واژه ها به ویژه عاطفی معجزه می کنند!
همه انسان ها در زندگی روزمره به ناگزیر به استفاده از مفاهیم، واژه ها و یا عباراتی برای برطرف نمودن نیازهای شخصی و اجتماعی خود هستند.
اما، استفاده نابجای واژه ها منظور را نمی رساند و با توجه به برداشت های معنایی که در قبال بکارگیری آنها وجود دارد و حالت های بیانشان (دستوری/ عاطفی و احساسی)، ادامه سرنوشت روابط ما را با مخاطبمان رقم می زند.
به طوری که به کار بردن عبارات دستوری شاید منجر به مقاومت در مخاطب و یا این که انجام درخواست در حد رفع تکلیف را به دنبال داشته باشد.
اما بیان همان خواسته در قالب یک عبارت عاطفی سرنوشت روابط و خروجی آن را مطلوب تر و نیز موجب پیوند عمیق تر افراد می شود که با بیان یک مثال شاید اثر این نوشته ملموس تر باشد
و آن این که در خصوص درخواست عضوی از اعضای خانواده از پدر در خصوص تهیه لباس، اگر با عبارت این که «پدر پول بدهید تا لباس بخرم» که در قالب نوع اول بیان شده که با توجه به شرایط اقتصادی فعلی جامعه که معمولاً دخل پدران با خرجشان نمی خواند می تواند، نوعی مقاومت را در پدر ایجاد کند.
حال اگر فقط پدر سکوت کند، فقط مقاومت است و چنانچه اگر پدر برای توجیه و مخالفت خود حتی یک عبارتی مثل این که «کدوم پول ؟» و یا «پول از کجا باید بیاید؟» پاسخی منفی دهد و ….. آنگاه داستان چیز دیگری است.
ولی اگر در قالب نوع دوم، یعنی در قالب نوعی عبارت احساسی و در شکل روابط عاطفی با مضمون «پدر اگر پول داری، می خواهم یه دست لباس بخرم» بیان شود. یقیناً پاسخ و نگاه پدر نیز جور دیگری است.
چون این عبارت در نگاه اول، نشان دهنده همراهی و همدلی خانواده با شرایط و وضعیت پدر است که اول از او سئوال می شود، اگر وضعیت مادی خوبی داری (که نشان از درک وضعیت پدر در قبال نقش پدرانه است) و دوم این که بیانگر وجود روابط گرم در خانواده است.
به طوری که از وضعیت کلی پدر خبر دارند و دیوارهایی برای پنهان کاری روابط و حتی در وضعیت اقتصادی ندارد و اعضای خانواده با درک شرایط، علی رغم احساس نیاز در خود، درخواست شان را به صورت منطقی بیان می کنند.
بنابراین، در اینجا خود پدر در چندین وضعیت قرار می گیرد که برای رسیدن به جواب درخواست خانواده نیز مناسب است؛
اول این که احساس مسئولیت در پذیرش نقش پدرانه می کند
و دوم احساس شفافیت وضعیت اقتصادی برای خانواده است که هر پاسخی متناسب با شرایط خود بدهد، اعضای درخواست کننده به راحتی پذیرا هستند.
لذا، اتخاذ تصمیم نیز برایش راحت تر و حتی اگر وضعیت اقتصادی خوبی نداشته و پاسخ منفی بدهد، خانواده پذیرا است.
سومین وضعیت پاسخی که پدر سعی می کند به خاطر عدم شرمندگی یه جورایی برای خانواده رفع رجوع و مشکلشان را بر طرف نماید که در اینجا پدر داستان ما علاوه بر این که مقاومت نمی کند، شاید خود نیز با بیان عبارتی چون «…حتی اگر زیر سنگ هم باشد، برایتون تهیه می کنم …».
که اینجا پدر با پذیرش وجود روحیه همدلی در خانواده، خود را در مرحله ایثار و فداکاری قرار می دهد تا به قول عامیانه «شرمنده خانواده نشود» که این امر نیز تقویت کننده روابط صمیمی و عاطفی و گرم در کانون خانواده می شود.
اینجاست که می گوییم با آچارهای مناسب پیچ های مقاومت انسان ها در روابط اجتماعی تا چه اندازه شل می شود.
پس این که می گویند واژه ها معجزه می کنند، عبارتی به گزافه نگفته اند.
چون در بازاندیشی همین مفاهیم در ذهن مخاطبان است که واکنش ها بروز پیدا می کند و کنش های اجتماعی صورت می پذیرد.
پس در اینجا با بیان یک نکته جامعه شناختی نتیجه گیری می کنیم که یادگیری مهارت های ارتباطی به عنوان تسهیل کننده روابط اجتماعی ما انسان ها در فرآیند زندگی اجتماعی، امری ضروری و اجتناب ناپذیر است.