عدالتجنسيّتی از ديدگاه قرآن
در این مقاله به عدالتجنسيّتی از ديدگاه قرآن پرداخته شده است که از چکیده آغاز می شود.
چکیده
عدالتجنسیّتی پدیده ای است که رشد و تعالی فرد، بنیان خانواده و سلامت جامعه را تضمین میکند.
این پژوهش با هدف مطالعه عدالتجنسیّتی در قرآن کریم با روش تلفیقی (کمّی و کیفی) انجام شده است.
جامعه آماری پژوهش کل آیات قرآن (6236 آیه) میباشد.
دادههای گردآوری شده با استفاده از نرم افزارEXCEL و MAXQDA مورد بررسی و تحلیل واقع شد.
نتایج یافتهها نشان داد، از منظر قرآن هیچ تفاوتی بین زن و مرد از لحاظ آفرینش و سرشت آنها وجود ندارد و زن و مرد در ابعاد مختلف عدالتجنسیّتی، حقوق و تکالیف یکسانی دارند.
ابعاد شناسایی شده عدالتجنسیّتی در آیات قرآن عبارتند از:
1. عدالت در آفرینش زن و مرد
2. عدالت در مالکیّت
3. عدالت در آزادی عمل
4. عدالت در حقوق متقابل همسر.
همچنین با شمارش واژگان جنسیّتی مشخص شد، 80 آیه مربوط به جنس مرد در و 73 آیه مربوط به جنس زن، آمده است.
مقدمه
ریشه بسیاری از آسیب های اجتماعی از جمله؛ طلاق، خیانت، فرزندان نامشروع، کالایی شدن زن، کاهش دلبستگی عاطفی، خشونت در خانواده، تجرد قطعی زنان و ازدواج سفید، در خانواده ای است که تعاملات اجتماعی برمبنای نابرابری و ناعدالتی است.
به عبارتی، خانواده زمانی میدانی از کشاکش قدرت بوده که در آن عدالتجنسیّتی حاکم نبوده است.
«عدالتجنسيّتی» [1] مهم ترین، متعالی ترین و اساسی ترین ارزش اجتماعی است که باعث پویایی و انسجام نهاد خانواده میشود.
عدالتجنسیّتی همواره مورد توجه جامعه شناسان قرار گرفته است؛ چراكه با وجود عدالتجنسیّتی، سلامت اجتماعی ارتقاء یافته و کارکرد زنان به عنوان نیمی از جمعیت جهان، در توسعه سياسي، اقتصادي و اجتماعي جامعه افزایش پیدا میکند.
کشور ایران بر روی کمربند مردسالاری [2] [3] واقع شده و این امر نشان میدهد، بواسطه حاکمیّت ایدئولوژی مردسالاری پدیدههایی مانند خشونت علیه زنان، میزان بالای نرخ طلاق، تبعیض در اشتغال، سواد، سطح درآمد، بهداشت روز به روز بیشتر میشود.
بر اساس گزارش توسعه انسانی سازمان ملل، میانگین شاخص نابرابری جنسیّتی[4](GII[5]) 160کشور جهان، در سال2017م. (0.346) میباشد، در این رتبه بندی ایران با نمره (0.461) در رده 60 جهان قرار دارد.
پدیده نابرابری و تبعیض جنسیّتی نشاط اجتماعی، حرمت فردی، ثبات سیاسی و توسعه اقتصادی را تحت تاثیر قرار میدهد.(گئوس:2012)
به همین دلیل مجمع سازمان ملل، سال1975م را سال جهانی«زن» و فاصله سال های 1985-1975 را دهه «زنان: برابری، توسعه و صلح» نامید.
مطالعات نشان می دهد، توجه به آموزهای دينی و نهادينه شدن تعاليم دينی در زندگی گروه ها و اجتماعات انسانی، نقش مهمی در حاكميت عدالت و برابری جنسيتی دارد.
کلین گورووا و هاولیک (2015)، در پروهشی با عنوان «مذهب و نابرابری جنسیّتی: وضعیت زنان در جوامع ادیان جهانی» تاثیر دینداری بر نابرابری جنسیّتی در حوزههای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را مورد بررسی قرار دادند.
آنها دریافتند؛ مناطقی که اکثریت ساکنان آن بدون وابستگی مذهبی هستند، سطح نابرابری جنسیّتی پایین تر از جوامعی است که وابستگی مذهبی دارند.
همچنین کشورهایی که مسیحی و بودایی هستند، نسبت به کشورهای مسلمان و هندو از سطح نابرابری جنسیّتی پایینی برخوردارند.
اگرچه بحث جنسیّت و عدالتجنسیّتی در آموزههای سایر ادیان جهان مورد بحث قرار گرفته، ولی پرداختن به عدالتجنسیّتی از منظر قرآن کریم از این حیث اهمیت دارد که قرآن آخرین کتاب آسمانی و معجزه آخرین پیامبر خداوند که 23 درصد جمعیت جهان (مسلمانان) آموزههای این کتاب عظیم را مبنای عمل در زندگی خود قرار می دهند.
تبعیض و نابرابری جنسیتی در بین جوامع بشری به قدری است که خداوند با پرسش انکاری میفرماید:
«أَصْطَفَى الْبَنَات عَلَى الْبَنِينَ *مَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ *أَفَلَا تَذَكَّرُونَ[6]».( الصافات:155-153)
این پژوهش درصدد است تا آنچه خداوند در قرآن کریم پیرامون عدالتجنسیّتی در اختیارمان قرار داده مورد بررسی و تحلیل قرار داده تا به این سؤالات پاسخ داده شود که:
عدالتجنسیّتی از منظر قرآن کریم چگونه است؟
از دیدگاه قرآن، کدام ابعاد برای عدالتجنسیّتی ارائه شده است؟
قرآن چه راهکارهایی را برای عملیاتی شدن عدالت جنسیّتی در خانواده پیشنهاد می کند؟
چارچوب مفهومی پژوهش
بدليل اينكه روش اين پژوهش، تركيبی از روش تلفیقی است به جای استفاده از چارچوب نظری از چارچوب مفهومی برای استخراج گزاره های پژوهش بهره گرفته میشود.
واژهشناسان «عدل» را به معنای برابری، همسانی، همانند و مساوات گرفته و گفته اند عَدل و عِدل در معنی نزدیک همند، ولی عَدل در چیزی است که تساوی آن با بصیرت درک شود و عِدل در مورد چیزی است که تساوی آن با حس فهمیده شود. عدل، مساوات در جزاست (راغب اصفهانی،1383 :565).
معنای عدالت و به تبع آن عدالتجنسیّتی همواره مناقشه آمیز بوده و این مفهوم در طول تاریخ، قادر به طرح پرسش ها و ابهامات پایان ناپذیر بوده است؛ علامه جعفری درباره این معمای تاریخی میگوید:
«سوال این است که ما میبینیم نوع بشر در جریان عبور از مراحل ساده به مراحل پیچیده تر، هر اندازه که مسائل اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و حقوقی، گسترده تر میشود، مسئله (جنسیّت) زن و مرد از حالت مسئله بودن به معما بودن مبدل میگردد.(جعفری،1385 :244).
از سال های نخست دهه هفتاد، میلت [7] و اوکلی [8] واژهای «جنس Sex و جنسيّت Gender» را در کتاب «جنس، جنسیّت و جامعه» برای نشان دادن تمایز میان تفاوتهای طبیعی و فرهنگی به کار گرفتند.
این تقسیم بندی نشان داد عامل تفاوت و تمایز مرد و زن صرفاً بیولوژیکی و روانی نیست، بلکه جنسیّت آفريده اجتماعی و برآيند سنتهای حاكم جامعه است.
انسان ها به شکل افرادی مذکر و مؤنث متولد میشوند، اما به زنان و مردان مبدل میشوند.
تبدیل شدن به یک زن به معنای پذیرش و اتخاذ هویت زنانه است که به نوبه خود، شالوده کنش های زنان را شکل میدهد (سیدمن،1393: 289).
فمنيستهای ليبرال مفهوم عدالت را مترادف با «برابری [9] و تساوی» مي دانند.
از دیدگاه فمنیستهای لیبرال، عدالتجنسیّتی برابری و تشابه زن و مرد در دسترسی به آنچه در جهان زندگی آنها لذت بخش است که میبایست زنان برای بهره مندی از این لذت باید توانمند گردند. (گئوس،2012)
از دیدگاه فمنیستهای رادیکال، ایدئولوژی مردسالارانه عقایدی را تولید میکند که نابرابری جنسیّتی را رقم میزند.
زنان در این دیدگاه موجودی متفاوت از مردان و گاه برتر شمرده میشوند که برای رهایی خود از قید کنترل مردان راهی جز پیکار ندارند.(ابوت و کلر،1395: 32).
برنارد، [10] جامعه شناسی است که در کتاب «آینده زناشویی»، به نقش خانواده در نابرابری جنسیّتی پرداخته است.
به اعتقاد او، زناشویی نوعی نظام فرهنگی متشکل از اعتقادها و آرمان ها، یک نوع تنظیم نهادی نقش ها و هنجارها و مجموعه ای از تجارب مبتنی بر کنش متقابل برای یکایک زنان و مردان به شمار میآید.
زناشویی از نظر فرهنگی، به عنوان سرنوشت و سرچشمه رضایت خاطر زنان، جنبه آرمانی پیدا کرده است؛ در ضمن برای مردان نیز موهبت زندگی خانوادگی را همراه با مسئولیت و الزام های آن به آرمغان آورده است.
زناشویی از جنبه نهادی به نقش شوهر اقتدار و آزادی میبخشد، چندان که او بتواند و ملزم باشد فراتر از محیط خانوادگی جولان دهد.
نهاد زناشویی فکر اقتدار مردانه را با تصور قابلیت جنسی و نیروی مردانه تقویت میکند و از همسران [زنان] می خواهد که سازشگر، وابسته و توخالی باشند و اساساً به فعالیتها و خُرده کاری های خانه داری بپردازند.
به تجربه دو نوع زناشویی در هر گونه ازدواج نهادی وجود دارد:
یکی زناشویی مرد که او طی آن، باوجود آنکه مقیّد به بار مسئولیتهای خانگی است، از اختیارات ناشی از هنجارهای اجتماعی برخوردار میشوند که عبارتند از؛ اقتدار، استقلال و حق برخورداری از خدمات خانگی، عاطفی و جنسی همسرش.
دیگری، زناشویی زن که او طی آن اعتقاد فرهنگی به برخورداریش از مواهب زناشویی را تصدیق میکند، ضمن آنکه بی قدرتی و وابستگی، الزام به ارائه خدمات خانگی، عاطفی و جنسی و محرومیت تدریجی از موقعیتی که پیش از ازدواج به عنوان یک دختر جوان و مستقل داشت، رنج میبرد.(ریتزر،1383 :476-475)
نانسی چودورو [11] از فمنیستهای موج دوم، نابرابری جنسيّتی را امری جامعه شناسانه می داند، نه امری زيست شناسانه و طبيعی كه در هر نسلی بازتوليد شود.
چودورو، تفکر خود را با روانکاوی و حکایت رشد بیان میکند.
وی اندیشههای خود را با نگارش کتاب «بازتولید مادری [12]»(1978)، در پاسخ به این سوال که:
«چرا زنان مادری میکنند؟»، به چگونگی شکل گیری و ساخت هویتهای جنسی، روابط عاشقانه در تولید مثل و مراقبت از فرزندان و نسبت به بازتولید نقش مادری با تغییر در الگوها و ساختارهای تقسیم جنسی کار به افزایش قابلیت و قدرت زنان می پردازد.
سيمون دوبووار [13] از دیگر فمنیستهای دوره دوم، با تاثیراتی که از سارتر گرفته معتقد است، جهان را می توان به شکلی عقلانی درک کرده و به شکلی عقلانی سامان داد. مضمون ثابت و دائمی آثار وی اتکاء عاطفی زنان به مردان است که با اصول عقلانی تناسب ندارد، (استونز،1379 :195).
وی در مشهورترین اثرش«جنس دوم [14]»(1964) بيان می كند: «هیچ فردی زن زاده نمیشود، بلکه بعدها زن می شود».
دوبووار هيچ سرنوشت زيستی و روانی و اقتصادی، سيمايی را كه ماده انسانی در دل جامعه به خود می گيرد تعريف نمی كند، مجموعه تمدن است كه اين محصول حد فاصل نر و اخته را كه مونث خوانده می شود توليد می كند… غريزه مادرانه در دختربچه فطری و مرموز وجود ندارد.
دختربچه ملاحظه می كند كه مراقبت از كودكان، وظيفه مادر است، اين به او آموخته می شود؛ به او عروسك می دهند تا مراقبت از كودكان و وظيفه مادری را از همان هنگام ياد بگيرد تا خوشوقت باشد (دوبووار،1385 :33).
دختر بچه بواسطه فرهنگ تاريخی و ادبی، ترانهها و افسانهها، قصهها و سرگذشتها كه غرور و ميل مردان آنها را ساخته، دنيا را از دريچه چشمان مردان كشف می كند و سرنوشت خود را در چشمان آنان می خواند (دوبووار،1385 :41).
برخی نیز آموزش و تربیت را عامل تعیین کننده در تفاوت حقوق و تکالیف زن و مرد میدانند.
جان استوارت ميل؛ «تربيت» را مرجح بر «طبيعت» می داند و معتقد است؛ اخلاقيات و سنتهای حاكم بر جامعه همواره نرم خويی و مطيع بودن زن را ترويج می كنند، خصلتهايی كه به جزئی جدايی ناپذير از جذابيت جنسی زن تيديل شده اند.
اگر به زنان از كودكی نمی آموختند كه تمايل خود را به مسائل غيرزنانه، همچون تحصيلات و فرصت های شغلی و حق رای، سركوب كنند، بی ترديد شمار زنانی كه خواستار چنين امتيازهايی بودند، بسيار بيشتر بود.
آنچه امروز طبيعت زنانه می نامند، چيزی يكسره تصنعی است.
جان استوارت ميل، مصرانه می گويد كه محروم كردن زنان از آزادی كه به همه انسان ها كرامت و دلگرمی می بخشد، از يك سو توان زنان را برای دست يافتن به سعادت و رضايت خاطر می كاهد، و از سوی ديگر، نيمی از استعدادهايی را كه در دسترس كل بشريت قرار دارند از رشد و شكوفايی باز می دارد. (ميل،1375: 16).
پارسونز جامعه شناس کارکردگرا؛ معتقد است که زنان بنابر نقش بیولوژیک شان در تولید مثل، غریزه ای برای پرورش دیگران دارند و این غریزه آنها را برای ایفای نقشی «پراحساس» در خانواده هسته ای کاملاً شایسته می سازد.
این نقش «پراحساس» مستلزم توجه و رسیدگی به نیازهای جسمی و روحی تمام اعضای خانواده به ویژه فرزندان تحت تکفل است.
بیولوژی مردان آنها را برای ایفای نقشی ابزاری در خانواده مناسب میکند، نقشی که مستلزم تامین نیازهای اقتصادی خانواده و پیوند دادن آن با جهان خارج است. (گرت،1380 :17).
فروید با بنیانگذاری روانکاوی و تحلیل روان ناخودآگاه، این دیدگاه را مطرح کرد که تفاوتهای رفتاری و شخصیتی دو جنس معلول تفاوتهای جسمی آنان در آلت رجولیت پسران و فقدان آن در دختران است.
از دید وی جبر بیولوژیک برسرنوشت انسان حاکم است.
توجه زن به مسائل اجتماعی کمتر از مردان و توان زن برای والایش غرایز ضعیف تر است.
ابن رشد اندلسی فیلسوف قرن ششم، که تحت تاثیر اندیشههای افلاطون بوده بر این باور است که زنان از تمام استعدادهای مردانه، از جمله رزم و فلسفه آموزی، البته در سطحی نازل تر، برخوردارند و می توانند در الگوی دولت شهر افلاطونی به حکومت هم برسند.
او معتقد بود که تفاوتهای فاحش زنان و مردان در علم، فهم و عمل چندان ناشی از ویژگیهای طبیعی نیست و موقعیت فرودستی آنان برخاسته از ظلم تاریخی است.(زیبایی نژاد،1385 :45)
باتوجه به مطالب مورد بحث و وجود اختلاف در دیدگاه جامعه شناسان، اندیشمندان اجتماعی و فمنسیتها نسبت به عدالتجنسیّتی، این پژوهش درصدد است تا در آخرین کتاب آسمانی که نقشه راهی برای سعادت بشریت تا آخر تاریخ است، مفهوم عدالتجنسیّتی و ابعاد آن را مشخص سازد.
روش شناسی پژوهش
روش پژوهش تلفیقی از روش کمّی و کیفی است.
ابتدا با روش تحلیل محتوا، کدهای عدالتجنسیّتی با تکنیک مقوله ای به عنوان پیامی ارتباطی به صورت نظامدار، عینی و کمّی مورد تحلیل قرار گرفته است.
در ادامه به شیوه كيفی، هرکدام از مقولهها با توجه به زمینه، مورد تحلیل واقع شده است.
جامعه آماری پژوهش، 114 سوره قرآن که دارای6236 آیه و 82748 واژه، واحد تحليل آيه هاي قرآن كريم میباشد.
برای بررسی دادههای پژوهش از نرم افزار EXCEL و MAXQDA استفاده شده است.
مبنای شمارش و تحلیل آیات قرآن کریم، کتابت عثمان طه و ترجمه فولاوند است.
یافتههای پژوهش
با بررسی آیات قرآن کریم در مورد واژههایی که مبیّن جنس مرد و زن بودند، مشخص شد که خداوند متعال در قرآن واژه های «رَجُل»، «رجال»، «بنین»، «ابناء» و«والد» را به ترتیب (25-27-12-14-2 بار) در آیات آورده است.
همچنین واژههای «نساء»، «امرات»، «بنات»، و «والده» را به ترتیب در (42-15-12-4) آیه آمده است. همچنین واژه«والدین، والدیه، والدان و ابوه»19 بار آمده است.
ابعاد عدالتجنسیّتی از منظر قرآن
با مطالعه آیات شریف مشخص شد که خداوند متعال در ابعاد مختلفی به عدالتجنسیّتی پرداخته است که در ادامه با آوردن شواهدی از آیات به آنها پرداخته می شود:
عدالتجنسيّتی؛ عدالت زن و مرد در آفرینش
آنچه در تعیین هویّت و نقش های زنان و مرد و حقوق و تکالیف آنها نقش اساسی دارد؛ تعریفی است که از جنس (زن و مرد) و جنسیّت (زنانگی و مردانگی) و خاستگاه تمایزات و تفاوتها ارائه میشود.
زیستشناسان اجتماعی، فمنیستهای رادیکال، روانکاوان و برخی جامعه شناسان وجه ممیزه جنس و جنسیّت را در ویژگی های بیولوژیکی و جبری تعریف میکنند.
خداوند متعال در قرآن، طینت و سرشت زن و مرد را بدون هرگونه تبعیض و برتری جنسیّتی بیان میکند.
وقتی در سوره نِسَاء مراحل خلقت را مطرح میکند با سفارش مردم به پرهیز از هرگونه مخالفت با امر پرودگار، میفرماید:
«يا اَيّها الناسُ اتّقوا رَبّكم الذي خَلَقَكُم مِن نفسٍ واحدة وَ خَلق مِنها زوجَها[15]». (1: نِسَاء)
قرآن با نکوهش اعراب جاهلی که عزت و افتخار را در داشتن پسر می دانستند و وقتی که صاحب دختر میشدند چهره شان برافروخته می شد««وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ كَظيمٌ[16]» .(نحل:58) تا جایی که او را زنده به گور میکردند « واذا الموءودة سئلت* بای ذنب قتلت». (تکویر9-8)، در سوره کوثر به پیامبراسلام(ص) به خاطر صاحب دختر شدنش امر میکند«اِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ* فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انحَْرْ[17]»(کوثر2-1)
با بررسی و تحلیل آیات قران کریم مشخص شد، روح کلی آیات، تفاوت طبیعی و ویژگی های جسمانی زن و مرد را تایید میکند، اما بر هرگونه صفات ظاهری و ویژگی های طبیعی که که القاء کننده رتبه و منزلت باشد خط بطلان میکشد و تنها فضیلت و برتری را در داشتن «تقوی» بیان میکند.
خداوند در سوره حجرات میفرماید:
يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ خَبيرٌ»[18].(حجرات:13)
خداوند با کنار هم قرار دادن شاخص های فضیلت در سوره احزاب، هم زنان و هم مردان را مخاطب خود قرار می دهد و مغفرت و پاداش را تنها در «یاد خدا» می داند.
«إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَ الْمُسْلِمَتِ وَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَتِ وَ الْقَنِتِينَ وَ الْقَنِتَتِ وَ الصَّدِقِينَ وَ الصَّدِقَتِ وَ الصَّبرِِينَ وَ الصَّبرَِاتِ وَ الْخَشِعِينَ وَ الْخَشِعَتِ وَ الْمُتَصَدِّقِينَ وَ الْمُتَصَدِّقَتِ وَ الصَّئمِينَ وَ الصَّئمَتِ وَ الحَْفِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحَفِظَتِ وَ الذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَ الذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لهَُم مَّغْفِرَةً وَ أَجْرًا عَظِيمًا[19]».(احزاب:35)
عدالتجنسيّتی؛ عدالت زن و مرد در حق مالکیت
خداوند متعال استقلال زن و مرد در حق مالکیت را در قرآن بدون هیچگونه تبعیضی مورد توجه قرار می دهد.
برخورداری از حق انواع ارتباطات مالی و حق مالکیت بر مالی که حاصل تلاش (اکتساب) زن و مرد است، در آیه 32 سوره نِسَاء اینگونه بیان میکند:
«لِلرِجال نَصيبٌ مما اكتسَبوا وَ لِلنِسَاء نَصيبٌ مِما اكتَسبن[20]».
باتوجه به حدیث نبوی که میفرماید:
«الناس مسلطون على اموالهم» دلیل روشنی است که اسلام حق داشتن اختیار و سلطه بر جان و مال را که انسان (مرد و زن) خود بدست آورده است، تایید می نماید.
عدالتجنسيّتی؛ عدالت زن و مرد در حق آزادی
داشتن حق اختیار و آزادی برای هر دو جنس (زن و مرد) در آیات شریف قرآن مورد تاکید است.
بطوریکه خداوند در سوره نجم همه دستاوردهای انسان را نتیجه سعی و تلاش می داند
«وَأَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى[21]».(نجم:39)
و در سوره مدثر به روشنی حق برخورداری از آزادی و تعیین سرنوشت را برای همه انسان ها این گونه بیان میکند:
«کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ رَهِینَةٌ و یا مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَیْها[22]».(مدثر:38)
باتوجه به داشتن حق آزادی و اختیار برای زن و مرد، قرآن هر دو جنس را به مجازات عادلانه در صورت سرپیچی از مسیر الهی هشدار می دهد.
«الزَّانِيَةُ وَ الزَّانِی فَاجْلِدُوا كُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ وَ لا تَأْخُذْكُمْ بِهِما رَأْفَةٌ فِی دِينِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ لْيَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ[23]».(نور:2)
و در سوره مائده نیز هر دو جنس را مورد مخاطب قرار می دهد و میفرماید:
«اَلسارق وَالسارقة فَاقطعوا اَيديهِما[24] »
خداوند متعال، حق حضور زنان در صحنههای اجتماعی – سیاسی و ایفای نقش در مدیریت جامعه را در آیات سوره نمل با آوردن داستان ملکه سبا این گونه بیان میکند:
«إِنِّی وَجَدتُّ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَأُوتِيَتْ مِن كُلِّ شَیءٍ وَلَهَا عَرْشٌ عَظِيمٌ[25]».(نمل:23)
و در ادامه هوشمندی ملکه سبا را در برابر بزرگان و فرماندهان جنگ اینگونه معرفی میکند:
«قَالُوا نَحْنُ أُوْلُوا قُوَّةٍ وَأُولُوا بَأْسٍ شَدِيدٍ وَالْأَمْرُ إِلَيْكِ فَانظُرِی مَاذَا تَأْمُرِينَ [26]».(نمل:33)
در مقوله حجاب نیز که برخی آن را محدودیت برای زنان و سلب آزادی آنها قلمداد می کنند، خداوند در سوره احزاب فلسفه حجاب را شناخته شدن و تمایز دختران پیامبر (ص) و زنان مؤمنه از زنان غیرمؤمنه و جلوگیری از آزار به آنها موقعی که در جامعه حضور می یابند، بیان می کند.
«يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ[27]».( احزاب:59)
از این آیه همچنین استنباط می شود که زنان با حفظ حجاب شرعی مختارند در جامعه و در صحنه هاي سياسي- اجتماعی حضور داشته باشند، بطوری كه در تبليغ و مجاهدت پيامبران و امامان همواره زنان نقش آفرين بوده اند.
ساره و هاجر دركنار حضرت ابراهيم (ع)،
حضرت مريم در كنار حضرت عيسی (ع)،
مادر موسي در كنار حضرت موسی (ع)،
حضرت فاطمه (س) در كنار حضرت علی (ع)
و حضرت زينب (س) در كنار حضرت امام حسين (ع) حضور داشته اند.
عدالتجنسيّتی؛ عدالت زن و شوهر در خانواده
خانه از نگاه قرآن، محلی خصوصی و حریمی مختص اعضای آن و أُولُوا الْأَرْحامِ است که هیچ نامحرمی را بدون کسب اجازه ورود به آن جایز نیست.
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتًا غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ[28]»(نِسَاء:27).
قرآن بیان میفرماید: حتی وقتی داخل خانه ای شدید، نگاه تان را فرو نهید و پاکدامنی ورزید.
«قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ[29]».(نِسَاء:30)
از منظر قرآن، تحقق عدالت در خانواده و روابط بین زن و شوهر منوط به هم ترازی زن و شوهر در چهار نوع سرمایه (فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و عاطفی) است.
خانواده از منظر قرآن، هسته اصلی و کانون جامعه است. همه اجتماعات بشری برای خانواده است.
مسجد، مدرسه، دانشگاه و همه نوع خدمات دولتی و غیردولتی از نگاه قرآن برای خانواده است.
خداوند در سوره طلاق شیوه تعاملات بین اعضای خانواده و بالخصوص مراوده زن و شوهر را اینگونه بیان میکند:
«أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ سَكَنْتُمْ مِنْ وُجْدِكُمْ وَلَا تُضَارُّوهُنَّ لِتُضَيِّقُوا عَلَيْهِنَّ وَإِنْ كُنَّ أُولَاتِ حَمْلٍ فَأَنْفِقُوا عَلَيْهِنَّ حَتَّى يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَأْتَمِرُوا بَيْنَكُمْ بِمَعْرُوفٍ وَإِنْ تَعَاسَرْتُمْ فَسَتُرْضِعُ لَهُ أُخْرَى[30]»(طلاق:6).
عدالت در کانون خانواده کاملاً متفاوت از دیدگاه جامعه شناسان فایده گراست.
خداوند به روابط زن و شوهر در خانواده اساساً نگاه نفع طلبانه و اقتصادی نداشته، بلکه تناسب فکری، عاطفی و اخلاقی را مبنای استحکام خانواده و روابط زن و شوهر بیان میکند:
« هُنَّ لِباسٌ لَكُم وَ اَنتُم لِباسٌ لَهنّ[31]»(بقره:127)
همچنان که لباس با بدن هم از لحاظ ظواهر (رنگ، اندازه، جنس ) و هم از نظر نگهداشتن در برابر معایب و شخصیت بخشی به صاحبش باید متناسب باشد.
همچنین در سوره نِسَاء در خصوص برابری در سرمایه اقتصادی زوجین قبل از ازدواج میفرماید:
«وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ[32]».
نیز در سوره نور در مورد تناسب زنان پلید برای مردان پلید و زنان پاکدامن برای مردان پاک میفرماید:
«الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَالْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ أُولَئِكَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا يَقُولُونَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ[33]».(نور:26)
قرآن کریم با معرفی دو اصل اساسی در ارتباط زن و شوهر، راهکار بی بدیلی را برای استحکام خانوادهها معرفی میکند، این دو اصل عبارتند از: 1- مودّت 2- رحمت.
«وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ [34]».(روم:21)
صداقت، اعتماد و کفو هم بودن از مولفههایی است که در این آیه با برقراری عدالتجنسیّتی ارتباط دارد.
لذا، می توان گفت اگر کشش قلبی و خودنمایی مودّت در ارتباط بین زن و شوهر حاکم باشد، سودجویی و چشمداشت مادی در خانواده رنگ میبازد.
با این نگاه می توان گفت: هدف خداوند در بحث صُداق صرفاً افزایش صمیمیت در کانون خانواده و توجه به شأن زن میباشد.
خداوند در سوره نِسَاء میفرماید:
«وَآتُوا النِسَاء صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِنْ طِبْنَ لَكُمْ عَنْ شَيْءٍ مِنْهُ نَفْسًا فَكُلُوهُ هَنِيئًا مَرِيئًا[35]»(نِسَاء:4)
صُدقه، عطیه و بخششی از شوهر به زن است که نشان دهنده صداقت و ایمان است، بنابراین نمی توان آن را یک قرارداد مالی صرف پنداشت.
از این منظر می توان آیه «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِسَاء بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ[36]» (نِسَاء:34) را بهتر بررسی کرد.
برخی از مفسران، منظور از قواميّت را فقط در خانواده و ارتباط زوجيت می دانند كه آن نيز معلول نفقة مرد به زن است؛ بنابراين مرد در قبال زني كه همسرش نيست قواميّت ندارد؛ زيرا هزينه زندگی اش را نمی پردازد (علايی رحمانی،1383 :48).
از نظر حبری، ترجمه كردن واژة «قوّامون» بسيار دشوار اسـت و ترجمه آن بـه محـافظ، سرپرست، و حامی ترجمه دقيقی نيست؛ زيرا به نوعی ضعف جسمی و عقلی زن را تداعی می كند و با ديگر آموزههای اسلامی سازگار نيست.
آيه فقط به طور خاص برخی مـردان را بر برخی زنان به دليل هزينه و پولی كه می پردازند قوام تلقی كرده اسـت؛ بنابراين قـرآن آشكارا مردان را در برابر زنان قوّامون تلقی نكرده است.
جالب است كه در آيه حتی گفته نشده كه برخي مردان ذاتاً و فطرتاً بر برخي زنان برتري دارند؛ بلكه فقط اظهار داشته كه در موارد خاص برخی مردان بهتر از برخی زنانند (پارسا،1394 :58).
در نظام خانوادگى دینى، سرپرستى و مدیریّت با مرد است. «كانتا تحت عبدین» (تحریم10).
اما، باتوجه به روح کلی قرآن که فضیلت را در تقوی و پاکدامنی معرفی نموده، می توان گفت اگر قوامیّت فضیلت مردانه باشد، صرفاً در خانواده است و دوم اینکه اگر مختص خانواده لحاظ شود، جایی که رحمت و مودّت و عاطفه و اخلاق جاری باشد، سرپرستی مترادف با سلطه و ریاست نمی تواند باشد، چون در آن صورت فلسفه تشکیل خانواده که رسیدن به آرامش واقعی بوده بهم میریزد.
لذا با توجه به تفسير برخی مفسران (سبحانی تبريزی،1380:21) از اين آيه هيچگونه تحقير و نقش دومی از زن استنباط و از كرامت انسانی زن كاسته نمي شود و اينكه طبق اين آيه زن حق حضور در جامعه را نداشته باشد، افتراء به خداست.
بحث و نتیجه گیری
در زبان عربی نقش واژهها و كلمات در جمله با ضمير مذكر و مونث و با علامت های خاصی بيان می شود و اين نوع ساختار در آموزههای قرآن نيز موثر است.
هر چند خداوند با نشانههای مذكر آمده، اما به معنای اين نيست كه خداوند، مذكر است، بلكه خداوند فراجنسيتی و توصيف ناشدنی است.
از نگاه قرآن، مرد و زن از لحاظ ظاهری و بيولوژيكی متفاوتند، اما به لحاظ منشاء و هدف خلقت يكسانند و هر دو از يك سرشت واحد آفريده شده اند.
بطوری كه مولانا در مثنوی با توسل به آيه1 سوره نِسَاء به زيبايی اين نكته را بيان می كند:
لیک از تأنیث جان را باک نیست
روح را با مرد و زن اشــــــــراک نیست
از مونث وز مذکــــر برتر است
این نه آن جان است کز خشک و تر است (مثنوی: 1987-1986)
قرآن؛ الگوهای ارزشی را هم از جنس زن و هم از جنس مرد مثال می آورد، مریم، آسیه، نوح و لوط را، نمونه ای از انسان های مومن و متقی معرفی میکند و از طرفی زنان لوط و نوح، و مردانی چون فرعون و هامان نمونههایی از انسان های خائن، متکبر و برتری جوی می داند.
با تحلیل محتوای آیات قرآن براساس واژههای زنانه و مردانه مشخص شد، واژه «رَجُل»، «نِسَاء» و «والد» را به ترتیب در 41، 42 و 43 آیه آمده است.
همچنین واژههای «اَخ و إِخْوَان» و « اُخت و أَخَوَاتُ» به ترتیب در20 و 10 آیه و واژههای «بَنین و أَبْنَاء» و «بَنَات» به ترتیب در 34 و 12 آیه ذکر شده است.
با مقایسه آمار واژگان هر دو جنس معلوم می شود، واژه های تداعی کننده مرد بیش از زن آمده است و این یافته کاملاً با نظریه های علم جمعیت شناسی مبنی بر تعداد بیشتر مردان به زنان در جهان قرابت و هم سویی دارد.
اعجاز عددی قرآن در واژگانی چون (والدین، زوجین، أَبَوَاهُ، زوج و زوجه) نیز قابل تأمل است.
همه این واژگان زوج هستند و تناسب خاصی بین آنهاست.
بطوریکه متناظر هر کدام از این واژهها، مساوی همدیگر هستند.
با بررسی آیات قرآن، خداوند متعال عدالتجنسیّتی را در ابعاد مختلف بیان نموده است.
اولین بُعد عدالتجنسیّتی که در این نوشته به آن پرداخته شد، بعد عدالت زن و مرد در آفرینش است.
خداوند در قرآن سرشت انسان ها را چه زن و چه مرد از یک طینت می داند و هیچگونه نظر تحقیر آمیزی باتوجه به آیه اول سوره نِسَاء به زن در آفرینش ندارد.
زیست شناسان اجتماعی و برخی از روانکاوان چون فروید و جامعه شناسانی مانند پارسونز که معتقدند جنسیّت فرآیندی بیولوژیکی است و تحت ستم بودن زنان و انقیاد آنها ریشه بیولوژیکی داشته، یافتههای پژوهش حاضر با این نظریهها همسو نبوده، اما با دیدگاه استوارت میل و نظریه فمنیست ها مبنی بر اینکه ویژگی های روانی و بیولوژیکی دلیلی بر فرودستی زنان نیست، همسوست.
بُعد دیگری که از آیات کلام الله مجید استنباط شد، حق مالکیت و داشتن استقلال مالی هر دو جنس است.
پرداخت نفقه و مخارج خانواده از وظایف مرد است و زن به همه اموالش اختیار تام دارد.
خدواند در آیه 34 سوره نِسَاء به روشنی حق اختیار و سلطه زن بر مال خود را بیان میکند.
اين يافته با نظريه شهيد مطهری «کار زن از نظر اسلام متعلق به خود اوست» (مطهری،1395: 52) همسويی دارد.
خداوند متعال در قرآن حق داشتن آزادی عمل و حضور در جامعه را مورد توجه قرار داده است.
ملکه سباء، نمونه ای از زنانی است که خداوند با یادآوری آن به ما انسان ها خاطر نشان می سازد که مدیریت هوشمندانه جامعه زنانگی و مردانگی نمی شناسد، بلکه هرکس توان درایت داشته باشد، می تواند مدیریت جامعه را برعهده بگیرد.
بُعد اساسی دیگر، حقوق متقابل زن و شوهر در خانواده است.
خانواده از منظر قران بنیان سلامت جامعه و عامل رشد و تعالی و انسانهاست.
از نگاه قران، ساختار درونی خانواده و روابط اعضای آن، نه بر پایه سلسله مراتب قدرت، بلکه بر اساس حاکمیت قانون کلی مودّت و رحمت تعیین می شود.
قرآن تحقق عدالت در خانواده را منوط به تحقق سرمایه عاطفی می داند.
مهریه (صداق) نمادی از صداقت و جلوه ای از اعتماد بین زوجین است.
مهریه نشانه ای از ایمان و باور متقابل زن و شوهر است که بر مرد واجب است آن را بپردازد.
اما در زمان حاضر، مهریه به عنوان ضمانت مالی در پیش زن است که هر موقع عرصه بر زن تنگ آمد، شوهر را در مخمصه قرار دهد.
لذا می توان گفت اگر روابط زن و شوهر بر پایه عاطفه بنا شود، تربیت نسلی را شاهد خواهیم بود که به معنای واقعی انسانی خواهد بود با داشتن ویژگی هایی از همدلی و همدردی، نه موجودی حریص برای رسیدن به قدرت و سلطه بر هم نوع خویش.
نکته دیگری که قرآن برآن تاکید دارد، همانندی زن و شوهر از لحاظ فکری، اقتصادی و اجتماعی است.
اگر سرمایه بوردیو را به عاریت بگیریم، می توان گفت:
قرآن با تشبیه همانندی زوجین به لباس، برقراري عدالت در خانواده را منوط به صمیّمت و درک متقابل زوجین از همدیگر می داند، این پدیده اجتماعی زمانی تحقق میگیرد که زوجین به لحاظ سرمایه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و عاطفی کفو هم باشند.
راهکارهای تحقق عدالتجنسیّتی از نگاه قرآن در خانواده
کفو هم بودن
حاکمیت مودت و رحمت در زندگی گذشت
صداقت و اعتماد به عنوان بزرگترین سرمایه اجتماعی
رعایت عدالت در تربیت پسر یا دختر
نقش کنترل های غیررسمی
ترويج معنويت در خانواده
تعاون و تقسيم كار
منابع:
- قرآن کریم
- آبوت، پالما /وکلر، والاس (1380)، درآمدی بر جامعه شناسی زنان، ترجمه نجم عراقی، تهران: نشر نی.
- استونز، راب (1379)، متفکران جامعه شناسی، ترجمه مهرداد میردامادی، تهران: نشر مرکز.
- جعفری، محمدتقی (1385)، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، جلد سوم، تهران: نشر فرهنگ اسلامی.
- جلالالدین محمد بلخی (1389)، مثنوی معنوی مولانا، تهران: موسسه انتشارات امیرکبیر.
- دوبووار، سیمون (1380)، جنس دوم، ترجمه قاسم صنعودی، ج اول و دوم، تهران: نشر توس.
- راغب اصفهانی، حسین (1383)، مفردات الفاظ قرآن، ترجمه سید غلامرضا خسروي حسینی، تهران: انتشارات مرتضوي، جلد دوم.
- ريتزر، جورج (1383)، نظريه جامعهشناسي مدرن، ترجمه: محسن ثلاثی، تهران: نشرنی.
- زیبایی نژاد، محمدرضا و همکاران (1385)، مجموعه مقالات هويت و نقش های جنسيّتی، تهران: مرکز امور زنان و خانواده رياست جمهوري.
- سيدمن، استيون (1393)، كشاكش آراء در جامعهشناسی، ترجمه هادي جليلي، تهران: نشرني.
- سبحاني تبريزي، جعفر (1380)، مكانت زن در قرآن، قم: پژوهش هاي قرآني.
- گـرت، استفان (1380)، جامعه شناسی جنسيت، ترجمـه كتـايون بقـايی، تهران: نـشر ديگـر.
- مطهری، مرتضی (1395)، مجموعه آثار، ج21، قم: انتشارات صدرا.
- میل، جان استوارت (1375)، فایده گرایی، ترجمه مرتضی مردیها، تهران: نشر نی.
– Anca,(2012), Gender Justice, Journal of ethics & Social Philosophy, vol. 6, No.2
– Klingorova .Kamila & Havlicek Tomas,(2015), Religion and gender inequality: The status of women in the societies of world religions , Moravian Geographical Reports, 23, No. 2
[1] Gender Justice
[2] patriarchal belt
[3] به حوزه جغرافیایی اشاره دارد که شامل شمال آفریقا، خاور میانه، جنوب آسیا و بخش هایی از مناطق روستایی در چین میشود. [4] دامنه این شاخص بین 0 (برابری زنان و مردان) تا 1 (نابرابری زنان و مردان) قابل تغییر است.[5] Gender Inequality Index
[6] آيا [خدا] دختران را بر پسران برگزيده است*شما را چه شده چگونه داورى مى كنيد*آيا سر پند گرفتن نداريد.[7] Millet. Kate
[8] An.Oakley
[9] Equality
[10] Bernard. Jessie Shirley
[11] Chodorow. Nancy
[12] Reproduction of Mothering
[13] De Beauvoir .Simone
[14] The Second Sex
[15] ای مردم از (مخالفت) پروردگارتان بپرهيزيد همان كسی كه همه شما را از يك انسان آفريد و همسر او را نيز از جنس او خلق كرد. [16] و در آن هنگام که از دختران زنده به گور شده سؤال شود: به کدامین گناه کشته شدند؟ [17] ای رسول ما به تو عطای بسيار بخشيديم. پس براى پروردگارت نماز بخوان و قربانى كن! [18] ای مردم، ما همه ی شما را از زن و مرد آفريديم و آنگاه شعبههای بسيار و فرقههای مختلف گردانيديم، تا بدانيد که اصل و نژاد، مايه افتخار نيست و بزرگوارترين شما نزد خدا کسی است که با تقواتر است، خداوند به کار نيک و بد مردم آگاه است. [19] به يقين، مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ايمان و زنان با ايمان، مردان مطيع فرمان خدا و زنان مطيع فرمان خدا، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان صابر و شكيبا و زنان صابر و شكيبا، مردان با خشوع و زنان با خشوع، مردان انفاق كننده و زنان انفاق كننده، مردان روزهدار و زنان روزهدار، مردان پاكدامن و زنان پاكدامن و مردانى كه بسيار به ياد خدا هستند و زنانى كه بسيار ياد خدا مىكنند، خداوند براى همه آنان مغفرت و پاداش عظيمى فراهم ساخته است. [20] مردان نصيبی از آنچه بدست مي آورند دارند و زنان نيز از آنچه بدست مي آورند، نصيبی دارند (و نبايد حقوق هيچ يك پايمال گردد). [21] بر آدمی جز نتیجه تلاش وی چیزی نیست. [22] هر كس كار نیكی انجام دهد، به سود خود انجام داده و هر كس كار بد انجام داده است، بر زیان خود او میباشد و خدای تو بر بندگان ستم نمی كند. [23] باید هر یک از زنان و مردان زنا کار را به صد تازیانه مجازات و تنبیه کنید و هرگز درباره آنان در دین خدا رأفت و ترحم روا مدارید اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید، و باید عذاب آن بدکاران را جمعی از مؤمنان مشاهده کنند. [24] دست مرد و زن دزد را قطع كنيد. [25] زنی را یافته ام که بر آنها پادشاهی میکند از هر نعمتی برخوردار است و، تختی بزرگ دارد. [26] گفتند: ما قدرتمندان و خداوندان نبرد سخت هستیم کارها به دست توست بنگر که چه فرمان می دهی. [27] اى پيامبر به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو پوششهاى خود را بر خود فروتر گيرند اين براى آنكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند. [28] اى كسانى كه ايمان آورده ايد به خانه هايى كه خانه هاى شما نيست داخل مشويد تا اجازه بگيريد و بر اهل آن سلام گوييد اين براى شما بهتر است باشد كه پند گيريد. [29] به مردان با ايمان بگو ديده فرو نهند و پاكدامنى ورزند [30] همانجا كه [خود] سكونت داريد به قدر استطاعت خويش آنان را جاى دهيد و به آنها آسيب [و زيان] مرسانيد تا عرصه را بر آنان تنگ كنيد و اگر باردارند خرجشان را بدهيد تا وضع حمل كنند و اگر براى شما [بچه] شير مى دهند مزدشان را به ايشان بدهيد و به شايستگى ميان خود به مشورت پردازيد و اگر كارتان [در اين مورد] با هم به دشوارى كشيد [زن] ديگرى [بچه را] شير دهد. [31] زنان لباس شما (مردان) هستند و شما لباس آنها (هردو زينت هم و سبب حفظ يكديگر). [32] و هر كس از شما از نظر مالى نمى تواند زنان [آزاد] پاكدامن با ايمان را به همسرى [خود] درآورد پس با دختران جوانسال با ايمان شما كه مالك آنان هستيد [ازدواج كند] و خدا به ايمان شما داناتر است. [33] زنان پليد براى مردان پليدند و مردان پليد براى زنان پليد و زنان پاك براى مردان پاكند و مردان پاك براى زنان پاك اينان از آنچه در باره ايشان مى گويند بر كنارند براى آنان آمرزش و روزى نيكو خواهد بود. [34] و از نشانههای او اینکه از[ نوع] خودتان همسرانی برای شما آفرید تا بدانها آرام گیرید، و میانتان دوستی و رحمت نهاد. آری، در این [ نعمت] برای مردمی که میاندیشند قطعاً نشانههایی است. [35] و مهر زنان را به عنوان هديه اى از روى طيب خاطر به ايشان بدهيد و اگر به ميل خودشان چيزى از آن را به شما واگذاشتند آن را حلال و گوارا بخوريد. [36] مردان سرپرست زنانند به دليل آنكه خدا برخى از ايشان را بر برخى برترى داده و [نيز] به دليل آنكه از اموالشان خرج مى كنند.
مقاله بسیار ارزنده ای بود. سپاس