وجوه تمایز علم اقتصاد و جامعه شناسی
علم اقتصاد ، انسان اقتصادی عقلایی را به عنوان موضوع و محور تحلیل های خود قرار داده و چنین می پندارد که رفتار انسان نتیجه محاسباتی است که:
او برای حداکثر کردن لذت و حداقل کردن رنج و تعب، انجام می دهد یا به زبان جامعه شناسی مدرن، این رفتار حاصل انتخاب هایی است که با ترجیحات و تمایلات وی سازگار باشد.
در مقابل انسان اجتماعی بطور ضمنی یا صریح، غیر عقلایی در نظر گرفته می شود.
به این معنی که چنین انسانی، علاقه و ترجیحاتش بطور بالقوه توسط نیروهای خنثی یا منفی جابجا می شوند.
علم اقتصاد حداقل از نظر هدف، از جامعه شناسی متمایز است.
هدف اصلی علم اقتصاد تولید و گردش کالا و خدمات است.
در حالی که اهداف جامعه شناسی بسیار متنوع هستند و بی تردید این مساله نوعی از خودمختاری و استقلال را به این دو علم داده است و تفاوت هایی که به گونه ای سنتی برخی از اصول اساسی این دو را از هم جدا می کند، نقش موثر در این استقلال نداشته اند.
مقایسه پارادایم های نظری اقتصاد نیوکلاسیک و جامعه شناسی اقتصادی
1- مفهوم کنشگر:
جامعه شناسی اقتصادی کنشگر را شامل افراد، گروه ها، طبقات و نهادها و کنشگر اجتماعی می داند.
اما، کنشگر در اقتصاد کنشگر انفرادی بیشینه ساز است که بدنبال به حداکثر رساندن سود است و شامل افراد و خانوارها و بنگاه می شود.
کنشگر اجتماعی فردی اجتماعی است که پیامدهای چندی دارد:
_کنشگر همیشه با سایر کنشگران در محیط اجتماعی ارتباط دارد
_طیف وسیعی از کنشگران و کنش ها را باید در مدل در نظر گرفت
_تناقض هایی در رفتار این کنشگران باید انتظار داشت
نتیجه اینکه جامعه شناسی اقتصادی مطالعه کنش اقتصادی را انجام می دهد که اجتماعی باشد، یعنی کنشگر در رفتاری که می کند رفتار سایر کنشگران را به حساب می آورد.
2- عرصه کنش:
در اقتصاد هر موقعیتی که در آن منابع کمیاب و مساله انتخاب مطرح باشد ترجیحاً در بازار عرصه کنش را بوجود می آورد (اقتصاد مستقل از جامعه)
اما، در در جامعه شناسی اقتصادی نظام اقتصادی به مثابه بخشی از جامعه است و هدف اقتصاد اجتماعی است.
3- انواع کنش های اقتصادی:
در اقتصاد منحصراً رفتارهای اقتصادی با تاکید بر انتخاب بیشینه ساز یا حداکثر سود است و عقلانیت صوری است.
اما، در جامعه شناسی اقتصادی کنش های عقلایی به علاوه انواع کنش اقتصادی است. به طور کلی، عقلانیت اجتماعی و کنش های اقتصادی اجتماعی مد نظر است.
4- نتیجه کنش های اقتصادی:
در علم اقتصاد گرایش به تعادل و هماهنگی متعادل است.
در جامعه شناسی اقتصادی گرایش به ستیزهای کم و بیش نهادینه شده بر سر منافع ستیز پر تنش است، ستیز پرتنش بر سر منافع است.
5- منظر تحلیلگر:
در علم اقتصاد مولد نتایج علمی است و مشاهده گر عینی بیرونی است.
در جامعه شناسی اقتصادی مولد نتایج علمی و عضو جامعه است و مشاهده گر عینی درون جامعه است.
6- مفهوم زمان:
در اقتصاد مفهوم زمان تصنعی و ساکن است و یکسان با کنشی که تحلیل شده است (مفهوم زمان ساکن و سازگار) است.
در جامعه شناسی اقتصادی مفهوم زمان متغیر و طولانی است، فراتر از کنشی که کانون تحلیل است و مفهوم تاریخی اجتماعی دارد.
7- روش علمی پایه:
در علم اقتصاد پیش بینی و تبیین پایه بر اساس انتزاعات بنیادی است.
در جامعه شناسی اقتصادی توصیفات و تبیین های مبانی بر اساس انتزاعات تعدیل شده تجربی است.
سلام.
تشکر از متن ارزشمندی که نوشته اید.