انسان و فناوری های رسانه ای در گوی بلورین
با گسترش فناوری های رسانه ای، به دنیای رهبری دموکراتیک رسانهای بر جوامع ملی وارد خواهیم شد.
رسانهها به عنوان هویت بخش جوامع و جماعتهای متکثرِ مخاطب محور در شبکه جهانی ارتباطات سیاسی شده دموکراتیک قرار خواهندگرفت.
اتاق شیشهای، حیات آدمی شکل و در آن امنیت فکری از اعتباری بالا برخوردار خواهد شد.
دنيای آن زمان دنيايی از ملت-دولتهای رسانهای خواهد بود، دولتهايی كه مدتهاست آغاز به شكل گرفتن نمودهاند، درست همان گونه كه در گذشته انجمنهای مختلفی ميان ملتها وجود داشت و تمایلات تمرکزگرایی امپراتورمنشانه را با چالش روبهرو ساخت.
سیگنالهای موجود نشان میدهد که این معنا به گونهای دیگر، ملت-دولتها و دولت-کشورهای کنونی را به چالش خواهند گرفت؛ و انواع دیگری از گونههای حیات سیاسی؛ كه كاملاً هم دولت های ملی نخواهند بود، و جهتگیریهای بینالمللی را در بستر هویتهای تک سرنشین دانش بنیاد رسانهای دنبال خواهد کرد؛ به وجود خواهند آورد.
پارادایم حاکم بر حیات اجتماعی بشر از وحدت به کثرت و کثرت به وحدت، به پارادایم کثرتهای وحدتگرا، و وحدت آفرینیهای کثرت باور تبدیل و بشر طعم خوش فراغت برای تسلط بر اساس اندیشهورزی خردورزانه خود را بیش از پیش ممکن خواهد کرد.
بهشت اندیشه ورزی و آرامش و آسایش معنوی و جسمانی برای بشر فراهم خواهد شد.
فناوری های رسانه ای تمام فعالیتهای مورد نیاز بشر برای ادامه بقای مادی را فراهم خواهند کرد و انسان به مانند شهروندان آزاد جامعه آتنی خواهد توانست در پرتو جهانی شدن درهم تنیدگی مرزهای زمان، مکان و فضا، بُعد چهارم حیات را درنوردد و وارد گوی بلورین شود.
انسان با ورود به عصر فراانیشتینی خواهد توانست فضای موجود را خم کند و فضای مدور حیات را برای بشر عینیت بخشد.
گرانش کهکشانها باعث خمیدگی فضا میشود، بهطوری که نور در حال گذر از این فضا هم خم میگردد.
خمش نور، زمینه را برای اخترشناسان مهیا میکند تا بهاندازهگیری توزیع گرانش در کهکشانها بپردازند، حتی فواصلی که صدها برابر بزرگتر از خود کهکشان باشند.
انسان آینده از این دستاوردهای علمی استفاده و زندگی هلوگرافیک خویش را رقم خواهد زد.
اتحاديههای متفاوتی ميان این ملت-دولتهای رسانهای شكل خواهد گرفت.
ديگر چنين نخواهد بود كه تنها يك سازمان از دولتهای ملی وجود داشته باشد و در آن سازمان هم قوی ترين ملت به گونهای بر جهان حكمرانی كند، دهههای آینده دهه قدرتهای سیاسی نخواهد بود بلکه این قدرتهای فرهنگی-رسانهای خواهند بود که قدرتهای برتر جهانی را شکل و محتوا خواهند داد.
جهانی شدن در این دوره عبارت خواهد بود از گسترش و تعميق پيوندها و وابستگی های متقابل جهانی در بستر یک فرا انقلاب پیوسته، پردامنه و پرشدت؛ در بستر ملت- رسانههای بزرگ، این وابستگی متقابل، فراتر از دولتها و فراتر از جوامع دامن خواهد گسترانید و نظام جدید جهانی جامعه دموکراتیک رسانهای را میسازند.
ماکرو جهان میکرو، برساخته خواهد شد.
نقش و اهميت جغرافيا، فضا و زمان در معنای حقیقی آن كمرنگ، و واقعیتی مجازی پیدا خواهند کرد.
در این گستره معنایی است که فراهمسنگان اجتماعی- نخبگان، روشنفکران و سرآمدان- هرکدام در جایگاه معنادار خود در سطح فراهمسنگان اجتماعی، به دنبال گسترش فرهنگ متعالی به وسیله دانشگاه شبکه جهانی رسانهای برخواهند آمد.
درهم تنیدگی زمانی و مكانی در فضای رسانهای عرصه را برای تمرکز برای گسترش معنادار اخلاق سالم، رفتار پاک، و کنشهای دگرخواهانه انسان فراهم خواهد ساخت.
دوران جهانی شدن انسانها را از تابعیت ملی به تابعیت فرهنگی رسانهای انتقال خواهد داد که بنا به تعبیر هاروی تراكم زمانی و فضایی پیدا خواهد نمود.
فاصلهها تحت تاثير زمان قرار میگيرد و مساله فضاهای مجازی مطرح میشود و نوعی سازماندهی فضا توسط زمان، تحت عنوان تراكم زمانی و فضايی به وجود خواهد آمد.
اینجاست که فاصلهها کاملاً منقرض خواهند شد.
درهم تنیدگی عناصر زمان و مکان فضاپروری انسانی را برای تاثیر گذاری فرهنگی افزایش خواهد بخشید و ابعاد مکانی و زمانی را به بُعدهای دیگری از حیات بشر رهنمون خواهد ساخت.
ابعادی که به او قدرت دیدن مهمترین نادیدنیها را خواهد نمود.
انسان بر ابعاد گوناگونتری از حیات طبیعی و فضای زندگی خود اشراف پیدا خواهد نمود، شاید انسان خدای خویش را عینیتر خواهد یافت.