نبرد خونین فرمها و درونمایهها در عصر اینترنت و شبکههای اجتماعی
فروردین ماه قصد داشتم یک مجموعه ارائه ۱۱ جلسهای را در موضوع مشخصی تماشا کنم.
با وجود کنجکاویم درباره موضوع، دو جلسه را به بدبختی گوش کردم و بعد با وجود این که برنامه داشتم تا آخر مباحثش را دنبال کنم، خسته شدم.
حالا برگشتهام و جلسه سوم را شروع کردهام تا گوش شیطان کر مجموعه را تمام کنم.
متوجه شدم یک علت از دست دادن انگیزهام با وجود کنجکاوی، جذابیت نداشتن نحوه ارایه مدرس است.
مدرس یک استاد از نسل دهه ۱۳۳۰ است که درسها را سال گذشته گویا در اتاق زیرشیروانی منزلش با لپ تاپ شخصی ضبط کرده، ریتمِ بهغایت آرام و مکثهای خستهکننده دارد، و تکراری، مطول و کمی پراکنده حرف میزند.
طول جلسات ناهمگون و بعضی بیش از حد طولانی است (یکی از جلسات دو ساعت و ۲۰ دقیقه و دیگری سه ساعت!).
برای ما که در عصر اینترنت به ارایههای حرفهایِ از پیشبرنامهریزیشده و بارها تمرینشده، با ریتم متوسط نسبتاً تند، منسجم و کوتاه، با دکور و نور و صدا و ضبط حرفهای عادت کردهایم، این سبک تدریس بهسختی میتواند پای لپ تاپ بنشاندمان.
شاید زمانی دانشجو چارهای جز نشستن سر کلاس استادی به این سبک نداشته، اما امروز چنین ارائهای به سختی میتواند مخاطب را به دنبال خود بکشد. شاید فقط انگیزه قوی برای یادگرفتن و کمیاب تلقیکردنِ درونمایه بتواند مخاطب را نگه دارد.

اینترنت و انواع تکنولوژیهای تولید محتوا این فرصت را ایجاد کرده که هر شخص مستقل یا رسانه یا موسسه و سازمانی بتواند محتوای مورد نظرش را تولید کند و به اشتراک بگذارد.
این موضوع باعث شده دریای بیانتهایی از محتواها در قالب عکس، فیلم، صوت (سخنرانی، مصاحبه، آموزش، سرگرمی و …) منتشر بشود.
بخشی از این محتواها را افرادی تولید میکنند که استعداد ذاتی یا تجربه و مهارتهای اکتسابی در تولید فرمت خاصی دارند، و به سرعت خود را با اقتضائات رسانههای جدید و شبکههای اجتماعی وفق دادهاند.
بعضی دیگر کمتجربهاند، یا ممکن است در فرمتهای خاص یا سنتی باتجربه بودهاند و مزیت داشتهاند (مثل جلسات حضوری) یا قبلاً به دلیل برتری علمیشان مورد توجه قرار میگرفتهاند، اما با فرمتهای تکنولوژیک امروزی بهقدر کافی تطبیق نیافتهاند.

در واقع، در عصر اینترنت دسترسپذیری تقریباً بیحدومرز و اغلب رایگان محتواهای حرفهای باعث شده قوای حسی و ذهنی ما ناخودآگاه تحت بازآموزی قرار گیرد، استانداردهای کیفیِ مورد انتظار ما ناخودآگاه ارتقا یابد، و هر درونمایهای با هر «فرم» و کیفیتی نتواند توجهمان را جلب کند و انگیزهمان را برای دنبال کردن حفظ کند.
پرسش و تردیدی که امروز وجود دارد این است که آیا این وضعیت موجب نمیشود بعضی محتواهای باارزش به حاشیه رانده شوند؟ صرفاً به این دلیل که فرم حرفهای و مطلوب مخاطب تکنولوژی دوست امروزی را ندارند؟

فناوری ارتباطات و اطلاعات امکان محیرالعقولی برای تولید و توزیع محتوا ایجاد کرده، در عین حال هم «حق انتخاب» وسیعی برای مخاطب پدید آورده و هم البته «رقابت» سهمگینی در میان تولیدکنندگان محتوا برای جلب توجه مخاطب به وجود آورده است.
بهنظر میرسد به عنوان «مصرفکننده» لازم است خودآگاهیمان را در مواجهه با محتواها حفظ کنیم، و توجه کنیم که صرفاً «فرم»ها انتخاب ما را برای این که چه محتوایی را ببینیم و بشنویم تعیین «نکند».
فرم غیرجذاب «ممکن» است حاوی درونمایهای باشد که ارزش دنبالکردن داشته باشد، و فرم جذاب و حرفهای و پرزرقوبرق هم لزوماً حاوی درونمایه باارزشی نیست.
به عنوان «تولیدکننده» آماتور و بییالوکوپال هم ظاهراً ناگزیریم توجه کنیم که وارد صحنه چه نبرد خونینی بین فرمها و درونمایهها برای جلب توجه مخاطب میشویم!
بهعلاوه، در عصر اینترنت چه در نقش تولیدکننده و چه مصرفکننده فراموش نکنیم که ارایههای حرفهای اغلب تجاری یا بهنحوی تامینمالیشده هستند.