لنین، فرشته نجات…!
بر اساس قرارداد استعماری 1907م که بدون اطلاع ایران، بین روسیه تزاری و انگلستان بسته شده بود ایران به سه قسمت تقسیم گردیده بود:
شمال ایران در اشغال روس ها و مناطق جنوبی ایران نیز به اشغال قوای انگلیسی در آمده بود، منطقه مرکزی ایران نیز به عنوان بی طرف اعلام شده، البته در عنوان بی طرف بود و گرنه، هر دو کشور استعماری در این منطقه بی طرف نیز جولان می دادند.
این قرارداد ظالمانه، زمانی بسته شد که ایرانیان درگیر انقلاب مشروطیت بودند.
انقلابی که می کوشید در داخل، قدرت مطلق شاه را محدود و پاسخگو کند و در خارج نیز، تسلط بیگانگان بر امور ایران را حذف گرداند.
اما وقتی در روسیه انقلاب اکتبر 1917 رخ داد، لنین در چندین اعلامیه جداگانه، قراردادهای تحمیلی دولت تزاری روسیه به ایران و امتیازات به دست آمده از ایران را لغو و از بدهی های پولی ایران به روسیه صرف نظر می کند.
البته روس ها به قراردادهای گلستان و ترکمنچای دست نزدند و لنین، تنها قرارداد ظالمانه ۱۹۰۷ انگلستان و روسیه مبنی بر تقسیم ایران به دو منطقه ذی نفوذ را باطل دانسته و تاکید کرد که، از این لحظه، هر گونه قرادادی که با استقلال، حاکمیت ملی، تمامیت ارضی و آزادی ایرانیان مغایرت داشته باشد بیاثر و کان لم یکن بوده و همه را پاره می کند و حتی تروتسکی کمیسر خارجی لنین از ایرانیان به خاطر تعدیات روسیه در دوران تزار عذرخواهی می کند.
اندکی بعد، ایران و روسیه در 26 فوریه 1921 قرارداد جدیدی امضا کردند که حاکی از مودت و دوستی بین دو کشور بود و باعث شد روسیه قشون خود را که در جنبش جنگل به تقویت مواضع نهضت جنگل می پرداختند، از ایران فراخواند.
این برخوردِ مترقی لنین، برای ایرانیانی که سالها اسیر سرپنجه دو قدرت منفور روس و انگلیس بودند، موجی از شادی و شعف به همراه داشت، به طوری که در جان و اندیشه کثیری از شاعران و نویسندگان ایرانی در آن زمان، لنین مترادف با ناجی و فرشته رحمت بوده است.
عارف قزوينی در شعری او را چنين مورد خطاب قرار می دهد:
ای لنين، ای فرشته رحمت
كن قدم رنجه زود بی زحمت
تخم چشم من آشيانه تست
هين، بفرما كه خانه خانه تست… (ديوان عارف قزوينی … ص147)
و ملك الشعرای بهار نيز او را به مثابه كسی ناميد كه ريسمان را از گلوی ملل بدبخت، باز می کند و آزاد می گرداند … (تاريخ مختصر احزاب سياسی … ج1، ص27)
امّا در اين بين، ميرزامعجز شبستری، ستايش از بيرق لنين را به جایی رساند كه پس از تشكيل حكومت شورايی در نخجوان در شعری سرود كه اكنون تبريز و شبستر به نخجوان غبطه مي خورند! (معجز شبستری، آثارمنتخب، باكو 1954 … ص157)
تقریبا 20 سال بعد، در زمان اشغال ایران در سوم شهریور 1320 بهانه استالین از اشغال ایران، ماده 6 همین قرارداد بین شوروی و ایران در سال 1921 بود.
فصل ششم قرارداد به دولت شوروی اجازه می داد که در صورت احساس خطر از خاک ایران، اقدامات لازم را در دفاع از خود انجام دهد و نیروهای خود را موقتاً وارد ایران کند…
در فصل ششم قرارداد جدید بین ایران و روسیه چنین آمده بود:
«طرفين معظمتين متعاهدتين موافقت حاصل کردند که هرگاه ممالک ثالثی بخواهند به وسيله دخالت مسلحه سياست غاصبانه را در خاک ايران مجری دارند يا خاک ايران را مرکز حملات نظامی بر ضد روسيه قرار دهند و اگر ضمناً خطری سرحدات دولت جمهوری اتحادی شوروی روسيه خودش نتواند اين خطر را رفع نمايد، دولت شوروی حق خواهد داشت قشون خود را به خاک ايران وارد نمايد تا اينکه برای دفاع از خود اقدامات لازمه نظامی را به عمل آورد، دولت شوروی روسيه متعهد است که پس از رفع خطر بلادرنگ قشون خود را از حدود ايران خارج نمايد».
لازم به ذکر است که در زمان استالین در سوم شهریور1320، وقتی ارتش سرخ به همراه نیروهای دیگرِ متفقین، ایران را اشغال کردند بهانه استالین و ارتش سرخ، همین بند شش قرارداد 1921 ایران و شوروی بود که روسها به این بهانه که جاسوسان آلمانی در ایران مشغول دسیسه و توطئه علیه روسیه انقلابی هستند، ایران را اشغال کردند…
این یکبار دیگر نشان می دهد که بندها و فصل های قرارداد چندان مهم نیستند، بلکه قدرت و نیروی نظامی پشت آن بندها مهم و ضامن اجرایی هستند و بدون قدرت لازم، می توان گفت که آن بندها و فصل ها، به منزله مردگانی هستند در داخل کفنِ سپیدِ کاغذ…!
اما برگردم به موضوع اصلی یعنی قرارداد 26 فوريه1921م که بین ایران و حکومت انقلابی لنین بسته شد، عکسی نادر از این قرارداد از منابع روسی پیدا کرده ام.
در عکس، نمایندگان ایران و در راس شان عليقلی خان مشاورالممالک حضور دارد و در طرف مقابل نیز نمایندگان شوروی که عبارتند از: ارکی واسيليويچ چيچرين و لوميخائيلويچ کاراخان…