علمی پژوهشی

چرا اهل گفتگو نیستیم؟

یکی از خصلت های ما ایرانی ها این است که اهل گفتگو نیستیم و یا بهتر بگویم توان گفتگو نداریم و اگر هم گفتگویی شکل بگیرد، تمام تلاشمان را به کار می گیریم تا خودمان را به اثبات برسانیم و به هر قیمتی در بحث برنده شویم.

در خانواده های ایرانی آنچه که گفتگو تعریف می کنیم را می توان در حد رد و بدل شدن نوعی اطلاعات خام و یا اتفاقات روزمره تلقی کرد.

در حالیکه  گفتگو در ذات خودش نوعی تعامل فعالانه و دو سویه را می طلبد که با تجزیه و تحلیل یک مسئله ما به تراز بالاتری از آگاهی می رسیم و یا لااقل نسبت به آن اطلاعات و دانش بیشتری را کسب می کنیم.

ما کمتر خانواده ای را سراغ داریم که یکی از اعضای آن کتابی را مطالعه کند و بخواهد درباره محتوای آن با خانواده اش صحبت کند و یا یکی از فیلم های سینما را ببینند و بتواند در کنار خانواده به نقد و بررسی آن فیلم بپردازد.

بهتر است بدانید که میانگین گفتگوی بین اعضای خانواده در ایران به طور میانگین 15 دقیقه است و عموماً این زمان اندک هم به صحبت در رابطه با مسائل اقتصادی خانواده  سپری می شود که این واقعیت تلخ را می توان به عنوان زنگ خطری برای نظام اجتماعی تلقی کرد.

در پژوهشی با موضوع “وقتی خانم ها دور هم می نشینند درباره ی چه چیزی صحبت می کنند؟” صورت گرفت، نشان داده شده که در این گفتگوها اطلاعاتی درباره مد، آرایش وسایل خانه مطرح شده و صحبتی در رابطه با مسائل اساسی زندگی نشده است.

در واقع، به جای گفتگو شاهد رد و بدل شدن یکسری اطلاعات هستیم که هیچ کدام از اینها کمکی به یادگیری مهارت های زندگی و یا حل مسائل خانوادگی نمی کند.

خانواده به عنوان مهم ترین نهاد اجتماعی تبلور و انعکاس جامعه است و بخشی از اجزا و مشخصه های جامعه را در خود جای داده است.

وقتی ما در خانواده گفتگو نداریم، می توانیم به این نتجه برسیم که در جامعه هم گفتگو به معنی اصلی خودش وجود ندارد.

یعنی اگر خوب تعمق کنیم، در می یابیم که ارتباطی بین کارگر و کارفرما و یا رئیس و مرئوس وجود ندارد و اگر هم وجود داشته باشد در حد بخشنامه است.

اگر به شیوه های درسی مدارس نگاهی بیندازیم در آنجا هم خواهیم دید که یا معلم محور است و یا کتاب محور و با نیم نگاهی به محیط دانشگاهی پی می بریم که نوعی استاد محوری حاکم  بوده و یا جزوات دانشگاهی ارتباط اصلی استاد و دانشجو را شکل می دهد.

بنابراین، مشاهده می کنیم که کلاً گفتگو در جامعه کمتر اتفاق می افتد.

حال این پرسش بنیادین مطرح می شود که چرا ما به این وضعیت گرفتار شده ایم؟

چرا فهم مشترکی از موضوعات نداریم؟ چرا  هر گفتگویی که در میان زوجین شکل می گیرد به خشونت های کلامی و فیزیکی منجر می شود؟

خدمتتان عرض کنم که فقدان فرهنگ گفتگو در جامعه ما پیامد ناخواسته ی کمبود مطالعه است.

ما نمی توانیم  از فرض غلط نتیجه ی درستی بگیریم، زیرا از کوزه همان برون تراود که در اوست. 

گفتنی است که  سرانه ی مطالعه ی هر ایرانی در روز به 12 دقیقه کاهش پیدا کرده است که اگر با شهروندان فرانسوی مقایسه کنیم که در هر روز به طور متوسط دو ساعت مطالعه می کنند، عمق فاجعه مشخص خواهد شد.

در واقع، وقتی فرهنگ کتابخوانی در جامعه وجود نداشته باشد، چگونه می توانیم تفکر، تجزیه و تحلیل در گفتگو را یاد بگیریم؟

به عبارتی گفتگو در هر زمینه ای احتیاج به دانایی و آگاهی دارد و بر همین اساس است که ما ایرانی ها در پله ی اول گفتگو یعنی همان رد و بدل کردن اطلاعات سطحی مانده ایم.

با واکاوی و تحلیل محتوا در شبکه های اجتماعی در می یابیم که  اکثر کاربران ایرانی در دنیای مجازی تنها ابزاری برای انتقال داده ها هستند و کمتر کسی به تولید محتوا و گفتگو می پردازد.

مهم ترین دلیلی که ما هیچ انگیزه ای برای دانستن نداریم، این است که هیچ پرسشی در ذهن ما  شکل نمی گیرد!!! تا ما را وادار به دانستن کند.

زیرا ما ایرانی ها  لبریزیم از توهم همه چیز دانی هستیم.

در واقع، انسان هایی با دو مشخصه اصلی کم خوانی و پرگویی هستیم.

اگر در مراودات اجتماعی دقت کنیم مشاهده می کنیم که خیلی از ما ایرانی ها در همه امور خود را صاحبنظر و متخصص می دانیم.

به علت مطالعه ی کم در جامعه مشاهده می کنیم که دامنه ی لغات افراد جامعه بشدت پایین است و هر چقدر دامنه ی لغات افرد کمتر باشد، خشونت های کلامی و رفتاری ابزاری برای حل مسئله و عاملی برای کنترل دیگران خواهد بود.

در واقع، میان سطح مطالعه افراد جامعه و بروز خشونت های رفتاری، یک رابطه ی معناداری وجود دارد.

به عبارتی هر چقدر جامعه از سطح آگاهی و مطالعه ی بیشتری برخوردار باشد، افراد از دامنه ی لغات بیشتری برخوردار بوده و بالطبع قدرت متقاعد کننده تری را در گفتگوها پیدا می کنند.

زیرا افراد اهل مطالعه، در بیان عواطف، احساسات و یا نگرانی موفق تر عمل می کنند و برعکس.

هر چه بار ذهنی و احساسات انباشته شود و نتواند به شکل مفاهیم درست و در قالب یک ارتباط موثر قرار گیرد، افراد برای به دست آوردن مطالبات خود از رفتارهای خشونت آمیز کلامی و فیزیکی استفاده خواهند کرد که بخش بزرگی از مشکلات خانوادگی در جامعه ی امروز ما از فقدان مهارت های ارتباطی موثر ناشی می شود.

دکتر مصطفی آب روشن

پژوهشگر. دکتری جامعه شناسی. حوزه تحقیقات؛ آسیب های اجتماعی و جرم شناسی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا