رفاه ذهنی تهرانی ها
عنوان کامل مطلب «81 درصد تهرانی ها رفاه ذهنی متوسط و پایینی دارند» است.
طبق دستاوردهای علمی رساله دکترا که با عنوان «تبیین نقش سرمایه اجتماعی و تعلق اجتماعی بر رفاه ذهنی (مورد مطالعه: شهروندان 18 ساله به بالای تهرانی)»، انجام داده ام، 81.2 درصد شهروندان تهرانی رفاه ذهنی متوسط و پایینی دارند و تنها 18.8 درصد دارای رفاه ذهنی بالا هستند.
امروزه یکی از شاخصهای مهم توسعه، رفاه اجتماعی افراد است چراکه بهبود رفاه اجتماعی بر سایر ابعاد توسعه تاثیر میگذارد و مسیر پیشرفت را در جوامع هموارتر میکند و برآمد توسعه، بهبود وضعیت زندگی است.
مطابق آمارهای رسمی و تحقیقات داخلی و خارجی، رفاه ذهنی در ایران از وضعیت مناسبی برخوردار نیست و طبق موج چهارم پیمایش ارزش های جهانی ایران از نظر شادمانی در میان 69 کشور نمونه در جایگاه 61 قرار دارد و طبق پژوهش وینهوون سطح شادی در ایران در حد متوسط به پایین است.
بررسی تاثیر دو متغیر سرمایه اجتماعی و تعلق اجتماعی بر رفاه ذهنی با ابعاد (شادکامی، تامین، ترجیحات، استحقاق، رهایی، نیاز، مقایسه نسبی) در بین شهروندان 18 سال به بالای شهر تهران به روش کمی با حجم نمونه 400، روش نمونهگیری خوشهای تصادفی انجام شد.
نتایج پژوهش نشان می دهد: بیشتر نمونه آماری متعلق به زنان (51.3 درصد) بوده است و 48.7 درصد را نیز مردان تشکیل میدهند.
18.8 درصد از رفاه ذهنی بالا، 49.2 درصد متوسط و 32 درصد نیز از سطح رفاه ذهنی پایینی برخوردار هستند.
سرمایه اجتماعی؛ هنجاری غیررسمی است که همکاری و اعتماد میان افراد و نهادهای یک جامعه در جهت رشد رفاه اجتماعی را ارتقا میبخشد و هرچه سطح سرمایه اجتماعی ارتقا یابد به همان میزان رفاه ذهنی شهروندان نیز تغییر مثبت و رو به رشد مییابد و با فرسایش سرمایه اجتماعی، از کیفیت و شدت رفاه ذهنی شهروندان کاسته میشود.
رفاه ذهنی در شهر تهران، مطابق نتایج تحقیق، از سرمایه اجتماعی و تعلق اجتماعی تاثیر مثبت میپذیرد.
سرمایه اجتماعی و تعلق اجتماعی دو سازه اصلی رفاه ذهنی هستند که با آفرینش و خلق اجتماع بودگی به همبستگی و حمایت اجتماعی میانجامند.
سرمایه اجتماعی با کاهش تفاوتها و نابرابریها، و تقویت پیوندها، شبکهها و روابط اجتماعی، افزایش احساس تعلق به جماعت و پیوند با آن بر اساس ارزشهای مشترک، هویت جمعی و اعتماد میان اعضاء را ابجاد میکند. این مهم نیز بسترهای توسعه رفاه ذهنی را امکانپذیر میسازد.
با توجه به فرض اصلی این پژوهش پرسشی که به دنبال تبیین این است که چرا افراد خود را در سطوح متفاوتی از احساس خوشبختی و رضایت از زندگی قرار میدهند؟
پاسخ به این پرسش مستلزم در نظر گرفتن رفاه ذهنی بهمثابه محصول تمامی شرایط تاثیرگذار بر زندگی فردی اشخاص است ازجمله شرایط اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی.
بنابراین، افرادی که از سرمایه اجتماعی بالاتری برخوردارند یعنی در شبکههای اجتماعی عضو هستند و بهواسطه این شبکهها هنجارهای جمعی و کنش گروهی را میآموزند، از حمایت گروهی برخوردارند و امکان تحقق اهدافشان بهصورت جمعی مهیاست، نتیجتاً احساس خوشبختی و رضایت بیشتری از زندگی دارند.
ازاینرو میتوان مدعی شد که رفاه ذهنی حاصل قضاوت شخصی فرد از زیست شخصی او در نظام اجتماعی است و میزان تحقق نیازهای او در این سیستم میباشد.
نباید پنداشت که احساس رفاه صرفاً امری ذهنی و فردی است، بلکه متاثر از زمینههای تاریخی و اجتماعی است که فرد از آنها برخواسته است و اینجاست که اهمیت روابط اجتماعی قد علم میکند تا نشاندهنده پیوند لاینفک سطح فردی و اجتماعی زندگی انسانها باشد.
چراکه روابط اجتماعی که در ذیل سرمایه اجتماعی قرار میگیرد و منعکسکننده شرایط ساختاری جامعه است و برقرارکننده احساس آزادی، امنیت، شادکامی و خوشبختی در زندگی فرد است.
پس رفاه ذهنی بهمثابه محصولی اجتماعی و ساختاری مورد بررسی قرار گرفت، که اگرچه در ساختار ذهنی و روانی فردی جای دارد، اما برساخته از مناسبات اجتماعی و بستر تعاملی فرد در یک جامعه بهخصوص است.
اما، مسئله حائز اهمیت تزریق بیشاز اندازه امکانهای جدید در زندگی روزمره است که با دال مرکزی مدرنیته در ذهن تداعی میشوند.
امکانهایی که فردیت سوژه را نشانه گرفتهاند و تعلقات جمعی انسانها را در پس پرده ساختار زندگی مدرن پنهان میدارند.
درواقع، ازدیاد مدرن شدن همه ابعاد زندگی در عصر کنونی، هر لحظه ما را آبستن تنشهایی پرآسیب کرده است که کمارزش شدن زیست اجتماعی افراد بهعنوان بخشی مهم از هویت انسانیشان یکی از هزاران مصائب ناشی از قالب شدن عقلانیت مدرن هست.
درنتیجه چنین امری، امنیت اجتماعی افراد و مشارکت برانگیخته آنان در انواع فعالیتهای مربوط به جامعهشان به پایینترین حد ممکن میرسد و نمود عینی این وضع را در کمرنگ شدن رفاه ذهنی اعضای یک جامعه باید مشاهده کرد.