جامعه شناسی کارکردگرا
رویکرد یا نگاه جامعه شناسی کارکردگرا یکی از سه اصل دیدگاه جامعه شناسی را تشکیل می دهد.
بانی این نگرش میبایستی امیل دورکیم جامعه شناس فرانسوی دانست.
کارکردگرایان به جامعه به عنوان یک کل یا مجموعه نگاه می کنند؛ مجموعه ای که از اجزا و تکه های مختلف تشکیل شده است.
جمع اجزا یعنی جمع سازمان ها و نهادهای یک جامعه یا بک اجتماع می باشد که آن اجتماع را بوجود میآورند.
منتهی برای کارکردگرایان آن کل یا اجتماع است که اهمیت دارد.
کارکردگرایان بحث خود را از اینجا شروع می کنند که اجتماع اساساً «نظامند» یا «قانونمند» میباشد.
نظامندی اجتماعی در دو سطح انجام می گیرد.
سطح اول = رابطه اعضای درون نهاد
سطح دوم = رابطه میان نهادهای مختلف
از دید جامعه شناسان کارکردگرا، خانواده مهم ترین و اساسی ترین نقش را در اجتماعی کردن اعضای جدید برعهده دارد.
به گفته کارکردگرایان نهاد خانواده دو نقش اساسی دارد:
اول اینکه تولید مثل به منظور بوجود آمدن نسل جدید برای تداوم جامعه.
نقش دوم؛ اجتماعی کردن نسل جدید از طریق انتقال باورها و هنجارهای اجتماعی به آن.
کارکردگرایان و جامعه شناسی کارکردگرا فرد را نمی بینند، از نظر آنها نهادهای اجتماعی هستند که اهمیت داشته و جامعه را تشکیل می دهد.
آنها ارزش ها را از یک نسل به نسل دیگری انتقال می دهند.
به همین دلیل است که خانواده ارزش و جایگاه مهمی در جامعه شناسی کارکردگرا پیدا می کند، زیرا محور اتصال میان دو نسل و پل ارتباطی انتقال ارزش ها به نسل جدید است.
از دیدگاه کارکردگرایی، بحران، آشوب، ناآرامی و سرانجام انقلاب، نه تنها پدیده مثبت و ارزشمندی نیستند، بلکه نشان دهنده بیماری و فلج شدن جامعه اند.
نهاد یا سازمانی که در انجام وظیفه خود دچار اشکال شده در اصطلاح «کژ کارکرد» شده است.
نهادها معمولاً می توانند از طریق ارتباطی که با یکدیگر دارند، اختلال بوجود آمده را اصلاح کنند.
سلام
به نظر من هم زیادی کلی میباشد و بهتر بود کمی بیشتر مبانی اندیشه کارکردگرایان را روشنتر بیان میکردید
خیلی زیاد کلی گویی کردید.