زبان ملی (زبان دوم) چیست؟
از منظری که ما در اینجا بحث میکنیم «زبان ملی» در عصر مدرن و برای ما در تجدد ایرانی شکل گرفت و زبان فارسی در فرآیند جامعِ تجدد ایرانی شأن ملی هم پیدا کرد.
زبان ملی حداقل دو ویژگی اساسی دارد؛
یکی اینکه یک زبان فراگیر و فرارونده و استعلا یافته است، یعنی از وابستگی های مذهبی و قومی و محلی که محدودههای خُرد و فروبسته هستند، فراتر رفته و هویتی عام و عمومی پیدا کرده است.
در واقع، زبان فارسی نیز از قدیم یک زبان محلی بسته و قومی خاص و مذهبی صرف نبود، و اساساً در ادواری که «امپراطوری ایران» و بعدها «ممالک محروسه ایران» شکل گرفت
این امپراطوری و این ممالک که اتحادهایی عام و فراتر از اتحادهای کوچک محلی و قومی و اعتقادی بود، در دنیای زبان فارسی وحدت مییافت.
ولی این موضوع برای ملی شدن فارسی کافی نبود، ویژگی دیگر زبان ملی مدرنیّت و تجدد است؛
که با آغاز دورهی معاصر گسستی در فارسی قدیم پدید آمد و با کلمات و مفاهیم و آگاهی مدرن در آمیخت
و از روزگار صفویه به تدریج معانی و دریافت جدیدی از تکنیک، تجارت، جنگ، سیاست، دیانت و انسان و جهان ظهور کرد
و در طول زمان به ویژه در عصر مشروطه این معانی جدید که دالهایی چون ممالک فرنگ، ترقی، مشروطه، قانون، ملت، دموکراسی، دانشگاه و مطبوعات در مرکز آن بودند، فهمیده شد
و از این میان به تدریج نظمی جدید پیدا شد که این نظم امروزه در گفتمان های کنونی ایرانی ظاهر شده است.
پس به دنبال این فرآیند زبان فارسی قدیم با ویژگی های عام و فراگیری که از گذشته داشت، پس از تجربه مدرنیت به «زبان ملی» هم تبدیل شد.
زبان فارسی هم در دوره جدید بر حسب ضرورت های مدرن مثل شکل گیری و سامان یافتن «ایده ترقی» و «عرصه عمومی» و «شهر مدرن» و «حکومت قانون» و دریافتی که از ایده ملت ـ دولت پدید آمده بود، مدرن شد.
ملت در معنای مدرن بر مبنای اراده مشترک شهروندان (سوژهها) یا بر اساس قرارداد اجتماعی یا اجماع جمعیِ تاریخی شکل میگیرد.
پس پدید آمدن امر ملی به معنای یک نوع هجرت شناختی و عاطفی انسان ها از جهانبینی سنتی، ارزش ها و دنیای قدیم به یک جهانبینی جدید، ارزش ها و دنیای مدرن است.
ارزش هایی چون خیر همگانی، مصلحت عموم، منافع ملی، هزینه مشترک، رفاه عمومی، حقوق عمومی، آزادی، مرجعیت علم، غلبه اراده ملت بر فرمان شاه و چرخش مسالمت آمیز نخبگان سیاسی است که امروزه بخشی از اینها در مفهوم قانون و «حکومت قانون» و حقوق انسانی ظهور کرده است.
بنابراین، ما فقط زمانی میتوانیم از به وجود آمدن زبانِ ملی سخن بگوییم که این مفاهیم نو جایگاهی در آن زبان پیدا کرده باشند و دنیای نو بخش مرکزی دنیای زبان ملی باشد.
امروزه به سبب پدید آمدن همین ویژگی ها است که زبان فارسی یک شأن ملی پیدا کرده است و با پدیدههایی چون «فرهنگ ملی» و «هویت ملی» و «ملت ـ دولت» و «مطالبات مدرن» و «جهانی شدن» پیوسته است.
از اینرو، فارسی امروزی یک زبان چند وجهی است:
اولاً زبان علوم و تکنولوژی ها، تجارت جدید، زبان علوم انسانی و اجتماعی، فلسفه و ادبیات نوین دانشگاهی است.
ثانیاً زبان ایدئولوژی های ایرانی و روشنفکری است.
ثالثاً همچنان زبان علوم دینی، فلسفه و دانشها و ادبیات قدیم و زبان سنت هم هست.
رابعاً زبان متعارف شهری و زبان زندگی روزمره مردم عادی و تودههای بسیاری در شهرها، روستاها، مدارس و ادارات است.
خامساً فارسی زبان رسمی آموزش و پرورش، مدرسه و دانشگاه، بورکراسی و رسانهها است.
سادساً «زبان ملی» ایران و زبان دولت و سیاست است و نماینده هویت ملی ایران در عصر ملت ـ دولتها است.
سابعاً فارسی از یک طرف فضای تلاقی زبان های قومی، محلی و مذهبی داخل ایران است و از طرف دیگر فضای تلاقی و تضارب زبانهای خارجی به ویژه زبانهای مدرن اروپایی است که هر روزه متون و گفتارهای زیادی از آنها به فارسی ترجمه میشود و متون و گفتارهایی نیز از فارسی به زبان های دیگر ترجمه میگردد.
در نتیجه فارسی امروزی در عصر «ملت ـ دولت ها» و «جهان رسانهای شده» و در عصر «جهانی شدن» حیات کاملاً نوی پیدا کرده است و از اینرو، با شرایط و فرصت ها و چالش های نوی نیز مواجه است که اساساً با ادوار پیش از آن قابل قیاس نیست.
در نتیجه امروزه فارسی نیز مثل هر زبان ملی دیگری به مثابه مرکزی وحدت بخش در میان پراکندگیهای جغرافیایی و زبانی و قومی و مذهبی و اعتقادی است
و توانسته است در عصر کنونی در میان ملل و دول جهان منافع و مصالح ملت ایران را تشخیص و توصیف و توضیح دهد و خودآگاهی ملی را نمایندگی نماید و با زبانهای ملل دیگر و خصوصاً زبان بینالمللی مکالمه مستمر داشته باشد.
چنانکه در عصر کنونی اگر این زبان ملی نبود، ضررها و پیامدهای منفی متوجه همگان و عموم ایرانیان شده بود.