  شاخص های قدرت بر مردم را در پهنه تاریخی در مثلث قدرت می چیند.

زور و خشونت را به عنوان دیربازترین شاخص قدرت در پهنه تاریخ جهان می داند که بعدها با دگرگونی های شکل گرفته در قدرت، اقتدار و شیوه های به دست آوردن و بکارگیری آن، قدرت به سوی شاخص اقتصادی کج می شود.

نقش آفرینی و اثرگذاری اقتصاد و ثروت در قدرت، اقتدار و بکارگیری آن افزایش می یابد و از نقش و اثرگذاری شاخص زور و خشونت کاسته می شود.

در دهه های حاضر نقش، اثر و بکارگیری دانایی در قدرت افزایش می یابد و در مثلث قدرت، دانایی و شاخص های نرم بر شاخص های سخت آن پیشی می گیرند.

در حوزه امنیت نیز چنین است.

اگر امنیت را به معنی سلامت و دوری از خطر تعریف کنیم،

نقش شاخص های نرمی همچون

دانایی،

مشارکت اجتماعی مردم،

بسیج کنندگی،

اعتماد اجتماعی

و امید از سوی مردم در امنیت اجتماعی اضافه می شود

و در مجموعه امنیت، نقش امنیت نرم، امنیت اجتماعی و فرهنگی بر امنیت سخت و نظامی پیشی می گیرد.

امروزه امنیت برایند نقش آفرینی های مردم در حوزه های گوناگون اجتماعی است و زمانی که مردم مشارکت، امید، اعتماد و رویکرد مثبتی به جامعه، فرهنگ و حکومت داشته باشند، آن ها در ایجاد امنیت شریک شده و نقش آفرینی می کنند و پراکندگی امنیت به شمار فردها و گروه های اجتماعی جامعه می رسد.

چنین امنیتی ژرف، پایدار و غیرشکننده است.

برای همین است که حکومت های هوشیار تلاش برای بازی دادن مردم در حوزه های گوناگون اجتماعی، فرهنگی و… را پی می گیرند.

چرا که می خواهند امنیت جامعه را ژرف کرده و پایداری آن را گسترده و ماندگاری جامعه را با حضور مردم بیمه کنند.

حکومت های که بر دل های مردم حکومت می کنند.

قلمرو حاکمیتی شان بسی بیشتر از قلمرو جغرافیایی و سیاسی گسترش دارد و آن ها با مردم معامله های نانوشته ای را امضا کرده اند و ماندگاری خود را در دل فردها و گروه های اجتماعی تضمین کرده اند.

برای همین امنیت اجتماعی، امنیت فرهنگی و امنیت مردمی بیش از امنیت های نظامی و خشک اثرگذار، راه گشا و ماندگار هستند.

در واقع، امنيت حتی در سطحي پايين‌تر از نظام اجتماعی با افراد و گروه‌های اجتماعی كه رفاه، هستي و هويت خود را در تیررس تهديد مي‌بينند، ارتباط می‌یابد.

نظام شخصیتی و رفتاری به عنوان پایین‌ترین و در عین حال پرنفوذترین بخش نظام با موضوع امنیت ارتباط می‌یابند و افزون بر آنکه از تولیدهای امنیتی جامعه و نظام سیاسی بهره می‌برند، خود نیز به عنوان تولید‌کننده و معمار امنیت وارد عرصه امنیت می‌شوند.

نظام امنیتی  جامعه در کنار نظام‌های فرهنگی ، اجتماعی ، اقتصادی  و… سر برمی‌افرازد و با نظام‌های دیگر کنش متقابل دارد.

در واقع امنیت به عنوان مقوله همه جایی در سراسر نظام حضور می‌یابد.

بدين ترتيب، امنيت اجتماعی با نگهداشت و ماندگاری ويژگی‌های پایه‌ای و عمده گروه‌های اجتماعی ارتباط دارد كه با عنوان هویت از آن ياد می‌شود.

نظام فرهنگی جامعه، امنیت را به شکل باور، اعتقاد، ارزش و هنجار وارد نظام‌های دیگر، همچون نظام سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حتی نظام شخصیتی می‌کند و کنش متقابل اطلاعات و انرژی به معنای زندگی اجتماعی در جامعه و در تار و پود آن، امنیت را می‌گستراند. (رشیدی آل هاشم، 1399: 25)

در واقع امنيت اجتماعی يك موضوع هويتی و نوعي نظریه شناخته‌شده در روابط بين دولت‌هاست كه در جست‌وجوی جنبه‌های اجتماعی اثرگذار در ارتباط بين ملت‌هاست.

