علمی توصیفی

فرد و ساختار

یک تفاوت فلسفی اساسی میان دیدگاهی که اهمیت فرد را تاکید می کند، و موضع دیگری که اهمیت داشتن ساختارهای اجتماعی درست را تاکید می کند، وجود دارد.

تاکید بر فرد لازم نیست که متضمن نادیده گرفتن اهمیت ملاحظات اجتماعی و اقتصادی در سطح وسیع تر باشد، ولی ممکن است نوعی شکاکیت را در این مورد برانگیزد که با تغییر اجتماعی و اقتصادی به تنهایی تا چه حد می توان توفیق یافت؟

از طرف دیگر، تاکید بر تقدم جامعه ممکن است مستلزم مبرا کردن فرد از مسئولیتی برای آفات اجتماعی باشند.

این که آیا باور سنتی مسیحی به اهمیت فرد را بتوان به سادگی با تاکید مارکسیستی بر تاثیرات ساختار جامعه ترکیب کرد، به نظر غیرمحتمل می آید. نیازی به گفتن نیست که این مسئله بسیار بحث انگیز است.

شرح دیگری وجود دارد از این که چگونه ادارک فردگرایانه و جمع گرایانه می تواند متفاوت باشد.

ممکن است گاه گیج کننده به نظر آید که چرا اعضای طبقه ای که مورد بهره کشی واقع شده اند، باید به حمایت از همان شرایطی که مسئول بهره کشی از آنان است، ادامه دهند.

مثلاً چرا باید اعضای کاست های پست در هند مشتاقانه نظام کاستی را حفظ کنند؟

ماروین هریس این مطلب را به این نحو می گوید:

«اعضای فقیرکاست های پست مشتاقانه قاعده ازدواج درون گروهی کاستی را حفظ می کنند و اصرار دارند که ازدواج ها با جهیزیه های سنگین مشروعیت یابد.

به طور نظری، به نظر می آید که اعضای چنین کاست های فقیری وضع شان از نظر مادی بهتر خواهد شد اگر ازدواج بیرون از گروه را تجربه کنند و از اصرار خود بر جهیزیه های سنگین دست بردارند.

ولی قربانیان نظام کاستی نمی توانند رفتارشان را بر اساس محاسبات نظری درازمدت بنا کنند.

دست یابی به شغل های پستی مانند کارگر ساختمانی، سازنده شراب تادی، سازنده لیف نارگیل و از این قیبل، مبتنی بر هویتی کاستی است که از طریق اطاعت از قواعد کاستی اعتبار می یابد».

هر کس سلسله مراتب را نقض کند به وسیله نظام مجازات می شود.

بنابراین، اگرچه نظام سرکوبگر است، نفع هر کس در دوام یافتن آن است و نه در از دست رفتن آینده شغلی.

آنانی که در طبقات پست اجتماع اند، این قدرت را ندارند که از شر تمام امتیازات کاست های بالاتر خلاص شوند.

هریس اظهار می دارد که، «هر چند که ممکن است نامعقول به نظر آید، کسانی که کمترین نفع را از نظام می برند در زندگی روزمره آن را با شور و اشتیاق حمایت می کنند».

این وضع از منظر «انسان اقتصادی عاقل» به وضوح قابل فهم است.

بی تردید نظام کاستی را اگر تعداد کافی از مردم از وفادار ماندن به آن خودداری ورزند، می توان متلاشی کرد، ولی افراد برای ایجاد دگرگونی نهایی باید خواهان آسیب دیدن باشند و آنان تاکنون برای انجام دادن چنین کاری آماده نشده اند.

منبع:

تریگ، راجر (1393)، فهم علم اجتماعی، ترجمه شهناز مسمی پرست، تهران؛ نشر گل آذین، ص 230-229.

جامعه شناسان

نظریات جامعه شناسان و موضوعات جامعه شناسی از کُتب مختلف توسط دکتر منیژه نویدنیا در اختیار علاقمندان قرار داده می شود، به انضمام نمودارها، عکس ها ... که شیوه ابداعی ایشان می باشد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا