علمی تحلیلی

خود مراقبتی

وقتی در شهرها، جاده ها و بالای ساختمان ها انسان هایی را می بینم که بی محابا و بی توجه به جان، حیات و سلامت خود کار می کنند و حتی در ادارت و خانه ها به مفهوم ایمنی، سلامت و مراقبت از خود کمترین توجه نمی شود

وقتی به راننده پول بیشتری می دهیم تا با سرعت ما را به مقصد برساند

اتوبوس اردوهای دانش آموزی و دانشجویی را می شنویم که به دره سقوط کردند

هواپیماهایی که بدون اطمینان از شرایط مساعد جوی و یا سلامت هواپیما به پرواز درآمدند

ساختمان هایی که با آگاهی از زلزله خیز بودن ایران همچنان کم استحکام و غیرمقاوم بنا می شوند

همه و همه این سوال را در ذهن متبادر می کند که چرا ما ایرانیان به رفتارهای پرخطر و آسیب زا، بی توجه هستیم؟

چرا ایمنی و سلامتی در ردیف آخر خواسته های ما قرار دارد؟

چرا راضی می شویم براحتی این خطرات را به جان بخریم و اعتراض نکنیم؟

و چرا خود نیز مشابه همان رفتارها را با خودمان داریم؟

اینجاست که به ضعف و عدم توجه به مفهوم خود مراقبتی (Self-Care) می رسیم.

خود مراقبتی مفهومی است که امروزه در رشته های پزشکی، روان شناسی و جامعه شناسی به آن توجه شده است و به این معنی است که فرد بتواند با اتکا به خود و مستقل از دیگران از سلامت خود مراقبت کند.

در حقیقت یک رفتار آموختنی است و یک نوع حق و مسئولیت همگانی شمرده می شود.

خود مراقبتی شامل تصمیمات و اقداماتی است در جهت

سلامت

پیشگیری از خطرات و آسیب های اجتماعی

و توانایی رفع نیازهای جسمی و روانی و اجتماعی خود.

خود مراقبتی همان زندگی سلامت محور است و افرادی که به این مفهوم توجه دارند سعی می کنند از جهت جسمی، روانی و اجتماعی سالم زندگی کنند.

متخصصین بر این باورند که با توجه به مدل ارتقای سلامت فرد محور، به هنگام مواجهه با یک مشکل بهداشتی و برای حفظ و ارتقای سلامت، ۵ منبع اصلی در اختیار اشخاص است که شامل:

خود شخص

دیگر افراد عادی

 متخصصین

اطلاعات موجود

و محیط می‌باشند.

در بحث سلامت، سبک زندگی مهم است

اینکه ما چقدر یاد گرفتیم ورزش کنیم؟

به تغذیه خود اهمیت دهیم؟

و اساسا راجع به سلامتی و بهداشت فردی و محیطی مطالعه و دانش کسب کنیم.

امروز می توان توجه به سلامت اجتماعی یعنی فاکتورها و تعیین کننده های اجتماعی در سلامت فردی را نیز جزء خود مراقبتی قرار داد.

یعنی فرد باید به محیط سالم کار، محیط خانواده، دوستان و تمام چیزهایی که در اطراف او بر ذهن و جسم او موثر هستند، توجه داشته باشد.

از جهت فلسفی خود مراقبتی معنی جامع تری دارد و شامل هر گونه مرافبت از خود و نفس خود است، به ویژه شامل روح و دانش از خود.

اساس خود مراقبتی توجه به نیازها و پاسخ به آنها و هم چنین رفتار متعادل بین همه فعالیت ها است.

عوامل موثر بر خود مراقبتی عبارتند از: تجربه و مهارت، انگیزه، باورهای فرهنگی و ارزش ها، اعتماد به نفس، عادات واره ها، توانایی های عملکردی و شناختی، حمایت از طرف دیگران و دسترسی به مراقبت.

از شروط اساسی برای این توانایی

توجه به خود

ارزشمند دانستن بدن و خود

اعتماد به نفس

آموزش مهارت ها و توانایی های لازم است.

مفهوم خود مراقبت ترکیبی است از دو واژه خود و مراقبت.

همه ما تصویری از خود داریم، چیزی که ما را برای انجام کارها بر می انگیزد؛ احترام و اعتباری که به خود قائلیم.

انگاره ما از خود شامل همه آن چیزهایی است که به آن اگاهی داریم و یا در ضمیر ناخودآگاه ما وجود دارد و بر تصمیمات و رفتار ما تاثیر می گذارد و مراقبت به معنی نگهداری و حفاظت در برابر آسیب هاست.  

 ما می توانیم از روح و روان و جسم خود مراقبت کنیم و نبایست همواره بدنبال دیگرانی باشیم تا از ما مراقبت کنند.

امروزه مدیریت جوامع بیش از آنکه بر کنترل های بیرونی استوار باشد بر کنترل های درونی که با آگاهی و درونی سازی هنجارها بوجود می آید، پایه گذاری می شوند.

با اهمیت یافتن مفهوم فردیت و سوژگی در دنیای جدید، این انسان است که باید مسئولیت پذیر در برابر خود و دیگران باشد و روش های مراقبت از خود را آزادانه و براساس خواست خود انتخاب کند.

بنابراین، مشارکت و مسئولیت پذیری فرد در برابر اقدامات پیشگیرانه، موجب ارتقاء سلامت و کاهش هزینه ها می شود.

با افزایش استرس ها، مخاطرات و فشارهای روانی، جسمی و شغلی، زندگی مدرن انسان را متوجه سلامت خود کرده است.

مراقبت از خود، نه تنها موجب ارتقاء کیفیت زندگی، بلکه نشاط و رضایت از زندگی را بدنبال دارد.

 در مقابله با مخاطرت زندگی و بیماری ها و آسیب های اجتماعی، بر اساس مفهوم خود مراقبتی، اگر چه عوامل ژنتیکی و فیزیولوژیکی، زیستی، محیطی و ساختارهای اجتماعی موثر بر سلامت هستند، اما عامل انسانی و عاملیت او در این موضوع، بیشتر مورد توجه قرار می گیرد.

شاید بتوان گفت؛ نحوه تعامل و کنش انسان در مواجهه با این ساختارهاست که میزان تاثیر آنها را مشخص می کند.

به عبارتی، افراد جامعه بر اساس تفاوت های سنی، جنسیتی، طبقه ای و سرمایه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، سبک های زندگی مختلفی را انتخاب می کنند و شانس تاثیر عوامل محیطی و اجتماعی خطر زا را بر خود افزایش می دهند.

به این صورت، میزان تاثیر عوامل محیطی و اجتماعی بر خود و عملکردهای روزمره  افزایش می یابد.

بوردیو از این مسئله به عادت واره تعبیر می کند

یعنی ما بتدریج عوامل محیطی را پذیرفته و خود مثل عامل آن عمل می کنیم.

در حقیقت عوامل فراارادی را به عنوان طبیعت ثانوی پذیرفته و عادت وار به آنها عمل می کنیم.

بنابر این رفتار ما با خود، بدن و سلامتی خود به میزان زیادی با تحصیلات، آگاهی، سبک زندگی و اندوخته های فرهنگی و اجتماعی ما رابطه دارد.

در جامعه ما یکی از مشکلات بزرگ این است که انسان ها بدلیل عادت واره های اجتماعی غلط، نداشتن مهارت ها و توانایی ها لازم، به امر ایمنی و سلامتی خود بی توجه هستند و بسیار راحت ریسک و خطر را می پذیرند و کمتر از آن می ترسند و اجتناب می کنند.

این مسئله  با رفتار ما با بدن خود ارتباط دارد.

ما چه تصویری از بدن خود داریم؟ و به آن چگونه می نگریم؟

به بدن و سلامت تن در نظام فرهنگی ما چگونه نگریسته می شود؟

و چقدر امر ممدوح و یا مذمومی شمرده می شود؟

بیماری و مریضی چگونه تعریف می شود؟ و نقش آنها در زندگی روزمره، موفقیت و یا شکست ما چقدر است؟

خود مراقبتی همچنین با مفهوم احساس بی قدرتی و در نتیجه حس ناکارآمدی در ارتباط است.

عوامل اجتماعی و فرهنگی بر حس بی قدرتی فرد و بی توجهی به فردیت و وجود خود، تاثیرگذار هستند.

با افزایش ریسک های اجتماعی

استرس ها و فشارهای روحی و اجتماعی

و فزونی یافتن مشکلات معیشتی و زندگی

کنترل افراد بر زندگی شان کاهش پیدا می کند

و آنها ریسک پذیر و خطر آفرین می شوند

و حتی بدلیل تاب آوری پایین در برابر مشکلات و عدم تحمل در برابر آنها

به راحتی در زمینه های باورنکردنی، اتفاقات کوچک تبدیل به جنایت های بزرگ می شود.

خود مراقبتی در جوامع پرخطر کمتر مورد توجه قرار می گیرد.

جامعه پرخطر، جامعه ای که در آن مُردن آسان است

جامعه ای که در آن تفاوت چندانی میان انسان ها نیست

و فردیت و هویت فردی چندان مورد توجه قرار نمی گیرد

و انسانها همه مشابه هم هستند

در این جامعه ریسک و خطر و مُردن امری عادی می شود

و مراقبت از خود چندان معنی ندارد.

در جوامع سنتی بیش از آنکه سلامتی مطرح باشد

رستگاری مطرح است

و امور دنیوی مهم تلقی نمی شوند

انسان ها روزی باید از این دنیا بروند و حوادث، اتفاقاتی هستند که لاجرم رخ می دهند.

 در جوامع سنتی خطرات امور طبیعی هستند که دست تقدیر آن را رقم می زند و این حوادث اموری معمول، جهانی و ابدی هستند و تغییر آنها امکان پذیر نیست.

در جوامع مدرن مفهوم ریسک مطرح است. یعنی انسانی که برای تعیین و تغییر آینده خود برنامه ریزی می کند، ولی احتمالاتی را نیز باید ببیند، تا بتواند با آن مقابله کند.

آنتونی گیدنز معتقد است که تا قبل از رشد دانش و فناوری، بیشتر نگرانی های مردم ناشی از بلاهای طبیعی، تغییرات آب و هوایی بود که حل و فصل آن نیز در قالب اعتقادات و اصطلاحات شبه مذهبی انجام می پذیرفت.

اما، آنچه که امروزه مطرح می شود، تغییراتی است که انسان ها برطبیعت وارد می کنند و این سرآغاز ورود به ریسک تولید شده است. 

دنیای ما پر از ریسک است که بسیاری از آنها عامل انسانی دارد.

مثلاً افزایش ریزگردها، تخریب محیط زیست، نابودی منابع آبی زیر زمینی و حتی تلفات زلزله عمدتاً بدلیل عامل انسانی است.

استفاده بی رویه از آب و جنگل، فقر، مهاجرت، روش های کشاورزی ناصحیح و بی توجهی به طبیعت، عدم توجه به استانداردها، موجبات نابودی طبیعت و انسان را فراهم کرده است و انسان ها با این اقدامات سلامت خود و دیگران را به مخاطره انداختند.

مراقبت از خود، امروزه به مراقبت از دیگران نیز پیوند خورده است.

یعنی سلامت یک امر اجتماعی است که در مراقبت ما از یکدیگر شکل می گیرد.

بقا و سلامت هر فرد در گرو سلامت و بقای افراد دیگر است و خود محوری، خودخواهی های مادی، طمع برای جمع آوری هر چیزی بر مدار منیت، از عوامل افزایش مخاطرات طبیعی و اجتماعی است.

کوتاه سخن اینکه برای جلوگیری از تخریب طبیعت، تلفات انسانی، آسیب ها نه تنها دولت ها و سازمان ها و ارگان ها و حتی موسسات مردم نهاد، بلکه خود ما به عنوان شهروندان جامعه مسئول هستیم از جهت اجتماعی و فرهنگی در هر تصمیم گیری بر امر سلامت جسمی، روانی و اجتماعی توجه و آن را به عنوان یک پارادایم در اقدامات روزمره خود هدف قرار دهیم.

منابع برای مطالعه بیشتر:

1. Chambers, Ruth; Gill Wakley; Alison Blenkinsopp (2006). Supporting Self Care in Primary Care. Radcliffe Publishing. pp. 15, 101, 105. ISBN 978-1-84619-070-4. Retrieved 29 August 2013.

2. Kollack, Ingrid (2006). “The Concept of Self Care”. In Kim, Hesook Suzie; Kollak, Ingrid (eds.). Nursing Theories: Conceptual and Philosophical Foundations. Springer Publishing Company. p. 45. ISBN 978-0-8261-4006-7. Retrieved 31 August 2013.

3. Taylor, Susan G.; Katherine Renpenning; Kathie McLaughlin Renpenning (2011). Self-care Science, Nursing Theory, and Evidence-based Practice. Springer Publishing Company. pp. 39–41. ISBN 978-0-8261-0779-4. Retrieved 25 August 2013.

4. AnsleyBenderRickIngram ( 2018  )Connecting attachment style to resilience: Contributions of self-care and self-efficacy, Personality and Individual Differences,Volume 130 Pages 18-20

5. سوسن گنجی،  نوشین پیمان، سهیلا میسمی بناب، حبیب الله اسماعیلی (1396) بررسی تاثیر آموزش خودمراقبتی بر کیفیت زندگی و سواد سلامت بیماران مبتلا به پرفشاری خون، مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی دانشگاه مشهد، دوره 60، شماره 6، بهمن و اسفند 1396، صفحه 792-803

دکتر یونس نوربخش

جامعه‌شناس و دانشیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه تهران. اولین رئیس آکادمی اسلامی آلمان، مؤسس مرکز مطالعات بین‌المللی دانشگاه تهران، مؤسس کرسی یونسکو در سلامت اجتماعی و توسعه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا