علمی پژوهشی

جامعه شناسی زندگی و روزگار امروز

جامعه شناسی به مطالعه علمی هر آنچه در «جمع» می گذرد (شادی، مهربانی، حمایت، دعوا و خشونت …)، می پردازد.

به بیان دیگر، جامعه شناسی به مطالعه «روزگار جمع» یعنی بررسی ثروت، فقر، نابرابری، عدالت … مشغول است.

لذا، جامعه شناسی زندگی معطوف است به «حس زندگی»، «حس زنده بودن»، «رفتارهای زنده» که از جمع سر می زند و در جمع وجود دارد.

در این میان، رضایت از زندگی و خشنودی از روزگار از جمله مباحث مورد توجه جامعه شناسی زندگی است و در جمع ها (خانواده، شرکت …) به دنبال یافتن پاسخ آن است.

چه کسانی، گروه ها و سازمان هایی از زندگی رضایت دارند؟

و از روزگارشان خشنود هستند؟

عوامل و دلایل رضایت چیست؟

عوامل افزایش دهنده و بازدارنده خشنودی کدام است؟

آیا تفاوت های اکتسابی (نوع شغل، تحصیل …) موجب تفاوت در رضایت از زندگی می شود؟

چقدر اختلافات انتسابی (سن، جنس، قومیت …) در ایجاد خشنودی  نقش دارند؟

و سوالات دیگری از این دست که جامعه شناسی زندگی به آنها می پردازد.

سوال اصلی که جامعه شناسی روزگار به آن توجه دارد:

معنای روزگار و معرفت به زندگی است.

افراد، گروه ها و جوامع چه معنایی از روزگار دارند؟

و زندگی را چه می دانند و چگونه شناخته اند؟

به نظر این سوال بدیهی است و نیازی به چند و چون ندارد.

ولی واقعیت نشان داده است که «تعریف موضوع» است که آغازگر تفاوت یا یکسانی است.

مثال: انسان در تعریف هیتلر با گاندی متفاوت است و همین تفاوت در تعریف، آغاز تفاوت در رفتار میان آنها با آدمیان است.

به همین روال، روزگار در نگاه گاندی تعریف متفاوت از هیتلر دارد که موجب تفاوت سبک زندگی آنها شده است.

به همین قیاس، روزگار امروز چیست؟

انسان های این دوره زندگی را چه می دانند؟

چه قضاوت و ارزیابی از روزگار امروز دارند؟

کجای روزگار هستند؟

از جمله «سوالات وجودی» هستند که هر انسانی به آنها پاسخ می دهد! آگاهانه یا ناآگاهانه!

غفلت از جستجوی معرفت در باره زندگانی و «حس زندگی» مانع از زندگی کردن یعنی زنده بودن و گذراندن روز و شب ها نمی شود.

ولی طعم و عطر زندگی،

سود و فایده زنده بودن،

بالندگی و درک هستی،

فهم عظمت کهکشان ها

و به همان نسبت عمق بزرگی آدمی از جمله مواردی است که از زندگی می افتد و روزگار انسان در گردش سیاهی و سفیدی روز و شب می گذرد.

نگاهی به پهنای آسمان و بیشماری ستاره ها تعجب آدمی را وامی دارد و «بحر چه هستند؟» را پیش می آورد.

روزمرگی (بیدار شدن – کار کردن – خوردن – خوابیدن) نیازی به این همه عظمت حیات ندارد!

نگاهی به اقیانوس و عمق حیات در آن، حیرت و بُهت می آفریند و ذهن را به «چرایی آنها» وامی دارد. روزمرگی (کودکی، بلوغ، جوانی و پیری) نیازی به آنها ندارد!

نگاهی به کویر و بزرگی صحراها که تلالو زیبایی را در خشکی گرم به نمایش می گذارند و «چرا چنین است» را ایجاد می کنند. روزمرگی (بودن – و هر روز – مثل هر روز – بودن) چه نیازی به آن دارد!  

 این سوالات پرده از تناقض میان زندگی انسان و روزگار برمی دارند.

این سوالات تضاد و دوگانگی را آشکار می کنند که انسان به طرفی و روزگار به طرف دیگر آن افتاده است.

جامعه شناسی زندگی، چه روشن و چه آسان با اعلام و هویدا کردن تضادها و تناقض ها به سرگردانی انسان امروز می رسد.

جامعه شناسی زندگی، چه دقیق و واضح با نشان دادن چرخه روزمرگی به بلاتکلیفی انسان رسیده است.

جامعه شناسی زندگی، چه زیبا و عیان با بیان سرگردانی به بی حاصلی  انسان روزمره رسیده است.

خلاصه جامعه شناسی زندگی به انسان آرام و ملایم گوشزد می کند که سوال: کجای زندگی هستیم؟ را بازخوانی کند و به ارزش خود و حیات پاسخ دهد. سپس به دنبال رضایت از زندگی و خشنودی از روزگار بدود!

دکتر منیژه نویدنیا

دکتری جامعه شناسی. نظریه پرداز و محقق. نویسنده اولین کتاب امنیت اجتماعی در ایران، معرف جامعه شناسی تحلیلی با نگارش شش جلد کتاب، استاد دانشگاه و موسس سایت جامعه شناسان جوان

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا