علمی تحلیلی

تغییر کاربری ازدواج!؟

به گمانم از روز اول که بشر ازدواج را اختراع کرده، هدفش تامین آرامش و امنیت بوده است.

اما به مرور ازدواج از دست زوج‌ها دررفته و دست جامعه افتاد و به گونه دیگری بر ساخت شد.

دستخوش دگرگونی شده و جامعه آن را تغییر کاربری داده است.

داستان ازدواج اجتماعی ساخته مانند تولید خودروی خیلی معروف وطنی (با اصطلاح مازنی هاپر هایته) است. وقتی که کشور سازنده، آن را طراحی کرد، ماشین فوق‌العاده‌ای بود. تا این‌که افتاد دست شرکت خودی و به این حال و روز افتاد.

 گاهی وقت‌ها بین رویا و عمل، زمین تا آسمان فاصله وجود دارد.

حالت عاطفی ازدواج فراموش شده و حالا فرآیند آن، یک فرآیند بسیار منطقی همراه با عقلانیت ابزاری و قابل تبدیل و تقلیل به حساب و کتاب است.

درست مثل فرآیند ثبت یک برند یا شرکت با سهامی خاص است.

اکنون سوال این است که جای مفهوم امنیت و آرامش در ازدواج کجاست؟ این یکی از تغییر کاربری است!

ازدواج‌ها بیشتر بابت امنیت شکل می‌گیرند.

آدم وقتی قانونی اسمش را به اسم یک آدم دیگر گره بزند، ناخواسته صاحب امنیت می‌شود.

امنیت عاطفی و مالی و مهم تر از همه امنیت و مصونیت در برابر جامعه‌ که قوانینش مثل درخت کاج هیچ رقمه خم نمی‌شود. اما در این میان اصولاً آرامش، مقوله‌ی فراموش شده‌ای است.

گاهی وسط میدان زندگی یکی یا هر دو زوجین کم می آورند و اما اسم‌شان توی شناسنامه‌ی هم هست با پشتوانه‌ مهریه و تازگی و ثمره زندگی که به شمار خانواده افزوده می شوند.

حالا آرامش هم هست یا نیست؟ خدا می‌داند.

جامعه ازدواج را دوست دارد، صرفاً بابت امنیتی که با خودش می‌آورد. تغییر کاربری یعنی این!

روز شمار این مدل زیستن مانند بهترین روش برای شمارش روزهای از دست رفته‌‌ی زندانی‌هاست.

چهار خط افقی و یک خط مورب که آن چهار تا را قطع می‌کند و همه را بهم پیوند می‌زند. دسته‌های پنج‌تایی‌ای که قابل شمارش‌تر و قابل کنترل‌تر هستند. درست مثل مفهوم خانواده در جامعه.

دسته‌بندی کردن و کنترل‌پذیرتر کردن آن‌ها، در واقع برقراری همان امنیت                                                                      

اما خوب، تکلیف آرامش چه می‌شود؟

جامعه چقدر به آرامش درونی آدم‌ها بها می‌دهد؟

به نظر می رسد که این قسمت ماجرا از گرفتاری عام که مساله اجتماعی است، می زنیم به دل روان شناسی  و با فردی سازی امور، آرامش را به دست خود عشاق می سپاریم، به چه قیمتی؟ نمی دانم.

در واقع همه سخن هم همین است،‌ که آرامش درونی بر امنیت بیرونی اولویت دارد.

وقتی که آرامش نباشد، از آدم‌ها خیلی کارها ساخته است و نهایتاً امنیت بیرونی هم فدا و فنا خواهد شد.

فرجام سخن: تغییر کاربری

آرامش و امنیت دو مقوله جدا هستند. 

هشدار که با ازدواج، هم باید به امنیت بیرون برسیم و هم به آرامش درون.

مواظب باشیم تا آرامش همدیگر را نخراشیم.

دکتر امین دایی زاده

دکترای جامعه شناسی؛ نویسنده، مشاور و مدرس دانشگاه. زمینه مطالعه و مشاوره: آموزش و پرورش، خانواده، هویت، جوانان

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا