مخاطبان سینما از پیدایش تا مردمی شدن
برای درك بهتر نقش و جايگاه سينما در ايران در فاصله سالهای 1283 تا 1357 به نوعی دورهبندی مخاطبان سینما از پیدایش تا مردمی شدن نیاز داریم.
اين دوره زمانی طولانی را به سه بازه زمانی مشخص تقسيم كردهايم به شرح زير:
قابل ذکر است که در این مطلب، فقط به مخاطبان هر دوره پرداخته شده است.
1- دوره پيدايش (1304-1283)
2- دوره تثبيت (1320-1304)
3- دوره گسترش و مردمی شدن (1357-1320)
دوره اول: پیدایش (1304-1283)؛ مخاطبان سینما از پیدایش تا مردمی شدن
همه میدانیم اولین ایرانی مهمی که فیلم دید و از سینما خوشش آمد مظفرالدین شاه قاجار بود.
اولین فیلمها را در دربار نشان دادند و اولین فیلمها را از زندگی شاه و درباریان گرفتند.
با وجود این، نمیتوان از این موضوع نتیجه گرفت که در ایران برخلاف غرب سینما “هنر دموکراتیک” نبود.
برعکس، دقیقاً در ایران سینما به سرعت همان نقشی را پیدا کرد که در خاستگاهش پیدا کرده بود، یعنی تفریح ارزان قیمت برای عموم مردم.
جالب است بدانیم که فاصلة زمانی میان وقتی که مظفر الدین شاه اولین فیلم سینمایی را در فرانسه دید (1279 خورشیدی معادل 1900 ميلادی) تا افتتاح اولین مکان عمومی نمایش فیلم در تهران (سینمای صحاف باشی) فقط چهار سال بود.
اصلیترین گزارهای که باید درباره مخاطبان سینما در ایران بگوییم این است که از همان آغاز سینما مورد توجه مردم قرار گرفت.
اول طبقات بالاتر و به فاصله کمی طبقه متوسط و حتی پایین.
این تفریح ارزان و هنر، به قول آرنولد هاوزر دموکراتیک[1] در این دوره اندک اندک و با شتابی ملایم جای خود را در دل مردمان تهران و چند شهر بزرگ کشور باز می کرد و هرچه به پايان دوره نزديكتر می شويم، عموميت آن بيشتر شد.
با احتیاط میتوان مدعی شد که در اين دوره هنوز بسیاری از مخاطبان سينما از طبقات بالای اقتصادی و فرهنگی آن روز، يعنی اشراف و اعيان زمين دار و بازرگانان و دولتيان بودند.
حداقل دو دليل براي اين مدعا می توان يافت:
نخست؛ بهای گران بليت سينماها [2] و اختلاف زياد ميان بهای بليط لژهای [3] مخصوص چهار نفره و شش نفره سينماهای آن روز و صندلی های معمولی [4].
دوم اينكه چند سالن سينمای شيك آن روزهای تهران در چند هتل مجلل آن روز شهر قرار داشتند كه با استقبال مردم از سينما به جای كنسرت و تئاتر اغلب فيلم نشان می دادند.
مهم ترينِ آنها مهمان خانه ايران و گراند هتل بود.
در آن سالها مردم طبقات پايين و بيشتر مردم متوسط هم به اين هتلها نمی رفتند.
بعدها كه سينمای مجهز فاروس باز شد. اين سينما هم به سالنهای فاخر پيوست. اما بلیت سینماهایی که درون هتلهای شیک تهران قرار داشتند، همواره بالاتر بود.
از طرف دیگر، سينماهای تهران بارها برای امور خيريه به نمايش فيلم و يا حتی برنامههای نمايشی ديگر مثل تئاتر و شعبده و آتشبازی و حتي برگذاری گاردن پارتی در سالن (باغ) تابستانی خود می پردازند و در اين مراسم پولهای خوبی جمع ميشود، بلیتهای این مراسم بویژه بلیت لژ بسیار بالا بود.
به عنوان نمونه در اردیبهشت 1296 سینمای جدید ایران به نفع حریق زدگان آمل برنامهای مشتمل بر نمایش فیلم و اجرای نمایش ترتیب داد که بهای بلیت آن از 5 قران تا 6 تومان متغیر بود که به مقیاس آن روز مبالغ بسیار بالایی بودند.
با وجود این، در همین دوره کوششهایی برای جلب طبقات معمولی به سینماها انجام شد.
یکی از این کوششها مربوط بود به نمایش فیلم برای دانش آموزان مدارس با بهای ارزان و همینطور اختصاص یافتن سینما برای زنان.
در روزنامههای آن دوران بارها به اعلانهایی مربوط به نمایش فیلم با بهای ارزان و یا حتی رایگان برای دانش آموزان بر میخوریم. از جمله اعلان سینمای جدید به تاریخ 24 مرداد 1294 در رابطه با نمایش رایگان فیلم برای دانش آموزان.[5]
شهریور همان سال هم مجدداً همین سینما 200 بلیت مجانی به شاگردان مدارس برای دیدن فیلم اهدا میکند.[6]
یکی از مسائلی که در آغازِ کارِ سالنهایِ سینما در ایران، جامعة ایرانی با آن روبرو شد، چگونگی حضور زنان در سالن سینما بود.
در اوایل مشروطه کسانی که پروژکتور داشتند و در مهمانیها و جشنهای خانوادگی برای خانوادههای اعیان فیلم نشان میدادند، این کار را جداگانه در دو نوبت برای مهمانان زن و مرد انجام ميدادند.
اولین سالنهای عمومی نمایش فیلم منحصراً مردانه بودند.
اما، از سویی زنان با شنیدن وصف فیلم سینمایی به حضور در سالن سینما راغب شدند و از سوی دیگر صاحبان سینماها متوجه شده بودند که بدون حضور زنان در سالنهای سینما کسب و کارشان پر رونق نخواهد شد.
در سال 1295 خان باباخان معتضدی از اولین سینماداران ایران در هفته یکی دو بار مجالس نمایش فیلم برای بانوان برگزار میکرد.
استقبال زنان از این نمایش منجر به تأسیس یک سینمای ویژة بانوان در خیابان علاءالدوله به نام «سینما خورشید» در سال1296 شد. این سینما پس از یکسال به علت نداشتن فیلم (علیرغم استقبال خوب) تعطیل شد.
دوره دوم: تثبیت (1320-1304)؛ مخاطبان سینما از پیدایش تا مردمی شدن
همانطور که پیش از این گفتیم، سینما با ورود به ایران خیلی زود توانست نظر مردم را به خود جلب کند.
در دوره اول شتاب گسترش نفوذ سینما ملایم بود.
اما در دوره دوم نفوذ سینما در میان مردم شتاب قابل توجهی گرفت.
آمارهای موجود تصویری شگفتانگیز از ابعاد این محبوبیت ارائه ميکنند. مطابق گزارش مجله بلدیه متعلق به بلدیه تهران شماره فروردین 1313، هر فرد تهرانی به طور متوسط پنج بار به سینما رفته و 12 ریال برای خرید بلیط هزینه کرده است.
این آمار و سایر اطلاعاتی که از مطبوعات آن دوره بر می آید موید این نکته است که سیزده سال پس از گشایش اولین مکان نمایش فیلم در تهران سینما به یکی از مهم ترین تفریحات شهروندان تبدیل شده بوده است. همین روند با شتاب بیشتر در دوره بعد نیز ادامه پیدا کرد.
یکی از مسائلی که در آغاز دوره دوم حل شد، مسئله سینماهای زنانه بود.
بعد از تعطیل شدن سینمای زنانه خورشید در سال 1296 تا سال 1307 هیچ سالن زنانهای در تهران نبود.
در آن سال، مجدداً یک سالن نمایش فیلم مخصوص بانوان با نام «سینما صنعتی» در محل مدرسة عالی موسیقی در خیابان لاله زار تهران افتتاح شد. استقبال فوقالعاده بود.
اما، خیلی زود سینما دچار حریق شدیدی شد که هرچند تلفات جانی نداشت، اما در مطبوعات سر و صدای زیادی کرد.
اعتراض مطبوعات به این بود که چرا زنان به هنگام خطر از همراهی و کمک بستگان مرد خود محروم شده بودند.
صاحب سینما (خانباباخان معتضدی) از فضای به وجود آمده سود برد و با جلب موافقت شهربانی سالن سینمای مختلطی به نام «سینما پری» تأسیس کرد.
در این سالن زنان یک طرف و مردان طرف دیگر مينشستند.
از آن پس، همة سالنها به روی زنان باز شد و زنان هم در کنار بستگان مرد خود نشستند و یا به تنهایی به دیدن فیلم آمدند.
در آغاز، تماشای عکس متحرک یکی از تفریحات کم اهمیت مردم تهران و چند شهر بزرگ دیگر بود و چندان طبقاتی نبود.
اولین نشانه از نوعی طبقهبندی بعد از ورود سینمای ناطق پیدا شد.
اولین سینمایی که فیلم ناطق نمایش ميداد، بسیار مجهز و شیک بود.
کمکم که فیلمهاي ناطق زیاد شدند، طبقات مرفه و تحصیلکردهتر که تا حدودی با زبان خارجی آشنا بودند، به سینماهاي درجه اولی که فیلم ناطق نشان ميدادند، جلب شدند.
به ویژه آن که سینماداران با افزودن توضیحات فارسی به لحظههای حساس فيلم کوشیدند تا ضعف زبان خارجی تماشاگران را نیز جبران کنند؛ اما سایر گروه های اجتماعی به سینماهای که سریالهای پر حادثه صامت نشان ميدادند، روی آوردند.
در این دوره، حکومت رضاشاه مشخصاً از گسترش نهادهای مدرن و غربی مثل سالنهاي سینما و تئاتر و کافهها و رستورانها به سبک غربی حمایت ميکرد و گسترش این مؤسسات را برای تربیت مردم ضروری می دانست.
اولین سالن سینمای جنوب شهر که به توصیه و تشویق رئیس شهربانی وقت در خیابان مولوی تهران افتتاح شد «سینما تمدن» بود.
بعد از تأسیس این سینما به فاصلهای کوتاه، سه سالن سینمای دیگر و دو سینمای تابستانی نیز به سینماهای جنوب شهر اضافه شد.
بعضی از این سینماها خیلی محقر بودند، مثل «سینما داریوش» که شبها در پشت بام یک گاراژ فيلم نشان ميداد.
بنابراین در اواخر دوره رضاشاه دیگر دو تیپ تماشاگرِ اصطلاحاً «سطح بالا» و «سطح پایین» از هم تفکیک شده بودند.
سینماهای شمال و مرکز شهر آن روز که کیفیت سالنهایشان بهتر و قیمت بلیط آنها گرانتر بود، و فیلم ناطق هم نشان می دادند، تماشاگران نوع اول را به خود جلب ميکردند
و برعکس سینماهای جنوب شهر و برخی سینماهای مرکز شهر با کیفیت سالن بدتر و قیمت بلیط ارزانتر، غالباً فیلمهای صامت به نمایش می گذاشتند و تماشاگرانی از نوع دوم داشتند.
در سال 1314 نخستین نظامنامه سینماها در هیئت دولت به تصویب رسید[7] و با تقسیمبندی سینماها به سه نوع درجه یک، درجه دو و درجه سه عملاً این جداییگزینی و طبقهبندی مخاطبان فیلمهای سینمایی را قانونمند ساخت.
دوره سوم: دوره گسترش و مردمی شدن (1357–1321)؛ مخاطبان سینما از پیدایش تا مردمی شدن
با توجه به اطلاعاتی كه در دست داريم می توانيم بگوييم كه در دهههای 1330 و 1340 و اوايل دهه 1350، سينما توانست به مهم ترين تفريح اكثريت مردم شهرنشين ايرانی تبديل شود.
تنها استثنا شهرهای كوچك و يا خيلی سنتی بود.
همانندِ انگلستان در سالهای 1920 و 1930 سالنهای سينما به كاخهای رؤيا تبديل شده بودند، مطبوعات و از جمله مطبوعات سينمايی نيز تنور سينما را داغتر می كردند.
از میانه دهه 1330، فرایند تمایزپذیری سینماروهای ایرانی کامل شد و شکل نهایی خود را پیدا کرد که تا انقلاب اسلامی 1357 استمرار یافت.
دو گروه از تماشاگران آشکارا قابل تفکیک بودند:
تماشاگران سطح بالا و تماشاگران سطح پایین که هر کدام از این دو گروه نیز به نوبه خود به زیرگروههای کوچکتری تقسیم می شدند.
تماشاگران سطح بالا معمولاً بيشتر از طبقه بالا يا متوسط جديد بودند.
در كنار جايگاه طبقاتی ميزان تحصيلات ايشان خيلی اهميت داشت.
اين گروه علاقمند به تماشای فيلمهای خارجی بودند.
فيلمهای خارجی عبارت بودند از آمريكايی، انگليسی، فرانسوی، ايتاليايی و روسی.
تعداد اندكی فيلم نيز از كشورهای ديگر اروپا مثل آلمان و سوئد و چكوسلواكی و لهستان و غيره بر پرده می رفت.
معمولاً اين فيلمها را در سينماهای درجۀ يك و ممتاز در شمال شهر تهران يا در سينماهای بهتر شهرستانها تماشا ميكردند.
با گسترش شهر تهران برخی از اين سينماها در ناحيه مركزی شهر تهران قرار گرفتند.
اما به هرحال مرتبتر و تميزتر از ساير سينماها بودند.
اين گروه از تماشاگران اغلب به صورت خانوادگی يا زوجی به سينما می آمدند و به ندرت به تنهايی و با اعضای خانواده گسترده در سينما ظاهر می شدند.
زنان، تنها و يا همراه با دوستان زن خود در سينماهای آبرومند شمال شهر ديده می شدند، اما اغلب همراه با نزديكان مرد خود به سينما می رفتند.
بر اساس مطالعه فوق در شهرهای بزرگ و سينماهای درجه يك حداكثر 20 تا 30 درصد تماشاگران از بانوان بودند[8].
عمده تماشاگرانِ “سطح بالا”، مثل اكثر تماشاگران جهان برای تفريح و گذران اوقات فراغت به سينما می رفتند.
اين گروه، فيلمها را از روی گونه (ژانر) و ستارگان آنها می شناختند.
اما، گروه كوچكی از مخاطبان سطح بالا هم بودند كه به سينما به عنوان هنر علاقه داشتند و به پيروی از منتقدان طرفدار نظريه مؤلف، فيلمها را از روی كارگردانهای شان و ارزشهای هنری و محتوایی شان می شناختند.
اين گروه تحت تأثير سياست هم بودند به طوری كه در سالهای اوائل دهه سی، سينمايی به نام «ستاره» که فيلمهای ساخته شوروی نشان می داد و مركز تجمع روشنفكران چپ بود.
بعضي سينماها هم فيلمهای آمريكايی و اروپايی نشان می دادند و مورد توجه ملّيون بودند.
اما، وقتي بعد از كودتای 28 مرداد كه جوش و خروشهای سياسی فروكش كرد، تماشاگران سطح خاص، روشنفكر بيشتر به خود هنر سينما علاقه نشان دادند و علاوه بر سالنهای سينما در سالنهای دانشگاهها يا برخی سالنهای كرايهای فيلمهای هنری و با مضامینِ پیچیده تر برای اين تماشاگرانی كه بخش عمده آنها دانشجو بودند، به نمايش درمی آمد.
اواخر دهه پنجاه تعداد اين گروه از تماشاگران كه مخالف سينمای تجاری بودند به نسبت افزايش يافته بود، اما تعداد ايشان هيچ گاه آنقدر زياد نشد كه برنامههای سينماها را تحت تأثير جدی قرار دهد.
سينماروان “سطح پایین” را نيز می شد به دو گروه تقسيم كرد:
گروه اول علاقمندان به فيلمهای اَكشِن بودند.
اين گروه از مخاطبان عمدتاً مرد بودند و عادت داشتند به تنهايی و يا همراه دوستان مرد خود به سينما بروند.
اكثراً جوان بودند.
سينماهايی كه فيلمهای مورد علاقه اين گروه را نشان می دادند، اغلب در مركز شهر تهران بودند
و فيلمهای مورد علاقه ايشان وسترنهای آمريكايی، فيلمهای تاريخی يا افسانهای ايتاليايی، و فيلمهای جنايی و جاسوسی بود.
محيط اين سينماها به شدت مردانه بود و برای حضور بانوان مناسب به نظر نمی آمد.
گاه بر سر فروش بليط، وقفه يا تأخير در نمايش فيلم و يا هر بهانه ديگری سر و صدا، گاه دعوا و زد و خورد به راه می افتاد.
گروه دوم تماشاگران “سطح پائين” از علاقمندان فيلمهای شرقی تشكيل می شد.
اين فيلمها تا اواخردهه 1330 فيلمهای فارسی و عربی بودند.
از دهه چهل، فيلمهای هندی جای فيلمهای عربی را گرفتند و می رفت تا فيلمهای ايرانی را هم از ميدان بيرون كنند.
اما، فيلمسازان ايرانی از سال 1344 به بعد موفق شدند، فيلمهای هندی را از ميدان به در كنند.
به طوری از اواخر دهه 1340 نمايش فيلمهای هندی در تهران به دو و سپس یک سينما محدود شد.
تعداد محدودی فيلمهای تركيهای و فيلمهايی از آذربايجان شوروی و تاجيكستان هم جزو اين گروه از فيلمها و برای همين تماشاگران به نمايش در ميآمد.
اين گروه از تماشاگران معمولاً خانوادگی به سينما رفتند و گاه بيش از يك خانواده با هم در سينما حاضر می شدند.
احتمالاً بيشترِ تماشاگران از طبقه متوسط سنتی و طبقه پايين بودند.
اين نكته از آنجا معلوم می شود كه در تهران سينماهايی كه فيلمهای فارسی و يا ساير فيلمهای شرقی را نمايش می دادند، اغلب درجه دو وسه بودند و در مركز و جنوب شهر قرار داشتند.[ix]
در شهرستانها نفوذ فيلمهای شرقی بيشتر بود.
اما، در آنجا هم در شهرهای بزرگتر، سينماهای لوكس فقط فيلمهای خارجی نشان می دادند.
اما در شهرهای كوچكتر هيچ سينمايی با نمايش فيلمهای غربی فروش نمی كرد و معمولاً لابهلای فيلمهای ايرانی و هندی يك فيلم غربی هم نشان می دادند.
[1] هاوزر- جلد چهارم
[2] بليتهای سينماها در تهران 1299 از يك قران تا 30 قران متغير بود. افزون بر اين بهای بليت با نوع فيلم هم تغيير می كرد.
[3] لژهای مخصوص اطاقكهايی بودند دارای درب مجزا و از سه طرف بسته و از طرف رو به صحنه يا پرده باز بودند. امروزه درتهران اين لژها را فقط در تالار رودكی ميتوان يافت.
[4] درسال 1297 در سينمای عالی لاله زار بهای لژ 4 نفره 20 قران و بهای صندلی های معمولی يك قران تا 4 قران بود. در سينمای جديد در خیابان علاءالدوله (دیرتر فردوسی) بليت صندلی های معمولی 2 قران تا 8 قران و بليط لژ چهار نفره 20 قران بود.
[5] نوبهار، شماره (221: 9 ) به نقل از بهارلو:
[6] رعد، شماره (188:4)
[7] این نظام نامه که در سال 1318 نیز یک بار اصلاح شد، حتی به مقیاس امروز بسیار سخت گیرانه بود. مثلاً ورود کودکان به جز یک روز در هفته که فیلمهای مخصوص آنها را نشان می دادند، ممنوع بود و فروش اغذیه و اشربه در سالن سینما ممنوع بود. البته اساسنامه دست شهربانی را در مورد نظارت بر فیلمها نیز کاملاً باز گذاشته بود. این نظامنامه مدت زیادی اجرا نشد.
[8] در جشنواره فیلم تهران که از 27 آبان تا 6 آذر 1356 برگزارشده بود 73/5 درصد تماشاگران مرد و 26/43 درصد زن بودند (بررسیهای فرهنگی، خرداد و تیر1357). در مورد نمایشهای غیرجشنوارهای می توان حدس زد که در سینماهای نمایش دهنده فیلمهای شرقی و سینماهای شمال شهر نمایش دهنده فیلمهای آمریکایی-اروپایی رقم تماشاگران زن در ساعات عصر احتمالاً از جشنواره بیشتر بوده است. ولی در سینماهای مردانه مرکز شهر و سینماهای شهرستانهای کوچک تر و در سانسهای صبح و بعدازظهر سایر سینماها از این رقم قطعاً بسیار کمتر بوده است. مخاطبان سینما از پیدایش تا مردمی شدن
[9] . نك. اجلالی، 1383: 134-133