مدیریت عملکرد سازمانی
مدیریت عملکرد ترجمه عبارت (Performance Management) می باشد كه تعاريف متعددی از آن شده است، از جمله:
مدیریت عملکرد اصطلاح عامی برای آن دسته از فعاليتهای سازمانی است كه با مديريت امور و مسئوليتهای شغلی و رفتاری كاركنان سروكار دارد.
مدیریت عملکرد راهی برای تسهيل برقراری ارتباط و ايجاد تفاهم بين كاركنان و سرپرستان است و به پيدايش محيط مطلوبتر كاری و تعهد بيشتر نسبت به كيفيت خدمات منجر می شود.
مديريت عملكرد را می توان مجموعهای از اقدامات و اطلاعات تلقی كرد كه به منظور افزايش سطح استفاده بهينه از امكانات و منابع در جهت دستيابی به هدفها به شيوهای اقتصادی توام با كارايی و اثربخشی صورت می گيرد.
با توجه به تعاريف می توان مديريت عملكرد را رويكردی دانست كه با استفاده از ارتباطات دو جانبه بين سرپرستان از يكسو جهت تفهيم خواستهها و انتظارات سازمان و کارکنان از سوی ديگر، جهت انتقال تقاضاها و خواستهای كاركنان به سرپرستان و مديريت سازمان، محيطی را جهت استفاده بهينه از كليه امكانات و منابع درجهت تحقق اهداف سازمان پديد می آورد.
![](https://youngsociologists.com/wp-content/uploads/2019/07/130.jpg)
مديريت عملكرد باعث می شود تا سرپرستان به آسانی عملكرد ضعيف كاركنان را تشخيص دهند و در جهت بهبود آن اقدام نمايند و از سوی ديگر با دادن پاداشهای مناسب به عملكرد مطلوب كاركنان، عملكردهای مطلوب را ترغيب و به تكرار آنها كمك نمايند.
مديريت عملكرد فرآيندی است كه هم ارزش يابی عملكرد و هم نظامهای انضباطی و خط مشی های رسيدگی به شكايات را به عنوان ابزار مديريتی خود در بر می گيرد.
![](https://youngsociologists.com/wp-content/uploads/2019/07/132.jpg)
اهميت مديريت عملكرد
در جهان رقابتی امروز كه بهره وری در همه زمينهها افزايش يافته و تنها سازمانهايی امكان بقاء دارند كه به بهترين وجه ممكن از منابع خود استفاده نموده و بيشترين بهره وری را داشته باشند، مديريت عملكرد كه مايه افزايش بهره وری نيروی انسانی می باشد، از اهميت بسياری برخوردار است.
امروزه در سازمانهای جديد و مترقی، مهمترين عامل تعيين كننده موفقيت سازمانها، نيروی انسانی و بهره وری آن می باشد.
برای نيل به مديريت عملكرد موثر، سازمانها می بايست:
1– عوامل مهم موفقيت و معيارهای عملكرد مطلوب را تعيين نمايند.
2– فرهنگ سازمانی را ارتقاء بخشيده يا فرهنگ سازمانی مطلوب و متناسب با اهداف مديريت عملكرد ايجاد نمايند.
3– فرآيندهای سازمانی و عملكرد كاركنان را دائماً مورد بررسی قرار داده و در جهت بهبود آنها بكوشند.
4– يك بانك اطلاعاتی جهت جمع آوری و اعمال نتايج بهدست آمده در سيستمهای منابع انسانی و تصميم گيری های آتی سازمان تشكيل دهند.
![](https://youngsociologists.com/wp-content/uploads/2019/07/133.jpg)
با اعمال مديريت عملكرد در سازمانها و بهره گيری از نتايج به دست آمده، سازمانها می توانند فعاليتهای آينده خود را به شكلی نظام مند به شرح زیر سازماندهی نمايند:
1– رفتارها و مسئوليتهايی شغلی كاركنان را مستند سازی نمايند
2– تعيين و تعريف انتظارات عملكردی مورد نظر سازمانها و تفهيم آنها به كاركنان
3– ايجاد چارچوب مناسب برای برقراری ارتباطات بين سرپرستان و كاركنان
4– هم جهت كردن اهداف و انتظارات سازمان با اهداف و خواستههای كاركنان
5– پديد آوردن فرصت مناسب برای ارزيابی مداوم كاركنان و هدايت و تشويق آنها در جهت نيل به اهداف سازمان توسط سرپرستان
6– برقراری نظامی مشاركتی در تمام سطوح سازمانی به طوری كه اهداف و خواستههای سازمان به آسانی به كاركنان منتقل شده و از سوی ديگر انتظارات كاركنان نيز به سهولت به اطلاع سرپرستان و مديريت سازمان برسد
7– برقراری نظام پاداش و جبران مطلوب و متناسب با عملكرد كاركنان
8– ارتقاء سطح رضايتمندی كاركنان
![](https://youngsociologists.com/wp-content/uploads/2019/07/134.jpg)
اصول مديريت عملكرد
اصولی مشخص را بايد به عنوان مبنا و زيربنای مديريت عملكرد در نظرگرفت. اين اصول را می توان به صورت ذيل عنوان نمود:
1– برای هر مسئله پاسخی خاص می توان يافت
2– ارزشها چيزی فراتر از قابليت سود آوری می باشند
3– مديريت عملكرد نوعی فرآيند اساسی كسب و كار است
4– توجه خاص به قدرت حاصل از تبادل اطلاعات
![](https://youngsociologists.com/wp-content/uploads/2019/07/135.jpg)
ارزیابی عملکرد
ارزیابی عملکرد عبارتست از یک سیستم بازخور که در برگیرنده ارزیابی مستقیم عملکرد اشخاص یا سازمانها میباشد. مشخصات کنترل و نظارت اثربخش:
کنترل باید به موقع باشد.
کنترل باید دائمی و پویا باشد نه مقطعی و موردی.
کنترل باید برای همه باشد.
کنترل باید واقع بینانه باشد.
کنترل باید در ابتدا و حین باشد.
کنترل باید بر ریشهها وعلتها متمرکز شود.
کنترل باید برنامه ریزی شده باشد.
مقرون به صرفه باشد.
کنترل در گلوگاهها باید انجام شود.
هدف کنترل کننده باید متخصص و متعهد باشد.
کنترل کننده مورد قبول و پذیرش باشد.
بهترین شیوه کنترل داخلی است.
کنترل باید اصلاح و بهبودی باشد.
دنبال شناسایی فرد خاطی نباشید، بلکه به دنبال خطای سیستم باشید.