تفاوت «شخصیت ضد اجتماعی» و «جامعه ستیز»
مرز بندی مفهومی میان «شخصیت ضد اجتماعی» و«اختلال شخصیتی جامعه ستیز»، اهمیت قابل توجهی در سلامت روانی و نوع نگاه سیستم عدالت کیفری دارد.
متاسفانه، این تفکیکی است که اغلب به آن توجه نمی شود، این نوع خلط مبحث نه تنها توسط اغلب متخصصان علوم رفتاری، بلکه در اکثر نوشته های جامعه شناسی نیز رواج پیدا کرده است.
در تعریف شخصیت «جامعه ستیز» بایستی بگوییم که این یک مفهوم روانشناختی است که معلول شرایط ویژه ای می باشد، از سوی دیگر «شخصیت ضد اجتماعی» نیز اصطلاحی جامعه شناختی است که بسترهای انگیزشی متفاوتی بر آن مترتب می باشد.
هر چند اغلب افرادی که شخصیت جامعه ستیز دارند دارای ویژگی های رفتاری ضد اجتماعی هم می باشند ولی نمی توان افراد دارای تیپ شخصیتی «ضد اجتماعی» را، «جامعه ستیز» تلقی نمود.
افراد با تیپ شخصیتی ضد اجتماعی در میان جمعیت بزهکاران بسیار شایع است، زیرا آمادگی قابل توجهی برای ارتکاب رفتارهای مجرمانه دارند.
اما شخصیت جامعه ستیز، بیانگر آن دسته از ویژگیهای فردی است که شامل الگوهای ثابت فکری، عاطفی و رفتاری است. درواقع، یک شخص با اختلال رفتاری جامعه ستیز کاملاً فاقد وجدانیت و احساس مشترک با دیگران می باشد. این افراد در مطابقت دادن خود با موازین و منعیات اجتماعی عاجز هستند.
به طور مثال: ناتوانی در داشتن شغل مستمر، دزدی، تخریب اموال، ایجاد مزاحمت برای دیگران، دعواها و درگیری بدنی مکرر، بی پروایی در رانندگی و … که همگی منشاء فردی و درونی دارند.
درواقع، این دسته از افراد تمایلات درونی شان را بدون هرگونه ملاحظات اجتماعی و یا احساس گناه ناشی از آن انجام می دهند، بر اساس این دسته بندی، مفهوم «جامعه ستیز» برچسبی است روانشناختی که ریشه های این اختلالات را می توان به عوامل زیستی، ژنتیک و دوره های آغازین زندگی محدود کرد.
اما، شخصیت ضد اجتماعی اصطلاحی جامعه شناختی است که منشاء بیرونی داشته و از سوی محیط اجتماعی و بطور کلی جامعه بر شخص تحمیل می گردد، به طوری که فشارهای اجتماعی به عنوان موج موافق، فرد را به واکنشی کجروانه سوق می دهد.
شاید مهمترین واقعیت راجع به شخصیت جامعه ستیز این باشد که انگیزه این افراد عموماً با انگیزه های مجرمان ضد اجتماعی تفاوت چندانی ندارد. آنها نیز دارای همان نیازها و سائقه هایی می باشند که دیگر مجرمان دارند.
عامل دیگری که باعث تمایز شخصیت جامعه ستیز با ضد اجتماعی می گردد، وسایلی است که آنها برای ارضاء نیازهایشان به کار می گیرند.
درواقع، ابزاری که افراد جامعه ستیز از آن استفاده می نمایند، می تواند بسیار بی رحمانه، بدون همدردی و فاقد هرگونه احساس ندامت باشد.
اشخاص جامعه ستیز هیچ ارزشی برای امور خارج از تمامیت وجودی خود قائل نیستند مگر به عنوان منبع لذت و تمامیت خواهی؛ درواقع این افراد به قواعد اجتماعی به عنوان امور تحمل ناپذیر نگاه می کنند و توانایی در نظر گرفتن دیگران را ندارند، لذا در روند اتخاذ تصمیماتشان آنها را مورد توجه قرار نمی دهند.
این نبود ندامت و فقدان تبعات احساس منفی، یک عامل تسهیل کننده برای رفتارهای خشونت آمیز و تخریبی آنان است.
این همان چیزی است که به جامعه ستیزان با برخورداری از هر میزان ناهنجاری، اجازه می دهد که با کمال راحتی دست به اعمالی بزنند که در نظر دیگران وحشتناک، ظالمانه و از نظر اخلاقی نابخشودنی تلقی می گردد.
درواقع، آنها هیچ همدردی برای رنج دیگران ندارند و هیچ پشیمانی برای آسیبی که به دیگران وارد می نمایند را بروز نمی دهند.
این اختلال و عدم کنترل بر رفتار باعث شده است که تیپ شخصیتی جامعه ستیز از هر گونه مجازات کیفری معاف گردد.
از سوی دیگر فراوانی شخصیت ضد اجتماعی رابطه معناداری با ناکامی دارد.
در جامعه ما به علت ساختارهای معیوب اقتصادی و بیکاری گسترده مشاهده می کنیم که جوانان به اشکال مختلف ناکامی را تجربه می کنند، یعنی مدام بایستی تمایلات درونی شان را سرکوب و یا نادیده بگیرند.
لذا، هر چه گستره ناکامی های فردی و اجتماعی بیشتر شده و از امکان سازگار شدن فراتر رود، به گسترش تیپ شخصیتی ضد اجتماعی دامن می زند درواقع، افزایش یا کاهش این تیپ شخصیتی، برخلاف شخصیت های جامعه ستیز، متاثر از عملکرد حاکمیت سیاسی خواهد بود.