تفاوت های جنسیتی زیر سقف خانه های روستایی
اقتصاد روستایی بر پایه یک استراتژی جنسیتی قابل تامل متمرکز شده که کمتر به آن توجه شده است.
مثلاً در کشاورزی، مردان معمولاً بر روی محصولات پر سود تمرکز کرده و یا برای کسب درآمد بیشتر مهاجرت می کنند.
در حالی که زنان کشاورزی های کوچک و کم سود را در کنار کار خانگی اداره می کنند.
کار زنان روستایی کم هزینه، نیاز به سرمایه بسیار کم، با استفاده از نیروی کار کم، پایدار و بدون خسارت به منابع زیستی و طبیعی است.
کار زنان می تواند مانند یک ضربه گیر نوسانات شدید حاصل از خشکسالی، سیل، خرابی محصول و … را گرفته و خانواده را از بحران نجات بخشد.
محل عرضه محصولات و خرید و فروش کشت های استراتژیک و پرسود بازارهای ملی صادراتی است و محل فروش دسترنج زنان بازارهای محلی و مصارف خانگی است و در نتیجه درآمدهای این دو قابل مقایسه نیست.
این درحالی است که زنان به دلایل فرهنگی و اجتماعی و مسئولیت های مراقبت گری امکان مهاجرت به قصد کار ندارند و کار خانگی (که تقریباً در هیچ فرهنگی شغل محسوب نمی شود) نیز بر عهده آنان است.
زنان روستایی از یک روستا به روستای دیگر بصورت روزانه برای فروش محصولاتشان جابجا می شوند، اما این جابجایی کوتاه مدت بوده و مهاجرت محسوب نمی شود.
کسب و کارهای کوچک زنان روستایی در راستای امنیت غذایی و درآمدزایی برای خانواده بسیار مهم است.
فعالیت های خُرد زنان روستایی برای امنیت غذایی خانواده و یک منبع درآمد و تامین معیشیت از یک سو حفظ تنوع زیستی، صنایع دستی و میراث فرهنگی و توسعه فرهنگ غذای سالم بسیار مهم است و بر اقتصاد ملی نیز تاثیر بسزا، اما ناشناخته ای دارد که کمتر به آن توجه شده است.
سهم زنان در نیروی کار کشاورزی در امریکای لاتین 20 و در آسیا و آفریقا تا 50 درصد برآورد می شود.
این در حالی است که زنان در سایر مشاغل چون صنایع دستی نیز سهم بزرگی دارند.
این تفاوت جنسیتی بین کار زنان روستایی و مردان هرچند در سیستم کار خانوادگی روستا جذب شده و نمود پیدا نمی کند، اما شایان توجه بیشتر است.