گفتمانهای جامعه ایرانی
بریدهای از مقدمه مؤلف بر کتاب گفتمانهای جامعه ایرانی
امروزه مشکل ما این است که ما دیگر نمیتوانیم ایران را به مثابه ایران زمین، ایرانشهر، مملکت، ممالک محروسه ایران و حتی کشور توضیح بدهیم.
امروز این نامها و توضیحات، تقریباً مساوی جهل به اکنونیّت و معاصرت ایران است.
این مفاهیم برای زمانی مناسب بود که منجماش کیهان را بر حسب هیئت بطلمیوسی توضیح میداد
طبیباش انسان را براساس مزاجهای چهارگانه (گرمی، سردی، خشکی و تری) درمان میکرد
رعیت و ادیب و مورخ و روحانیاش، حاکمان را دارای فرّه ایزدی و ظلالله و یدالله فیالارض میدانستند
و مردماش را نیز «بندگانِ سلطان» میشناختند.
ما امروز اگر ایران را به مثابه «جامعه» درک نکنیم، اساساً نمیتوانیم اکنونیّت و معاصرت آنرا، آنگونه که هست، بفهمیم و توضیح دهیم، و راه بغرنج و طولانی که ایران در پانصد سال اَخیر طی کرده است و خود را از ظاهر تا باطن دگرگون کرده و در وضعیت کنونی قرار گرفته است، درک کنیم.
امروز همه علوم اجتماعی، اقتصاد، سیاست، حقوق و فلسفه دانسته یا ندانسته به اعتبار اینکه ایران جامعه است، میتوانند آنرا توصیف کنند و توضیح دهند.
از اینرو، ما از نام «جامعه ایرانی» استفاده میکنیم و این نام هم به اعتبار علم جامعهشناسی منطقی پیدا کرده است و امروز هیچ دانش و علمی نخواهد توانست به شناخت ایران نزدیک شود، مگر آنکه دانسته یا ندانسته «جامعه شدن ایران» را دریافته باشد.
اگر بخواهم کتاب گفتمانهای جامعه ایرانی را در چند جملهی کوتاه معرفی کنم؛
کوششی در اینجا آغاز شده است تا «زبان فارسی» و «گفتمانهای معاصر» را راهی برای شناختِ «جامعه ایرانی» تبدیل کند
و تحولات ایران را از طریق تحولات زبان فارسی و ظهور گفتمانهای ایرانی توضیح دهد،
این راهی مطمئن برای شناخت جامعه ایرانی و مسألههای بنیادین آن است.
از اینرو، در اینجا اندکی به بررسی «تاریخِ اجتماعیِ زبانِ فارسی» در ادوار قدیم و جدید پرداختهام و کوشیدهام تاریخ اجتماعی زبان فارسی را از موضع «پدیدارشناسی اجتماعی» مطرح نمایم.
اما باید اعتراف کنم، چون مسأله اصلی من «تجدد ایرانی» است، بیشتر در اکنونیّت و معاصرت بحث کردهام.
از اینرو مباحث ادوار قبل، مقدماتی بودند تا مسأله گفتمانها و تجدد ایرانی را طرح کنم و از نو بپرسم؛
تجدد ایرانی چیست؟
زبان، آگاهی، فرهنگ و جهانبینی نو چگونه آغاز شد؟
ساختارهای آگاهی و نظم معنایی چگونه دگرگون و تجدید شدند؟
نهادها، ساختارها، مناسبات و مؤسسات ایرانی چگونه وضع شهری مدرن پیدا کردند؟
و مهم تر اینکه انسانِ ایرانی چگونه خود را تازه کرد؟ و ما امروز در کجا ایستادهایم؟
در اینجا بر خود فرض میدانم از کسانی نیز قدرشناسی و سپاسگزاری نمایم.
من در حد بضاعتم از اندیشه، دانش، پژوهش و کوشش بسیاری از پیشینیان، متفکران و پژوهشگران بهره بردهام و در متن و پینوشت ها فرصتی پیش نیامده است از همه آنان نامی ببرم، خودم هم بسیاری از آنان را مستقیم و بیواسطه نمیشناسم.
از اینرو، احترام قلبی خویش را نثارشان میکنم و خود را مرهون دانش، کوششهای بیمنّت، رنجهای پنهان و دردهای ناگفتهشان میدانم، چرا که اهل پژوهش و تفکر دردهای پنهانی نیز دارند که هیچ وقت فرصت گفتن پیدا نمیکنند، اما فکر و جان پژوهشگر و متفکر را میفرسایند.
از «انجمن جامعهشناسی ایران» به ویژه رئیس وقت آن مرحوم آقای دکتر محمدامین قانعیراد که در آخرین مراحل انتشار کتاب گفتمانهای جامعه ایران سفر اُخروی خوذ را آغازید، سپاسگزارم.
چرا که امکان برگزاری این کلاس را فراهم آوردند و با بزرگ منشی پیوسته این کمترین را در این راه تشویق کردند و قدرشناسی خود را به دانشجویان این کلاس تقدیم میکنم که همسفران و همفکران من در این بحثها بودند
و از دوست ارجمندم دکتر حسن محدثی که نسخه قبل از چاپ این اثر را مطالعه نمودند و نظرات اصلاحی سودمندی ارائه کردند
همینطور سرکار خانم شهین عسکری که زحمتی همدلانه و طولانی در آماده کردن کتاب و ویرایش نهایی آن متحمل شدند و اگر زحمات و همدلی ایشان نبود، انتشار این کتاب امکانپذیر نبود
و از دوست ارجمندم دکتر بیژن عبدالکریمی مدیر محترم نقد فرهنگ که در اوضاع سخت کنونی امکان چاپ کتاب را فراهم آوردند.
مشخصات کتاب: رحیم محمدی (1398)، گفتمان های جامعه ایرانی، تجدید ساختارهای آگاهی و نظم معنایی در تاریخ معاصر، تهران: انتشارات نقد فرهنگ.