مدل سازی در علوم اجتماعی
مدل ها در علوم اجتماعی می توانند ابزاری اساسی در جعبه ابزار یک نظریه پرداز باشند.
ما از مدل های مختلفی درباره فرایند ارتباطی برای تشریح نکات مدنظر خود (که به همان میزان در ساخت مدل در علوم اجتماعی هم قابل اعمال هستند) استفاده خواهیم کرد.
مدل چیست؟
کاپلان با استفاده واژه مدل در ادبیات علوم اجتماعی از «استفاده گیج کننده و غالباً مبهم این واژه» سخن می گوید.
این واژه گاه برای اشاره به مدل فیزیکی (Physical Model) دقیق مانند تونل باد استفاده می شود و گاه برای ارجاع به «هر نظریه ای که با درجه ای از دقت ریاضی و منطقی ارائه شده است، به کار می رود».
در چنین مواردی، دو واژه مدل و نظریه صرفاً به عنوان مترداف یکدیگر به کار گرفته می شوند.
گاه نیز این واژه نمایانگر «مدلی از یک نظریه است که نظریه را به عنوان ساختاری از نمادهای تفسیر نشده نشان می دهد» و این همان چیزی است که کاپلان آن را مدل صوری (Formal Model) می نامد.
شاید معروف ترین مدل صوری، فرمول به غایت ساده و در عین حال عمیقاً روشنگر E=MC2 باشد که نشانگر معادله ماده و انرژی است که اساس نظریه نسبیت اینشتین را تشکیل می دهد.
برخی اوقات این واژه برای «ارائه معادل مفهومی یک موضوع» به کار می رود، چیزی که کاپلان آن را مدل معناشناختی (Semantical Model) می نامد. می توان گفت این رایج ترین کاربرد این واژه در علوم اجتماعی است.
نئولیپ پیشنهاد می کند میان مدل های مقیاسی (Scale Model) و مدل های مفهومی (Conceptual Model) تفاوت قائل شویم.
مدل مقیاسی، موضوعی را بازسازی می کند که تنها در اندازه با آن متفاوت است.
مدل مفهومی شامل تغییری در رسانه می باشد و اغلب از آنجا که می کوشد فرایندهای فیزیکی، روانشناختی و منطقی را بازنمایی کند، به غایت انتزاعی است.
نئولیپ عنوان می کند «از آنجا که ارتباط، پدیده ای روانشناختی است، مدل های ارتباط مدل های مفهومی به شمار می آیند».
لازم است در تعریفی که نئولیپ ارائه داده دو تغییر مفید در ارتباط با علوم اجتماعی به وجود آوریم.
ابتدا باید میان مدل های فیزیکی و مفهومی (و نه مدل های مقیاسی و مفهومی) تفاوت قائل شویم.
بسیاری از ما در کودکی و در هنگام بازی با هواپیماهای اسباب بازی یا اجاق های آشپزخانه اسباب بازی در مقیاس های کوچک، با مدل های فیزیکی آشنا شده ایم.
یک مدل مقیاسی گونه ای از مدل فیزیکی است که با آنچه درباره اش مدل سازی می کند تنها به لحاظ اندازه متفاوت است.
با این وجود، بسیاری از مدل های فیزیکی با آنچه مدل سازی اش می کنند، نه تنها در اندازه بلکه از جهات دیگر نیز متفاوت اند.
مثلاً ممکن است مدل یک کشتی کوچک تر از اصل آن باشد، اما از سوی دیگر فاقد بادبان، موتور، سکان و دیگر بخش های ضروری یک کشتی در مقیاس کامل و جامع باشد.
این یک مدل فیزیکی به شمار می آید، نه مدل مقیاسی.
دوم، با وجودی که اکثر مدل های ارتباطی ماهیتاً مفهومی هستند و نه فیزیکی، اما برخی از آنها فیزیکی به شمار می آیند.
مثلاً ممکن است از یک مدل بسیار بزرگ دهان و گلوی انسان برای توضیح و تشریح قواعد گفتار استفاده شود.
به همین ترتیب، ممکن است از یک مدل کوچک کلاس درس برای نشان دادن تاثیر شیوه نشستن بر الگوهای ارتباطی، بهره گرفته شود.
چنانچه این مدل، با کلاس درس واقعی تنها در اندازه متفاوت باشد، می توان آن را هم مدل مقیاسی و هم مدل فیزیکی به شمار آورد.
بنابراین، ممکن است ما مدل ارتباطی داشته باشیم که صرفاً فیزیکی باشد، و در صورتی که این مدل با آنچه آن را مدل سازی می کند تنها در اندازه متفاوت باشد، مدلی مقیاسی نیز خواهد بود.
گفتنی است اکثر مدل های علوم اجتماعی مفهومی هستند نه فیزیکی، درواقع، بیشتر تعاریفی که از واژه مدل در ادبیات علوم اجتماعی ارائه شده، نشانگر ماهیت مفهومی آن است.
منبع: شومیکر،
پاملا. جی و دیگران (1387)، نظریه سازی در علوم اجتماعی، ترجمه دکتر محمد
عبداللهی، تهران: انتشارات جامعه شناسان، ص 130-128.
عالی بود. فقط اگر یک مثال برای مدل مفهومی ارائه می شد عالی تر میشد.