علمی پژوهشی

جامعه شناسی انقلاب و نظریه پردازان آن

بیشتر مباحث مربوط به مطالعه انقلاب در رویکردهای گوناگون توسط گروه های مختلف نظریه پردازان مطرح شده است.

نظریه پردازان به طور دقیق و خاص مشخص نکرده اند که کدام جنبه فرایند انقلاب را به کمک رویکرد موردنظر خود می خواهند تشریح کنند.

بنابراین، پیش از آن که در جامعه شناسی انقلاب به این بپردازیم که کدام رویکردها با یکدیگر در تعارض و تضاد هستند، باید گفت همه آنها تلاش کرده اند پدیده واحدی به نام انقلاب را تشریح و تبیین کنند.

در اینجا می خواهیم چهار پرسش را مطرح کنیم که نکات بسیار مهمی هستند و نظریه های انقلاب، در حقیقت به آنها توجه داشته یا باید داشته باشند، گو این که هیچ یک از رویکردهای انقلاب یک جا به هر چهار پرسش نمی پردازند.

هر کدام از این پرسش ها ما را متوجه تجزیه و تحلیل پیامدهای مختلف و از جمله پیامدهای منفی می کند.

1- منابع نارضایتی مردم چه هستند؟(در مقایسه با گروه های اجتماعی راضی، در زمان ها و مکان های دیگر).

بیشتر نظریه پردازان بر این باورند که اعتراض ها و نارضایتی های شدید، باید با خیزش عمومی مردم که با انقلاب همراه می شود، رابطه داشته باشد.

اسکاچ پل تنها کسی است که در این باره قویاً تردید دارد، زیرا معتقد است چنین رویکردی، یک امر ثابت (مانند نارضایتی دهقانی) را به صورت یک متغیر در نظر می گیرد.

وی همچنین درباره ضرورت تاثیر بازرگانی کردن سرمایه داری – امپریالیستی، در ایجاد این گونه نارضایتی های تغییرپذیر، تردید دارد.

2- چه عواملی گروه های اجتماعی (یا گروه های جزئی) را به طور فعال به قیام وادار می کند (یا نمی کند)؟

به یاد داشته باشم که مسئله نارضایتی را می توان و باید به طور تحلیلی از بود و نبود قیام فعال جدا کرد. چنان که خواهیم دید، در تشریح نظریه های واقعی انقلاب، تفکیک تحلیلی این امر کار مشکل تری است.

3- کدام جامعه، انقلاب اجتماعی موفق دارد و کدام یک ندارد؟

در اینجا می خواهیم از تعریفی که اسکاچ پل فراوان به کار برده، کمی عدول کنیم.

وی عقیده دارد انقلاب های اجتماعی را باید برحسب «تغییرات سریع و شالوده ای در ساختار طبقاتی و دولت یک جامعه تعریف کرد و این گونه انقلاب ها، همواره با قیام توده ای طبقه پایین همره است، یا اصولاً همین توده ها به سهم خود انقلاب را به راه می اندازند».

گرچه این پرسش به یقین محور اصلی مطالعه انقلاب هاست، اما معمولاً بخش دوم این پرسش فراموش می شود:

دانش پژوهان برای این که تاثیر مجموعه علت هایی را بررسی کنند که باعث بروز انقلاب می شوند و نبودشان به تغییرات غیرانقلابی می انجامد، کمتر به موارد منفی انقلاب پرداخته اند.

4- چه عواملی می توانند همانندی ها و تفاوت های سیاستگذاری های دولت و تحولات اجتماعی را که منجر به دست به دست شدن انقلابی قدرت می گردد، تبیین کنند؟

این موضوع کمتر از سه پرسش دیگر در جامعه شناسی انقلاب مورد توجه قرار گرفته و من تنها یک بحث تقسیری ژرف و ساختاری در این باره سراغ دارم که آن هم به وسیله تدا اسکاچ پل مطرح شده است.

بدیهی است نکات قابل توجه در مطالعه جامعه شناسی انقلاب، منحصر به همین چهار مورد نمی شود.

اما بی تردید، این چهار نکته در فهم انقلاب ها اهمیت بنیادی دارد.

منبع: فورَن، جان (1382)، نظریه پردازی انقلاب ها، ترجمه فرهنگ ارشاد، تهران: نشر نی، ص 72-69.

جامعه شناسان

نظریات جامعه شناسان و موضوعات جامعه شناسی از کُتب مختلف توسط دکتر منیژه نویدنیا در اختیار علاقمندان قرار داده می شود، به انضمام نمودارها، عکس ها ... که شیوه ابداعی ایشان می باشد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا