سیستم یزیدی و زیست جهان حسینی
دوگانه مهمی که یورگن هابرماس فیلسوف اجتماعی برجسته اروپایی ارائه داده است در کلیت خود نشان می دهد که جامعه به دو قسمت مهم تقسیم می شود :
«سیستم» که همان بخش بروکراسی کارشناسی حکومتی – دولتی است که بر اعضای جامعه و نهادها مسلط است و مانع از آزادی عمل و تعاملات اجتماعی درست آنان با هم می شود و اصولاً مانع شکل گیری یک اجتماع انسانی آزاد و رها می گردد.
و «زیست جهان»؛ بخش فرهنگی و زمینه آزادی عمل اعضای جامعه که در آن می توانند با تعامل و گفتگو و تفاهم به یک زیست مشترک انسانی عقلانی اخلاقی جمعی برسند .
هابرماس ایده مهم دیگری نیز دارد و می گوید که «سیستم» دائم در پی تحریف، استعمار و به بند کشیدن «زیست جهان» است و اجازه نمی دهد تا کنش گران به تعامل تفاهمی – گفتگویی که عقلانی و اخلاقی است، برسند .
با استفاده از این ایده درخشان هابرماس در باره دو قطبی بودن جامعه بشری معاصر می توان گفت که از منظر یک نگاه دینی نیز که ماهیتاً اجتماعی – فرهنگی است (به عبارت بهتر: جامعه شناسی دینی و یا جامعه بینی دینی) می توان پلی میان ایده فلسفه اجتماعی هابرماسی (تقسیم جامعه به دو قطب سیستم/ زیست جهان) و این بینش و باور اسلامی شیعی زد .
بر اساس این بینش و باور، برای فهم بهتر و عمیق تر و دقیق تر عمل، رخداد و پدیده انقلابی دینی رادیکالی مانند «کربلا و عاشورای حسین بن علی» می توان به استعاره «سیستم یزیدی / زیست جهان حسینی» اندیشید .
در سیستم یزیدی کلیت تعامل اجتماعی – فرهنگی و دینی کنشگران توسط حاکمیت یزیدی، سازمان ها و بروکراسی، نظام نخبگی و کارشناسی آن به بند کشیده می شود و کلیت عقلانیت اندیشی اخلاقیات انسان ها فلج می گردد یا تحریف می شود و یا تضعیف و تخریب می گردد.
اما در سویه مقابل، این کنشگران برای «رهایی» از شر سیستم و رسیدن به «آزادی» و «رستگاری» چاره ای جز شکل دادن به یک «زیست جهان معنوی – اخلاقی – عقلانی» الهام گرفته از بینش ها و باورها و بصیرت های دینی از نوع «کربلا و عاشورای حسینی» ندارند.
هر چند در این مسیر، دائم «سیستم یزیدی» با استفاده از ترفندهای سیاست، بازار، رسانه و فرهنگ می تواند برای کلیت «جهان حسینی» مزاحمت ایجاد کند، با این وجود نفس مقاومت فرهنگی، عقیدتی و فکری که در «زیست جهان حسینی» و در بین کنشگران آگاه آن وجود دارد، می تواند به مقاومت فرهنگی در برابر سلطه سیاسی اقتصادی فرهنگی سیستم یزیدی منجر شود.
نهایتاً این که چرخه زندگی مدرن کنونی ما به طرزی تراژدیک در دیالکتیک و پارادوکس میان«سیستم های یزیدی» و «زیست جهان حسینی» گرفتار آمده است .
لذا برای کنشگران «عقلانی – اخلاقی – عقیدتی» که خواهان «آگاهی، رهایی و رستگاری» هستند، چاره ای نیست جز تلاش برای شکل دادن به «زیست جهان حسینی» جهت مقاومت در برابر «سیستم های یزیدی».
در این میان واضح است البته هیچ راه میان بری هم وجود ندارد.
لذا یا باید در «سیستم های یزیدی» ماند و پوسید و از انسانیت دست شست و یا به «زیست جهان حسینی» پیوست و به آگاهی و رهایی و رستگاری رسید .
خدایا چنان کن سرانجام کار
تو خشنود باشی و ما رستگار (مثنوی معنوی مولوی)
بسیار عالی