تفاوت های رضاشاه و آتاتورک
سیاست های رضاشاه با آتاتورک خیلی شبیه هستند هر چه در ترکیه رُخ داده با اندکی تاخیر در ایرانِ رضاشاه هم رُخ داده که نشانگر تاثیرپذیری رضاشاه از اتاتورک است.
حتی جمهوریخواهی رضاخان نیز متاثر از آتاتورک بود که چون شکست خورد سلطنت طلبی را پیشه کرد اما با اینهمه، اختلافات اساسی بین آنها وجود دارد.
💥 برخورد آتاتورک با روحانیت در ترکیه خیلی شدید بود، اما فشار رضاشاه کم بود.
شاید این بخاطر جایگاه عمیق روحانیت تشیع در ایران بود که در مقایسه با ترکیه قوی تر بودند.
بخاطر همین، آتاتورک توانست قدرت روحانیت را چنان تضعیف کند که تمامی مدارس علوم دینی دولتی شده و تحت نظارت دقیق دولت درآمدند و قوانین عرفی غربی جایگزین قوانین شرعی گشته و تعطیلی روز جمعه به روز یکشنبه تغییر یافت، همچنین تغییر خط عربی به لاتین و غیره…
💥 هر دو در تغییر لباس و کشف حجاب کوشیدند.
اما در حالی که، آتاتورک سیاست های مدبرانه و در نتیجه، موفق تری داشت در ایران، رضاشاه به خشونت عریان مانند، حبس، جریمه، کتک کاری، هتک حرمت و گیس بریدن و چادر دریدن متوسل شد.
در حالی که در ترکیه، بحث آزادی زنان را تنها در حد آزادی از حجاب مطرح نشد بلکه در یک حرکت مهیج و گسترده سیاسی به زنان حق شرکت در انتخابات و رای دادن و نامزدی مجلس داده شد.
بخاطر همین در ترکیه، موفقیت های زیادی در این زمینه حاصل شد.
💥 ایران برعکس ترکیه، از هر لحاظ حتی از لحاظ جغرافیایی از اروپا دورتر بود در حالیکه جامعه ترکیه و خود آتاتورک کاملاً با تحولات اروپایی آشنا بودند و در لائیک کردن جامعه و تغییر تقویم اسلامی برعکس ترکیه که گام های بزرگی برداشته بود، در ایران حتی آدمی چون متین دفتری نخست وزیر، از تبعات اجتماعی این گونه اقدامات سخت در هراس بود (بنگرید به: خاطرات احمد متین دفتری، باقر عاقلی … ص161).
همین عامل در مقوله تغییر زبان و خط نیز به چشم می خورد.
که در نمونه ایرانی، آدمی چون فروغی که بشدت سکاندار اصلاحات کمالیستی بود اما مخالف تبدیل خط فارسی به لاتین بود، چون بقول خودش به ادب فارسی عشق می ورزید!
💥 خصوصیات برجسته آتاتورک موجب گردیده بود که او الگوی نوسازی های خاورمیانه و معماران آن مانند امان الله خان، رضاشاه، حکام عراقی مانند امیرعبدالله و نوری سعید خوانده شود، اما رضاشاه هرگز چنین جایگاهی پیدا نکرد.
چرا که تحصیلات رسمی نداشت و میزان آگاهی هایش مخصوصاً از تحولات اروپا نازل بود.
اما، آتاتورک آموزش های نظامی و غیرنظامی مختلفی را پشت سر گذاشته و با سه زبان مهم آشنایی داشت.
دیگر آنکه، رضاشاه با هیچ کشور اروپایی آشنایی بلاواسطه نداشت و قبل از تبعید اجباری، تنها سفرهایی که به خارج کرده بود دیدار کوتاهی از عراق و بعداً از ترکیه بود.
درواقع، او غرب را از طریق تیمورتاش و فروغی می شناخت! (رساله یکسان سازی فرهنگی و تحقق دولت مطلقه مدرن … سپیده افشار رضایی … ص167)
در حالیکه آتاتورک قهرمان جنگ با اروپا در سمت فرماندهی بود که پیروز گشته بود، اما رضاشاه تنها سرکوبگر حرکت های هرج و مرجِ داخلی و یا مبارزه با نهضت های مردمی مانند قیام ستارخان بود.
💥 در اینکه هر دو حکومت استبدادی بودند شکی نیست اما آتاترک مجلس ملی تشکیل داده و برای اداره کشور، حزب جمهوریخواه خلق را سازماندهی و رهبری کرد.
اما، رضاشاه مجلس مشروطه را از ذات خود تهی ساخته و هر گونه مطبوعات و مخصوصاً حزب و تشکل سیاسی را از بین برد.
اما، آتاتورک حزبی را بوجود آورد که از طریق آن در مجلس، همیشه اکثریت داشت و برنامه هایش را پیش می برد یعنی دیکتاتوری حزبی ایجاد کرده بود که محل جذب نخبگان سیاسی و روشنفکری بود.
اما، رضاشاه دیکتاتوری فردی بود که به میزانی که به اواخرش می رسد تمامی نخبگان و حتی کسانی که او را برای رسیدن به قدرت یاری کرده بودند کشته و تارومار ساخت، به قول مخبرالسطنه هدایت، رضاشاه چنان ضد هر گونه حزب بود:
«اسم حزب پیش پهلوی نمی شود، برد. روزی در هیئت فرمودند: هر مملکتی نظامی دارد. نظام ما یک نفره است» (خاطرات و خطرات … ص286).
رضاشاه حتی در جمع نمایندگان گفته بود:
«در نظام های مشروطه معمولاً احزابی در مملکت هست و حزب هم برای انتقاد از کار دولت ها و مراقبت در اعمال دولت است و این کار را من به جای حزب می کنم و ایراد و انتقاد را من می گیرم. مخصوصاً حالا که ولیعهد از خارج مراجعت کرده اند دو نفر شده ایم و دیگر من تنها نیستم…» (خاطرات بهبودی … ص395).
💥 زمانی که آتاتورک مُرد، آن حزب و نخبگان سیاسی مانند امثال عصمت اینونوها … باقی بودند که آن سیاست های آتاتورک را ادامه دهند.
اما، زمانی که رضاشاه سقوط کرد، نه حزبی بود و نه کسی مانده بود که ادامه دهنده سیاست های او باشد، زیرا همه را کشته و یا به زندان و تبعید فرستاده بود…
دوست عزیز یک طرفه و متاثر از احساسات پان ترکیستی و برتری طلبی نژادی به قاضی رفتید و شرایط متضاد و مختلف دو کشور را در نظر نگرفتید آتاتورک زمانیکه که به قدرت رسید قهرمان ملی و رهبر بلامنازع ترکیه بود و جایگاهی بالاتر از خمینی در ترکیه داشت و کسی جرات مخالفت با خوی و منش و جنایات وهمینطور انحرافات اخلاقی او را نداشت برای همین موفق شد در ظرف یک هفته خط و زبان را تغییر دهد اما رضاشاه با مشقت فراوان و در کشور کهنسال و تاریخی پر فراز و نشیب بقدرت رسیددرحالیکه هنوز ساختار پوسیده قجری در جای کشور زنده و پابرجا بود روحانیت صاحب نفوذ و قدرت فراوان بودن کشور انباشته از عمال و جاسوس روس و انگلیس بود رضاشاه از طریق فرایندی بسیار سخت و مشقت بار و علیرغم کج فهمی و مخالفت های سیاست مداران انحصار طلب قاجار و جنگ سالاران و خوانین و دزدان و گردنه بگیر که ایران را به مجمع الجزایر قدرت و تیول شخصی خودشان بدل کرده بودند بقدرت رسید ۹۹درصد مردم ایران بیسواد و مبتلا به بیماری های خرافی و جهالت بودن رجال و دولتمردان صدیق و با کفایت و دارای بصیرت انگشت شمار بودند در آن شرایط و بدون امکانات و زیر ساخت امکان تحزب و آزادی مدنی و سیاسی وجود نداشت ایران با مرگ حتمی و زوال فاصله چندانی نداشت آتاتورک و رضاشاه اصلا قابل قیاس نیستند رضا شاه تنها و با دستانی خالی و در میان انبوه مخالف و دزد و اشراف و خوانین و راهزنان و و تجزیه طلب بقدرت رسید خودش هم کارگر و بنا و معمار و ناظر و کنترگر و امر و تامین کننده بود اما مصطفی کمال نه تنها دست تنها نبودبلکه انبوهی از جنگ سالاران و پوپولیست ها و سیاست مداران تحصیل کرده در کنارش بودن اتاتورک در ادامه سیاستهای نژادپرستانه و نسل کشی های قرون وسطایی پیشینیان ترکیه را به کشوری تک قومیتی مبدل نمود صدها هزار کرد و علوی و ارمنی و اسوری و یونانی و بلغار و آذری های شرق را قتل عام شدند و ترکیه نوین بر جنازه های کشته گان سایر اقوام و مذاهب بنا گردید اگر آن منتقد عزیز شما را پان ترک لقب داده پر بیراه نرفته چون جنابعالی ناجوانمردانه و دروغین و عامدانه رضاشاه را سرکوب کننده ستارخان لقب دادید در حالیکه واقعه پارک اتابک اصلا ربطی به رضاشاه نداشت از طرفی نیروهای تحت امر ستارخان و باقرخان و میرزا کوچک و بختیاری ها و امیرموید سواد کوهی یفرم خان و ….. پاستوریزه و بدون ایراد و خوی یاغی گری و چپاول نبودند و تماما مطلبه گر امتیاز و سهم خواه و بی نظم و هرج و مرج طلب بودند و به دولت جدید تمکین نمیکردن رضاشاه هم برای نجات ایران از هرج مرج و فروپاشی مجبور بود در ان فرصت کوتاه ۱۶ساله ابتدا زیر ساخت های عمرانی و اداری و آموزشی و درمانی و امنیتی کشور را درست نموده و ساماندهی کند رضاشاه فرصتی بسیار کوتاه تر و امکانات و بضاعت بسیار اندک تری نسبت به مصطفی کمال در اختیار داشت و مانند کمال و کماللیستها نژاد پرست و قومیت گرا هم نبود که نام کشور را بنام یک نژاد خاص سند بزند و سایر اقوام را نادیده گرفته وانها قتل عام نماید سیاست های آتاتورک تماما یک طرفه و دموکراسی ترکیه دارای ظاهری دروغین و نمایشی بود بعد از آتاتورک ترکیه مبدل به کشور کودتا ها گردید و پیشرفت کنونی ترکیه فعلی هم بیشتر مرهون شرایط منطقه ای و ضعف هژنونی ایران و سو استفاده دولتمردان ترکیه از بحران های منطقه ای وسیاستهای احمقانه ۴۳سال اخیر و جنگ هشت ساله بوده وگرنه در ترکیه سالها بعد از مصطفی کمال دزدی و فساد و ناکارآمدی و مصیبت بیداد میکرده که شرح آنها در کتابهای نویسنده بزرگ ترکیه عزیز نسین که سالها زندانی کمالیستها بوده به تفصیل ذکر شده
در اینکه یه پانترک این متن رو نوشته هیچ شکی نیست اما میخوام بدونم چه دشمنی با رضا شاه هست؟
من کار به اتاترک ندارم، ولی غیر این بود رضا شاه پول مالیات مردم رو که دربار فاسد و وطن فروش قاجار صرف خوشگذرانی می کردن رو صرف ساخت یک راه آهن از شمال تا جنوب ایران کرد؟ غیر این بود به هر ایرانی اجازه داد تا شناسنامه داشته باشه؟ ارتش ملی برای ایران ساخت چیزی که ۱۳۰ سال شاهان ترک قاجار نکردن؟ قاجار آنقدر ضعیف بود که هر روستا تقریباً یک حاکم برای خودش داشت بلافاصله رضا شاه همه شون سرکوب کرد و قدرت ملی تثبیت کرد ؟ یک دانشگاه برای ایران ساخت تا انگلیسی ها روس ها نتونن به راحتی منابع این مملکت استعمار کنن؟ کارخانه هواپیماسازی و دانشگاه های افسری تو ایران ساخت و با همون پول مالیات که اندک هم بود هزاران دانشجوی ایرانی و اعزام اروپا کرد؟ یک جاده وقتی رضا خان اومد نبود تو این کشور …
نمیخواستم اینو بگم چون آتاترک هم خدمت کرد به ترکیه ولی اینو باید می گفتید قاتل ۷۰ هزار کرد کی بود تو شهر دریسم.
یک شباهت وجود داشت، اونکه تو دوره آتاترک نام عثمانی به ترکیه تغییر کرد بخاطر فروپاشی امپراتوری و نام پرشیا به ایران .
با سلام
منتقد ما را نگاه کنید! از همان اول شروع کرده به انگ زدن…!
و بجای اینکه سطر سطر نوشته مرا نقد کند شروع کرده به نقد دوران قاجاریه…انگار من وکیل مدافع دوران قاجاریه هستم! به من چه مربوط است قاجارها فلان ضعف را داشته اند یا نداشته اند؟!
بعد هم شروع کرده به شمردن برخی خدمات رضاشاه…
باز به مقاله من چه ارتباطی دارد که مثلا راه آهن ساخته است؟! اصلا مگر من منکر راه آهن ساختن رضاشاه شده ام…؟!
عزیز! ایراد من به تخریب مجلس، قوه مجریه و قضاییه و فقدان مطبوعات از سوی دیکتاتوری او بوده است که اصلا در این زمینه ها ما را برد به قبل از مشروطیت…
من در آخر نتیجه گیری کرده ام که «زمانی که رضاشاه سقوط کرد، نه حزبی بود و نه کسی مانده بود که ادامه دهنده سیاست های او باشد، زیرا همه را کشته و یا به زندان و تبعید فرستاده بود…»
حالا می خواهی نوشته مرا رد کنی استدلال بیاور که چنین نبوده است…
در نقد و گفتگو همیشه وحدت موضوع را رعایت کن….
درود .
درست رضاشاه دیکتاتور بود ، مستبد بود ، اصلا به فضای باز سیاسی اعتقاد نداشت . منتقدانش جرئت حرف زدن نداشتن و هزاران مورد دیگه .
ولیکن بحث خدمت هست ، فرق بزرگی که بین سلطنت محمدرضا شاه و رضاشاه بود این بود که محمدرضا درآمد نفتی هنگفتی داشت و خدمت کرد ، رضاشاه بدون نفت و سرمایه های ملی ایران و ساخت .
ببینید مصر رو شما الان نگاه کنید ، نفت و گاز نداره و خیلی فکر های بزرگ تو سر داره ولی مثلا اگر بخواد یک شهر فوق پیشرفته و مدرن بسازه ۴۵ میلیارد دلار ، بجای اینکه مالیات رو بالا ببره یا اصلا بگه مردم این شهر جدید ۷۳۰ کیلومتر هست ( اندازه تهران ) و قرار ۱ میلیون خانوار مثلا در آن اسکان داده بشن خب هر خانوار بیاد ۴۵ هزار دلار که کمتر از پول یک خانه میشه ( خانه رو متری ۵۰۰ دلار هم بگیریم میشه ۹۰ متر اونم تو جای فوق پیشرفته ۵۰۰ دلار ! ) رو بده تا ما بسازیم ، یا نمیتونه نصفش ۲۳ هزار دلار بده بقیش از مالیات بگیریم . اما به جاش یک راست میره سراغ قرض از چین و کشور های عربی و آخرشم هیچی .
همون پروژه راه آهن رو که مثال زدم یکی از گران ترین پروژه های صنعتی ایران شد ، حساب کنید ۱۴۰۰ کیلومتر راه آهن بود الان راه آهن رشت استارا ۱۶۴ کیلومتر هست ۸۰۰ میلیون دلار یعنی هر کیلومتر تقریبا ۵ میلیون دلار .
خب یعنی اگه قرار بود راه آهن سراسری الان ساخته بشه ۷ میلیارد دلار هزینه داشت .
تو همون موقع یه مشت حیله گر مثل روس و انگلیس بودن که حاضر بودن کل هزینه ساخت و وام بدن … رضاشاه ترجیح داد مردم یکم فشار تحمل کنن ولیکن با پول مالیات خودشون اجرا بشه.
نکته دیگه اینکه مقایسه رضاشاه و اتاتورک اصلا درست نیست ، اتاتورک یک کشوری رو تحویل گرفت که اروپایی بود مردم فرهنگ مدرن داشتن … رضاشاه یک ویرانه رو از قاجار تحویل گرفت .