دلم برای کتاب می گیرد
دلم برای کتاب گرفت؛ تاملی بر یادداشت اهل قلم و کتاب
روزی با دیدن یادداشتی با سرتیتری که در خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) نوشته شده بود برای جامعه تحصیلکردهمان تاسف میخورم (دوشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۴) و این که روزنامه ایران در ۲۸ شهریور ۱۴۰۰ نوشت «۱۶ دقیقه و ۳۶ ثانیه، سرانه مطالعه هر فرد در سال ۱۳۹۹».
چه حالی می گذرد بر تو، آیا دلت نمی گیرد وقتی که چنین می بینی و وصف یک جامعه علمی را چنین می خوانی که یقیناً توسط آن اهل قلم نیز به حق گفته شده؛ چون با یک تطبیق آماری و مصداقی سخن گفته است.
اینجاست که من هم می گویم که دلم برای کتاب می گیرد و دلگیرم و اما به دنبال پاسخی برای اینکه چه گذشت برما؟ تا اینکه روزی هزینه خرید کتاب را گران بکنیم و گران بدانیم و گران ببینیم و گاهی هم کتاب میراث سال های گذشته را به نام آشغال و زباله ببینیم، درحالی است که حدود ۹۷ درصد جمعیت کشورمان باسواد هستند!
چه گذشت برما که این همه فرصت ها را از دست می دهیم و برای فرصتی به منظور مطالعه همواره به بهانه کمبود وقت و مشغله پای گریزانیم؟
چه گذشت بر ما که فقط کتاب را برای دانش آموز و دانشجو تعریف می کنیم و کاری با کتاب و مطالعه نداریم؟
چرا هیچ وقت در هایپر مارکت های ما که فقط در پی تغذیه جسم هستند، برای تغذیه روح و ذهنمان غرفه کتابی نیست و اگر هم هست، ولی هیچ رمقی در آن نیست؟
چه شد که به قول آقای کاظم سادات اشکوری مینویسد: «در سال 1342 که جمعیت ما یک سوم حال حاضر بود، کتاب با شمارگان 10 هزار نسخه به فروش میرسید، اما امروز تیراژ کتاب شعر به 400 نسخه تقلیل یافته است»، در صورتی که به قول استاد بزرگوارم دکتر رضا فاضل در مقطع کارشناسی ارشد می فرمود (… برو کتاب بخوان، عقل تو زیاد کن)
حال باید به فکر این چراها و پاسخی به آنها و دنبال راه حل باشیم.
اینجاست که به نظرم همه باید به این باور برسیم راه برون رفت از مسائل اجتماعی در مطالعات علمی است و راه نجات از ورطه آسیب های اجتماعی چون طلاق، اعتیاد و … که امروز دامنگیر جامعه ما نیز شده است، داشتن دانش و آگاهی است که آن هم از مسیر مطالعه و کسب مهارته ای مورد نیاز بدست می آید.
در مسیر مطالعه است که مهارت های اجتماعی، مهارت های زندگی و حرفه ای بدست می آید و انسان می تواند به روش علمی، منطقی و عملی در مقابل چالش ها، آسیب ها و مسائل اجتماعی برخورد نموده و تسلیم آن ناملایمات و چالش ها نشود و غرق آن نگردد و زندگی خود و حتی جامعه را به تباهی نکشاند.
حال به نظر می رسد که سرگرمی و سرگردانی در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی بهانه ای برای تلف کردن زمان و فرصت های طلایی است. اگرچه از ظرفیت فضای مجازی هم اگر به طور مفید و موثر استفاده شود خوب است، اما مطالعه کتاب و مقالات علمی می تواند گره گشای مسائل باشد و در مطالعات خود دیده ایم حتی در کشورهایی که بالاترین سرعت اینترنت را دارند، شاهد فروش کتاب های کاغذی با تیراژ بالا هستند که این نشان از اهمیت و جایگاه کتاب و کتابخوانی در مقایسه با وقت گذرانی های فضای مجازی است.
به نظر بنده باید به جای داده محوری که در فضای مجازی به صورت اطلاعات کپسولی ارائه می شود، به آموزش و فراگیری عمیق محتواها و مطالب علمی پرداخت که در مطالعه کُتب به دست می آید.
و از طرفی فرهنگ کتاب خوانی را تقویت کرد
همچنین در سبد خریدمان جای کتاب را خالی نگذاریم و در هر خانه ای در روبروی یخچال های بزرگ، کتابخانه ای را داشته باشیم و فرصتی از وقت شبانه روز را با کتاب همدم باشیم و فرهنگ کتابخوانی را به نسل های بعدی منتقل کنیم، یقیناً ضرر نخواهیم کرد چون تمام ضرر و خسران انسان ها در جهل و نادانی ریشه دارد.
ختم کلام این حقیر در ابیات شاعر بزرگوار و ناشناسی آمده که در وصف کتاب چه زیبا گفته است:
⚛ در لوح و قلم شاهد آثار کتاب است
سر منزل و مقصود گهربار کتاب است
⚛ تاریخ اگر ثبت شده است در صف ایام
تصویر ُرخش در خور گفتار کتاب است
⚛ رب ازلی نور جلی بر قلم آموخت
بنویس که این دفتر پر بار کتاب است
⚛ هر نکته که بر چهره آثار نشسته
در سینه لوح همدم و معیار کتاب است
⚛ اعجاز حقیقت بطریقت دو رقم زد
اوّل به قلم بعد به رخسار کتاب است
⚛ هر نکته بداند و هر آن نغمه براند
در عالم هستی سر و سردار کتاب است
⚛ ای دانش عالم همه در سینه تو ضبط
دانند همگان شهد گهربار کتاب است
⚛ هر دیده بینا دل روشن چو ترا دید
فهمید که سرچشمه اسرار کتاب است