علمی تحلیلی

من با زندگی متظاهرانه خود را به نمایش می گذارم

تحلیل جامعه شناختی روایت گونه درباره خشونت خانگی

مشاهدات و بررسی ها نشان می دهد نمایش متظاهرانه سبک زندگی شخصی طبقه تن آسا می تواند موجب خشونت خانگی در طبقات کم برخوردار جامعه گردد.

هر لحظه در حسرت ساختمان لوکس، ماشین، لباس فاخر و رفاه زندگی همسایه دیوار به دیوارمان هستم، شوهرم نمی تواند زندگی اینچنینی برایم تامین کند و به خاطر این مساله هر روز باهم سر جنگ داریم.

به زعم وبلن جامعه شناس؛ طبقه تن آسا معیارهایی را می پروراند که هر فردی در هر سطحی از  جامعه به گونه ای وادار به رعایت آن می شود، نشانه بارز عضویت در طبقه تن آسا پرهیز از مشقت کاری تولیدی و موفقیت در مصرف تظاهری است.

چشم و هم چشمی مالی، تظاهر به تن آسایی، مصرف تظاهری، معیارهای مالی در زندگی، معیارهای مالی در ذوق و سلیقه، لباس به عنوان نمودی از فرهنگ توانگری، از کار تولیدی کناره رفتن و محافظه کاری، باور داشتن به بخت و اقبال و آموزش عالی به عنوان نمودی از فرهنگ پول مداری از جمله رفتار ها، عادات، تفکرات و ویژگی هایی است که در توصیف طبقه تن آسا بر شمرده شده است.

در جامعه ما و بلاخص در جوامعی که دچار فاصله طبقاتی هستند با خشونت های خانگی ناشی از چشم و هم چشمی روبرو هستیم که نشان از زندگی در جامعه مصرفی می باشد و حتی در این مساله به نقطه بحرانی رسیده ایم.

به طوری که مصرف تظاهری و زندگی متظاهرانه به حدی رسیده است که نه فقط در طبقه تن آسا آن را مشاهده می کنیم بلکه در جوامع کم برخوردار هم شاهد این نوع رفتارها می باشیم.

در طبقه ای که درآمدشان کفاف نیازهای ضروریشان را نمی دهد در حال سبقت گرفتن و رقابت با طبقه تن آسا و مرفه بی درد جامعه می باشند.

این تضاد و دوگانگی بین میزان درآمد و انتظارات نامعقول و ولخرجی های گزافی که نه بخاطر رفع نیازهای جسمی و اجتماعی، بلکه ولخرجی را برای احساس رضایت روانی، انجام می دهند که این خود موجب ایجاد تنش های حاد و اختلافات شدید خانوادگی می شود.

چون این خانواده ها فقط ظاهر زندگی افراد مرفه مثل جشن تولدهای لاکچری، هفته گرد و ماه گرد ازدواج و … را می بینند، و از برش دیگر زندگی این افراد غافل می باشند و نمی دانند پشت پرده این تظاهرها چه می باشد.

با این وجود، فرهنگ جدیدی در جامعه شکل گرفته که حق انتخاب فراوانی به افراد می دهد و آنها را تنوع طلب به بار می آورد، روی آوردن مردم به فرهنگ مصرفی و زندگی متظاهرانه باعث رشد فزاینده کالاهای لوکس و مراکز خرید، ناشی از استقبال و روی آوردن مردم به سبک های زندگی جدید و فرهنگ مصرفی است.

از نظر ماکوزه سرمایه‌داری با شیوه‌های نادرست به دنبال ایجاد همبستگی‌های اجتماعی است و این کار را از طریق کمک به خلق نیازهای کاذب و طفره رفتن از نیازهای راستین انجام می‌دهد.

نیاز راستین فردیت افراد را شکوفا می‌کند، ولی نیاز کاذب رشد توده‌ای ایجاد می‌کند که مثل یک موج می‌تواند بر جامعه اثر بگذارند.

در این وضعیت برای افراد چرایی یک عمل مهم نیست، آنچه مهم است چگونگی انجام عمل برای رسیدن به هدف است.

بنابر همین وضعیت مد، اجناس و افکار لوکس اهمیت می‌یابند، پس عناصر روانی مصرف از خود کالاهای مصرفی مهم‌تر‌ند.

گاهی یک کالا، لوکس و غیر‌ضروری است ولی به دلیل تقلید یا رسیدن به سطح بالای زندگی، خرید آن آنقدر تکرار می‌شود که در سبد خانوار به عادات مصرفی تبدیل شده و جزو مصرف‌های ضروری قرار می‌گیرد، پس تاثیر‌گذاری بر این عناصر روانی بسیار مهم است.

در خانواده هایی که به فرهنگ تظاهری و مصرفی دچار هستند (زندگی متظاهرانه)، مردان با فشارهای شدید روانی روبرو می شوند و چون نمی توانند زندگی مورد انتظار همسرانشان را تامین نمایند، دچار اضطراب وافسردگی شدیدی می شوند.

فشارهای ناشی از این مساله را با خشونت علیه زنانشان خالی می کنند، مردانی که علاوه بر درد سختی کار و درآمد کم؛ باید طعنه ها و انتظارات نامعقول همسر و فرزندانش را تحمل نمایند.

در واقع در خانواده های اینچنینی خشونت دو سویه است و مختص فقط مردان یا زنان نیست و همه اعضای خانواده را درگیر خود می کند.

این گونه رفتارها چنان روبه رشد است که گویی در جان جامعه جای گرفته و بخشی از رفتارهای معمولی افراد شده است.

بزعم بوردیو افراد تلاش می کنند با مصرف نوعی خاص از کالاها و یا نوع خاصی از پوشاک، تغییر طبقاتی خود را اعلام کنند و یک هویت طبقاتی و سبک زندگی جدیدی را به دست آورند.

سخن آخر؛

داشتن آگاهی واقعی به جای آگاهی کاذب،

نیازهای واقعی به جای نیازهای مصرفی،

داشتن تفکر انتقادی به جای تفکر بی تفاوتی،

استفاده صحیح از رسانه و رهایی از بند اسارت تبلیغات و تسلط بر این عوامل

و همچنین توسعه مدیریت و سازماندهی فرهنگی و امور اجتماعی با استراتژی مساله محوری

و تبدیل مسائل به موضوع گفتمان عمومی با ایجاد انگیزش اجتماعی

که نتیجه آن رشد آگاهی، کنشگری و احساس تعلق اجتماعی مردم خواهد بود؛

می توان از از این مساله و بسیاری از آسیب های دیگر جلوگیری نمود.

جمال امیری

فارق التحصیل رشته جامعه شناسی نویسنده،کارشناس آسیب های اجتماعی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا