چرا افغانستان به عقب بازگشت؟!
«افغانستان به عقب بازگشت»، گزاره ای است که این روزها زیاد می شنویم.
برخی اما معتقدند که پیشرفت افغانستان در این سال ها هم بیشتر غوغای رسانه ای بوده و این کشور به ویژه در دوران بعد از حضور امریکا هرگز جلو نرفته است.
بنابراین، تقریر صحیح این گزاره از سوی منتقدین به این شرح است؛ «آیا افغانستان به عقب بازگشت؟».
به هر حال، در میانه مناقشات موجود درباره پرسش هایی از این دست می توان درس هایی هم از افغانستان بحران زده امروز آموخت که برخی از آن ها در ادامه می آید:
1- فرآیند ملت سازی در افغانستان شکست خورد.
مفهوم ملیت در میانه خوانش طالبانی از اسلام و مناسبات موجود قبیله ای گرفتار ماند و نتوانست به شکل گیری انسجامی نوین برای آینده کشور بینجامد.
«ما»یی به نام ملت افغانستان به صورت ایجابی شکل نگرفت و احساس تعلق به مام میهن هرگز در میان تمامی شهروندان انتشار نیافت!
2- فرآیند دولت سازی نیز شکست خورد، چون برون زا و متکی بر اراده نیروهای خارجی بود.
نهادهای دموکراتیک هم اگر چه به ظاهر شکل گرفتند و دولتی مدرن آراسته شد ولی نتوانست در خدمت کاهش آلام مردم باشد. گواه اش انتخاباتی پر مساله که به جای ترمیم شکاف های موجود، آن ها را تشدید کرد!
3- دو مساله فساد و ناامنی در همه این سال ها به پاشنه آشیل دولت و جامعه تبدیل شدند.
بسیاری از کمک های بشر دوستانه به چاه بی انتهای یک بوروکراسی فاسد ریخته شدند و دولت خود به یکی از متهمان ایجاد ناامنی مبدل شد.
انفجارهای پر تلفات افغانی ها را در دوگانه؛ آزادی- امنیت، به سوی دومی متمایل ساخت!
4- مدرنیزه شدن جامعه افغانستان نتوانست به تبعیض های فرهنگی موجود پایان دهد.
تسهیل ورود بانوان به تصدی های سیاسی و نقش آفرینی های فرهنگی هم موجب افول مرد سالاری، خشونت های خانوادگی و کودک همسری های رایج نشد.
آزادی و سوژگی زنان بیش از واقعیتی فراگیر، ویترینی برای رسانه ها و محدود به پایتخت باقی ماند!
5- واقعیت های اجتماعی را باید فراتر از هیاهوی رسانه ای و در میدان زیست جمعی جستجو کرد.
طالبان اگر چه در ۲۰۰۱ از عرصه سیاست عقب رانده شد، ولی همواره در پس زمینه فرهنگ افغانستان حضور داشت.
مدارس آنان احکام شریعت را تعلیم می داد و فساد و بی کفایتی حکومت نیز به اقبال نسبت به آن ها دامن می زد!
6- وداع مردم با دولتمردان زمانی محقق شد که مجاهدین دیروز به زراندوزان امروز تبدیل شدند.
ارتشی که فرو پاشید، سربازانی که دست به سلاح نبردند و مردمی که یا به خانه خزیدند یا راه فرودگاه را برگزیدند.
رئیس جمهوری که لاف ماندن می زد، ولی با فضاحت تمام از کشور گریخت. اعتماد مردم تاریخ انقضاء داشت!
7- رویدادهای افغانستان اگر چه تلخ، ولی درس آموز است، بیش از همه برای ما.
تا بیاموزیم که فرآیند دولت- ملت سازی باید متکی به تغییرات درونی باشد و گرنه خانه ساختن روی آب است.
این که حاکمان نباید به شکاف های موجود دامن بزنند و افول سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی را ناچیز بینگارند. شاید افغانستان امروز، آینه فردای ما باشد!