آتش به خرمن زندگی دیگران نزنیم
یکی از خصلت های ما ایرانی ها، سرک کشیدن و کنجکاوی های غیراخلاقی در زندگی دیگران است.
بنظر، ما با جملاتی همچون:
چرا نمی خری؟
چرا ازدواج نکردی؟
چرا نداری؟
چرا بچه دار نشدی؟
چطوری این زندگی را تحمل می کنی؟ و … در مکالمات روزمره آشنا هستیم،
آیا می دانستید این کنجکاوی ها تجاوز به حقوق خصوصی افراد است؟
آیا می دانستید با این الگوی رفتاری ناخواسته زندگی دیگران را دچار اختلال می کنیم؟
آیا می دانستید با زیر و رو کردن برخی از واقعیت های بی اهمیت، برای دیگران مسئله های واقعی بوجود می آوریم؟
تصور کنید پدر و مادری که در نهایت آرامش زندگی می کنند و شخصی از آنها می پرسد چرا فرزندان و عروس هایت به شما سر نمی زنند؟
یعنی مشغله های کاری آنقدر مهم است که شما را به حال خودتان رها کردند؟
در اینجا مشاهده می کنیم که این شخص با این حرف ها نظام فکری و احساسی پدر و مادر را دچار بحران شدید می کند، به طوری که انتظارات بوجود آمده صفای قلب والدین را نسبت به فرزندانش تیره و تارمی کند.
شخصی از دوستش در مورد کار و میزان حقوق اش می پرسد و پس از آن به او می گوید: چقدر حقوق ماهیانه ات کم است! صاحبکار ارزش کارگری مثل تو را نمی داند و بنظر می رسد از نجابت تو سوء استفاده می کند و …
این شخص با این حرف ها از کارش دلسرد می شود و به حالت اعتراض درخواست افزایش حقوق می کند،
به طوری که این تنش های کلامی در نهایت منجر به اخراجش می شود، دوست مان قبلاً شغلی داشت، اما امروز بیکار است.
تولد خانمی بود، دوستش از او می پرسد شوهرت چه چیزی برای تولدت خریده؟
اگر چیز ارزشمندی نخریده،
این به معنای این است که تو هیچ ارزشی برایش نداری،
شوهر به خانه می آید، کار به بحث و دعوای شدید می کشد و به راحتی می توان پایان شیطنت این دوست را حدس زد.
زن و شوهری چند سال از ازدواجش شان می گذرد و با بچه دار نشدن شان کنار آمده اند،
اما هر بار اقوام و دوستان این سوال را از آنان می پرسند که چرا بچه دار نشدید؟
مگر می شود بدون بچه زندگی کرد؟
ثمره زندگی بچه است و …
همسر این آقا دچار اضطراب و افسردگی مزمن شده و علیرغم میل درونی خودش هم به فکر طلاق و ازدواج مجدد است، تا بر مبنای پیش بینی های خانواده و دوستان اجاق کور نشود.
دختری با شور و هیجان جوانی در حال درس خواندن برای تحصیلات تکمیلی است و در یک شرکت خصوصی مشغول به کار است، یکی از افراد فامیل در مراسم عروسی با او برخورد می کند
و می گوید: شوهر نکردی؟
دخترای همسن و سال تو الان بچه دارند، این شخص این جمله را می گوید و در میان میهمانان محو می شود.
اما، این حرف ها که بوی حسادت و نادیده انگاشتن شایستگی های فردی در آن پنهان است، اعتماد بنفس دختر را دچار بحران و دنیای قشنگ او را تیره و تار کرده است.
آیا می دانستید نادیده گرفتن نقاط مثبت زندگی دیگران و برجسته کردن برخی از موضوعات بی اهمیت چه آسیبی به احساسات و افکار آدم ها وارد می کند؟
آیا می دانستید با کشف نقاط کور زندگی دیگران و پیچیدن نسخه های غیرکارشناسی، واقعیت تلخ زندگی دیگران را شکل می دهیم؟
آیا می دانستید با حرف های قشنگ که شیطنت های پنهانی در آن نهفته است به مشکلات دامن می زنیم و گاهی زندگی دیگران را به ورطه نابودی می کشانیم؟
آیا می دانستید اگر این انگ و قضاوت های شتابزده اجتماعی وجود نداشت قتل رومینای 14 ساله توسط پدرش اتفاق نمی افتاد؟
متاسفانه زندگی ما پر است از واقعیت های این چنینی از جمله:
پرس و جو در باره درآمد افراد،
میزان تحصیلات،
پرسش درباره نوع رابطه با خانواده همسر،
تجسس درباره گرایش های اعتقادی،
کنجکاوی بیمارگونه درباره سن افراد و موارد متعدد دیگر، که بیان همه آنها در این مقال نمی گنجد.
بیاییم کمی همدلی داشته باشیم،
با عینک دیگری دنیا را ببینیم،
با کفش های دیگری راه برویم
و بطور کلی به تفاوت های فردی و سبک زندگی دیگران احترام بگذاریم …
بیاییم قضاوت نکنیم؛
و با احترام گذاشتن به حریم خصوصی افراد،
فرصت یک زندگی طلایی و بدون قضاوت را به خود و دیگران هدیه دهیم.