اين نظریه بيانگر اهميت و برجستگی فزاينده امنيت يا ناامنی اجتماعی يعنی موقعيت‌هايی است كه در آن گروه‌هايی در يك جامعه احساس می‌كنند هويت‌شان با مهاجرت، واگرایی يا امپرياليزم فرهنگی در خطر است و از این‌رو تلاش می‌كنند تا از خود دفاع كنند.

در گذشته هرگاه ملتی بدين شيوه‌ها احساس تهديد می‌كرد می‌توانست از نظام سیاسی‌اش بخواهد تا چنان که می‌تواند و مناسب است، بدان پاسخ دهد (نویدنیا، 1382: 62).

از دید تالکوت پارسونز، امنیت اجتماعی با نگهداشت و ادامه توانایی نهادهای جامعه، انجام وظایف کارکردی‌شان را فراهم می‌کند.

نگهداشت نظم و امنیت اجتماعی در نظریه پارسونز، بر پایه دو عنصر اجتماعی کردن و ابزار درونی و بیرونی کنترل و نظارت اجتماعی است.

در نظریه پارسونز، یکی از عوامل عمده افزایش ناهنجاری که برهم‌زننده امنیت جامعه است، بیکاری و میزان افزایش آن، ناامنی شغلی و نبود اطمینان از برآوردن هزینه‌های زندگی است (نویدنیا، 1385: 47).

امنیت موقعیتی است که در آن، با خطرها رویارویی شده است یا خطرها به کمینه رسانده شده‌اند.

تجربه امنیت به تعادل، اعتماد و خطر بستگی دارد؛ بنابراین،گیدنز مصونیت در برابر خطرها را امنیت می‌داند.

در نظر وی، خطر و امنیت دو روی یک سکه را شکل می‌دهند؛ به گونه‌ای که وقتی روی امنیت در دست است، خطر در کمینه است و وارونه آن زمانی که با خطر دست و پنجه نرم می‌کنیم، امنیت ناپیدا و پنهان است.

گیدنز امنیت وجودی را یکی از گونه‌های عمده احساس امنیت قلمداد می‌کند و معتقد است که این واژه به اطمینانی می‌پردازد که بیشتر افراد به ادامه هویت و پیوستگی محیط‌های اجتماعی و مادی کنش پیرامون خود دارند.

از این نظر، این امنیت پدیده‌ای عاطفی است (گیدنز، 1377: 148).

سرمایه اجتماعی با فراهم کردن فضای اعتماد و همکاری بین گروه‌های اجتماعی، اعتماد آنها را افزایش می‌دهد و بدین‌ترتیب منافع همگانی آن مانند امنیت اجتماعی به دست می‌آید و هزینه‌هاي نظارت اجتماعی نهادهاي رسمی نیز کاهش می‌یابد (فیروزآبادی، 1385: 203).

نبود سرمایه اجتماعی موجب افزایش کجروی‌های اجتماعی و تهدید احساس امنیت می‌شود.

چون سرمایه اجتماعی، هنجارهاي رفتاري بر پایه همکاری را بازتاب می‌دهد، کجروی‌های اجتماعی با این وضعیت بازتاب نبود سرمایه اجتماعی است (اخترمحققی، 1385: 62).

منابع:

اختر محققی، مهدی (1385)، سرمایه اجتماعی، بی‌جا.

رشیدی آل هاشم (1399)، جامعه شناسی امنیت، تهران: انتشارات دانشگاه افسری امام حسین علیه السلام (دردست چاپ)

گيدنز، آنتونی (1377)، جامعه‌شناسی عمومی، ترجمه منوچهر صبوری، تهران: نشر نی.

نویدنیا، منیژه (1382)، درآمدی بر امنيت اجتماعی، تهران، پژوهشكده مطالعات راهبردی، سال 6، شماره اول، تهران

نويدنيا، منيژه (1384)، چندگانگی امنيت: امنيت ملی، عمومی و امنيت اجتماعی، تهران، فصلنامه مطالعات امنيت اجتماعی، سال اول، شماره 3.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا