علمی تحلیلی

الاهیات روشن گری و پرسش از موضع خداوند در نسبت با انسان و جهان

الاهیات چیست؟ منظور از الاهیات، دانش پرسش از خداوند و نسبت انسان و جهان با اوست.

الاهیات روشن گری چیست؟

صفت روشن گری در الاهیات نیز به تعبیر ما الهیاتی است که به طرزی انتقادی رادیکال به پرسش از نسبت خدا با انسان و جهان و پیش از آن ماهیت خدا‌وندی خدا یعنی صفات و ‌شئونات الاهی او می پردازد، با این هدف که به تقویت اعتقاد آگاهانه تر از خداوند و نسبت انسان با او در جهان بیانجامد.

به این معنا و دست کم آن گونه که من فهم می کنم الاهیات روشن گری هر چند انتقادیست، اما به صورتی هنجاری و نرماتیو در خدمت تقویت فهم قوی تر،‌ دقیق تر، مستند تر، مدلل تر، عاقلانه تر و معقول تر از هستی خداوند و کیستی او و موضع گیری او در نسبت با ما و جهان ما است.

چرا باید از موضع خداوند پرسید؟

دست کم برای دین گرایان و دین ورزان یعنی معتقدان به خداوند به عنوان خالق جهان و انسان و مدیر مدبر هستی این مساله مهم است که بفهمند خداوند چرا و  چگونه با انسان و جهان نسبت برقرار می کند؟

و در این نسبت انسان با خداوند چه موضعی باید داشته باشد؟

ما چگونه می توانیم از موضع خداوند در قبال ایده ها و ‌رویه های زیست جهانی که داریم دفاع کنیم؟

و نیز این که چگونه می توانیم به تصحیح تعامل مان با خداوند بیشتر اقدام کنیم؟

چه پرسشی در اولویت است؟

به گمانم پرسش پرسش ها این است:

آیا موضع خداوند سنت گرا است؟ یا مدرن است و یا پست مدرن؟ یا همه این ها است ؟ و یا نه، از مقوله دیگریست که با مقولات انسانی ما جور نیست؟

چه پاسخی به این پرسش می توان داد؟

پاسخ مفروض ما این است:

چون خداوند در هیچ گفتمان و اپیستمه و بازی زبانی نمی گنجد، همان گونه که وفق الاهیات سنتی ادیان ابراهیمی (یهودی، مسیحی، اسلامی) در زمان و مکان و جایگاه خاصی نمی گنجد، لذا «موضع خداوند» باید منطقاً:

🌷 فرا زبانی

🌹 فرا اپیستمه ای

🌷 فرا گفتمانی

🌹 فرا روایتی

🌷 فرا مرزی، فرهنگی، تاریخی باشد.

چون چنین است، پس «موضع خداوند» را در اصل ‌اساس چگونه بدانیم؟ و چگونه‌ بخوانیم و چگونه بنامیم؟

در این جا نیز به گمان من پاسخ مفروض می تواند این باشد:

موضع خداوند به نحوی «سنت گرا» است، چون به «سنت های مقدر» تاریخی متافیزیکی کیهانی خود در متن‌ های مقدس اصالت و ‌اقتدار بخشیده است و تو گویی به آن ها نیز تعصب می ورزد و خدشه دارشدن این سنت ها از سوی انسان را بر نمی تابد.

 موضع خداوند به نوعی، «مدرن» گرا هم است، به این معنا که مدام بر نوشدن هستی و انسان و کمال و ‌پیشرفت و‌ رشد و‌ تعالی صحه می گذارد و درعین حال بر سنت های پوسیده متحجر کفرآمیز و ‌شرک گونه و خرافات سنتی و حتی اسطوره های سنت های تمدنی بی خدا می تازد.

پس به این معنا می توان گفت موضع خداوند در قبال انسان و ‌جهان «مدرنیستی» است.

موضع خداوند حتی «پست مدرنیستی» هم هست، چون به زبان های مختلف (عبری، عربی، آرامی، سریانی، پارسی، سانسکریت، لاتین، یونانی و …) و نه یک زبان با انسان گفتگو کرده است.

به پیامبران مختلف از فرهنگ های متنوع (سامی، آریایی، بین النهرینی) وحی نموده است.

انسانیت و انسان و بشر را به عنوان یک هستی وجودی و ‌نه یک موجود اجتماعی فرهنگی تاریخی مقید و به عنوان یک هستی هستنده و زیستنده خدا آگاه و خودآگاه، واحد فراتر از مرزهای تاریخی محدود مورد خطاب و‌ عتاب خود قرار داده است.

تنوع و تکثر و ‌تفاوت و تعدد و ‌تنوع فرهنگی در دین ورزی ها و ‌دین گرایی ها و خداورزی ها را به صورت فراگیر و یونیورسال به رسمیت شناخته است، مشروط به این که زیر «چتر اخلاقی معنوی» واحدی از جنس و آلیاژ معرفتی عقیدتی «ایمان – عمل صالح» واقع شوند.

پس به این معنا، موضع پلورالیستی خداوند در نسبت با انسان و جهان را می توان از جنس یک موضع «پست مدرنیستی» تلقی کرد.

اکنون که با خداوندی مواجهیم که خداوندیست «سنت گرا – مدرن – پست مدرن»، لذا اصل و اساس تریلوژی «ایمان – اعتقاد – عبودیت» انسان نیز در مواجهه با چنین خداوندی می تواند به دور از هر گونه اجبار و الزام بیرونی، صرفاً از سر اراده و ‌آگاهی و احساس نیاز وجودی انسان به خداوند به صورت یک «گفتگوی تعاملی تفاهمی توافقی» با خداوند که  فراتر از هر محدودیت عقیدتی معرفتی وجودی است، پیش برده شود.

حال که چنین است و راه های انسان به سوی خداوند بی شمار است، آیا چالش و‌تنش میان راه های «سنت گرایی، مدرن گرایی و پست مدرن گرایی» متصور است؟

پاسخ این است: همه این راه ها به شرط قرار گرفتن زیر چتر اخلاق یونیورسال و گلوبال یا عام و جهان شمول «ایمان- عمل صالح» همه در «راه راست» و «صراط المستقیم الاهیات  قرآنی » واقع خواهند شد.

راهی نهایی برای «آغاز انسان و انجام جهان» که «الاهیات – عرفان – انسان شناسی قرآنی»  ما را به آن فرا می خواند.

و بالاخره سنتز الاهیات روشن گری چیست؟

سنتز سنتزها به گمانم این است:

خداوند سنتی مدرن پست مدرن، در انحصار هیچ گروه اجتماعی فرهنگی نیست.

پیامبران خداوند، این فرستادگان فرهیخته فرزانه قدیس مسئول متعهد، نیز به چنین انحصاری قائل نبودند.

زین سبب «خداوند سنتی مدرن پست مدرن» هم خدای دین ورزان و‌ دین گرایان است و هم خدای دین ناورزان و ناخداباوران و خداناگرایان.

او هم خدای عارفان رومانتیک است و هم خدای متالهان متافیزیست و ‌هم خدای فیلسوفان عقل اندیش و هم خدای متکلمان عقیده اندیش و هم خدای دانشمندان تجربت اندیش و هم خدای فقیهان سنتی اندیش.

دکتر سیدمحمود نجاتی حسینی

جامعه شناس، استاد دانشگاه، مدیر گروه «جامعه شناسی دین» انجمن جامعه شناسی ایران

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا