پست مدرنیسم و سلطه فرهنگی
یکی از نام هایی که با پست مدرنیسم پیوند یافته؛ فردریک جیمسون است.
وی پست مدرنیته را عمدتن دوره ای تاریخی می داند که در آن؛ سرمایه داری «متأخر» از لحاظ رشد به حد اشباع رسیده و در آن، جنبه فرهنگیِ نظام سرمایه داری سلطه پیدا نموده است.
او که پیشینه ای مارکسیستی دارد، پنج عنصر اساسی برای جامعه پست مدرن مطرح نموده است:
1- سطحی بودن و فقدان عمق:
محصولات فرهنگی در چنین جامعه ای فاقد عمق و بسیار سطحی اند.
مانند نقاشی قوطی های سوپ توسط اندی وارهول نقاش معروف که چنان دقیق اند که تشخیص آنها از عکس آنها براستی دشوار است.
2- زوال عاطفه و احساس:
در آثار پست مدرن، هیچ احساس ارزشمندی نسبت به زندگی و رنج های انسان وجود ندارد.
ممکن است آهن پاره هایی نقاشی و به چشم انسان ها عرضه بشوند، اما آنها انسان را دچار سردرگمی و بی ربطی می کنند، چرا که فاقد احساس انسانی اند.
3- فقدان تاریخمندی:
تاریخ را نمی توان شناخت، چراکه تاریخ، روایت های غیرقابل اثبات است.
روایت های تاریخی مخدوش اند و آدمی را چندپاره می کنند، چون خود التقاطی و درهم اند و یکدستی خود را در دوران پست مدرن از دست داده اند.
4- قرین بودن تکنولوژی با جامعه پست مدرن:
تکنولوژی در دوران پست مدرن، برخلاف دوران مدرن، تولیدی نیست، بلکه مصرفی و رسانه محور و انسدادی است.
5- کالایی شدن جامعه و گسترش سرمایه در جوامع جهانی:
در نظام سرمایه داری متأخر، تغییرات توسط محصولات فرهنگی رقم می خورد و نه توسط جنبه اقتصادی.
همین عنصر است که جیمسون از آن با عنوان «سلطه گر فرهنگی» نام می برد.
برگرفته از کتاب در حال نگارش به قلم اینجانب، با عنوان: «بنیادگرایی اسلامی و پست مدرنیسم»