هویت چهل تکه
انسانِ امروز از آن رو دچار بحران هویت است که هویت دیگر مجموعه یکدست از ارزش های ثابت و مطمئن نیست.
هویتِ همگون و یکدست، مثلاً هویتی که منشأ آن ملت یا دینِ انحصارطلب است، صرفاً از طریق نفی دیگران به اثبات خویش می رسد.
البته این گفته بدان معنا نیست که شخصیت ما در نوعی گدازه بی شکل و نشان حل شده است، بلکه بدان معناست که تقلیل شخصیت ما به سطح فردیتی بی مایه دیگر پاسخگوی واقعیتِ فردیِ مدرنِ ما نیست.
زیرا همان طور که هم زمانی گفتارها و پایان استیلای ایدئولوژی های حاکم، به صداهای مدفون گذشته جانی دوباره بخشیده و آن ها را از اعماق تاریخ برون آورده، همه سطوح آگاهی نیز که بالقوه در وجود ما لانه کرده بودند، فعلیت می یابند، در کنار یکدیگر ابراز وجود می کنند و از هویت هایی خبر می دهند که حتی از وجودشان هم آگاه نبودیم.
هویت چهل تکه گویای این واقعیت است که البته ما فقط «جمعیت» درون خود را کشف نمی کنیم، تنها پی نمی بریم که وجودمان مجموعه ای از اشخاص گوناگون است، بلکه متوجه می شویم که این اشخاص در ضمن آگاهی هایی هستند که بعضی از آن ها به دور دست ها، به زمان پیدایشِ تمدن های کهن تعلق دارند و مراحل تکامل ما را در زمان متذکر می شوند.
ما در وجود خود همه «افسانه های قرون» را گرد آورده ایم، این افسانه ها با مراسم، تصاویر و رویاهای جمعی خود دردرون ما حاضرند.
منبع:
داریوش شایگان؛ افسون زدگی جدید، هویت چهل تکه و تفکر سیار؛ ترجمه فاطمه ولیانی؛ تهران: نشر فرزان روز ؛ 1381؛ ص 134