جنگ روایتها؛ اگر نان ندارند کیک بخورند
«اگر نان ندارند، کیک بخورند». این نقل قولِ منتسب به ماری آنتوانت بارها و بارها تکرار شده و حالا در تاریخ مطالعه انقلابها و قیامهای مردمی، شان و جایگاهی نمادین دارد.
گویا در روزهای منتهی به انقلاب فرانسه در 1789، در روزگاری که فقر بر مردم غلبه کرده بود و طبقه حاکم در تنعمِ شکوهِ درباری مستغرق، به ماری آنتوانت، ملکه فرانسه و همسر لویی شانزدهم از آنچه به مردم میگذرد میگویند و اینکه مردم نان برای خوردن ندارند.
و او در جواب چنین جملهای گفته که خبر از بیخبری او از عالم واقع یا بیاعتناییاش به سرنوشت مردم میدهد.
آن روزها «نان» قوت غالب دهقانان و طبقه کارگر فرانسوی بود و طبق برآوردها پنجاه درصد از درآمدشان تنها صرف نان میشد.
ماری آنتوانت در فرانسه چهرهای منفور بود. در اصل اتریشی بود و نه فرانسوی، سری سودایی هم داشت و جاهطلبیهایی و میگفتند مخارج بسیار دربار و اسرافکاریهای او خود از عوامل انقلاب بوده.
مادام ضرر «Madam Deficit» لقبش داده بودند، کنایه از ولخرجیها و ضرر و زیانهایی که به بار میآورد. دست آخر هم همراه با همسرش به گیوتین سپرده شدند.

اما این انتساب، انتسابی غلط است.
آن جمله را که ماری آنتوانت نگفته بود و این نقل قول سالها به غلط به او منتسب شده و هنوز هم میشود.
ماری آنتوانت با آن چهرهای که از او ثبت شده، منطقاً میتوانست گوینده این جمله باشد، اما نبوده.
حداقل میدانیم که سالها پیش از انقلاب، ژان ژاک روسو در کتاب «اعترافات» این جمله را در بخش ششم کتابش آورده است، به نقل از شاهدختی که گویا در پاسخ به این اعتراض که دهقانان نانی برای خوردن ندارند، گفته «خب کیک بخورند».
روسو کتاب را در سال 1765 نوشته و کتاب در سال 1782 منتشر شد؛ پیش از انقلاب.
روسو در کتاب روزی را به یاد میآورد که در جستجوی نانی بود، تا با نوشیدنیای که دزدیده بخورد و آن روز، پیش از واردشدن به نانوایی ناگهان این گفته شاهدخت را که قبلاً شنیده به یاد میآورد.
جالب اینجاست که حدود پنجاه سال بعد از اعدام ماری آنتوانت است، در سال 1843، که برای اولین بار این گفته به او منتسب میشود.
روایتها پیرامون اتفاقات و شخصیتهای تاریخی دائماً در معرض بازنویسی هستند، در معرض کم یا زیاد شدن، نوعی بازنویسی تاریخ.
و خب گاهی برخی روایتها آن چنان جایگیر میشوند که از هر واقعیتی واقعیتر جلوه میکنند.
و این چنین است که «روایت» تا بدین اندازه مهم میشود و انگار از یک جایی برنده کسی است که جنگ روایتها را ببرد.