تحلیل رفتار آمریکا؛ رویداد گفتاری یا گفتمان
گفتار را می توان speech خواند و رویداد گفتاری را «speech event» یا «parole event» دانست.
به باور من؛ رویداد گفتاری یک تعامل اجتماعی است که در آن «زبان» و «زمان» نقش اساسی دارند. سخنرانی؛ وکالت و دفاع از موکل؛ سیاست و دیپلماسی رویدادهای گفتاری هستند.
اما، تعاملات اجتماعی که در آن ها زبان نقش کلیدی ایفا نمی کنند و زمان در آن ها در متن اهمیت قرار نمی گیرند؛ رویدادهای رفتاری «Behavior event» مانند ورزش یا رفتن به گردش هستند.
گفتمان discourse گفتار سامان یافته و سازمان مندی است که با قدرت پیوند می خورد و گفتار را از سطح رویداد به سطح روند چیره تبدیل می سازد.
با پروای این نگرش؛ اگر بخواهیم رفتارهای آمریکا را در سطح گفتمان مورد بررسی قرار دهیم، میتوان گفت ایالات متحده آمریکا از حالت احتمال جنگ به امکان وقوع جنگ و تلاش برای وقوع جنگ با ایران وارد شده است؛ همان چیزی که از آن به نام اشتیاق به جنگ یاد و می توان آن را به «آستانه جنگ» تعبیر کرد.
War effort به معنای کوشش برای جنگ، در واقع در مسائل بینالملل عبارتی است که برای ورود به «آستانه جنگ» مطرح میشود.
در سطح گفتمانی تمام نشانهها حاکی از آمادگی آمریکا برای ورود به یک جنگ تمامعیار با تهران است.
اما در سطح ادبیات شفاهی، ایالات متحده آمریکا در ایجاد یک رویداد گفتاری جهت جذب و زمینه سازی افکار عمومی وارد شده است.
مدیریت افکار در زمان War effort بس مهم است؛ و نیازمند ایجاد یک «رویداد گفتاری» هدفمند و هوشمندانه است.
رویداد گفتاری ترامپ متأثر از سیاست ابهام و پیچیده سازی او در نقش بازیگر دیوانه است.
این رویداد گفتاری در سیاستهای کلان ترامپ اساساً جایگاه جدی دارد و به هیچ وجه یک «کنش گفتمانی Discursive practices نیست که با همان واقعیت بیان آن به وجود آید.
اما کنشی گفتاری است که به محض بیان آن اثرش زاده می شود.
او با همین شگرد؛ طرفهای متفاوت موجود در اطراف خود را چه از دوستان و چه از دشمنان در وضعیتی مبهم قرار میدهد و این امر موجب میشود در سطح گفتمان بین حرف و عمل او تمایز وجود داشته باشد و در سطح فهم و ادراک تحلیلی عملکردش غیرقابل پیشبینی شود.
در حالی که وقتی می گوید: «من به دنبال جنگ نیستم» یا «امیدوارم جنگی پیش نیاید»، در همان لحظه در فکر و کنش آماده شدن برای جنگ است.