سقوط اخلاق پزشکی در سایه سوگند بقراط
استقلال حرفه پزشکی و ادعای کار بدون نظارت، آسیب های فراوانی را به نظام اجتماعی وارد کرده است.
سازمان های نظام پزشکی که به دلیل خود مختاری پزشکان، توسط خود آنان اداره می شود، اغلب نتوانسته اند از تخطی و سوء استفاده های پزشکی جلوگیری کنند.
انحراف از الگوها و اخلاق پزشکی در جامعه پزشکان بشدت در حال گسترش می باشد.
با توجه به بررسی پرونده قضایی تخلفات پزشکان، بی احتياطی در بين طبیبان جوان و بی مبالاتی در میان پزشكان مسن بيشترين علت قصور پزشكی در كشور است.
گفتنی است که انحرافات پیچیده در حرفه پزشکی غالباً با اصطلاحات زیست شناختی تبیین می گردد و بعلت اینکه نمود رفتاری ندارد، عموماً مبنای قضاوت ِ اجتماعی ِ آن پنهان می ماند.
اعطای امتیازات ویژه و تمایز بخشی به پزشکان نسبت به دیگر مشاغل تخصصی، موجب گردیده که رفتارهای غیر حرفه ای برخی از پزشکان با ادعای حفظ مصالح عالیه بیمار، از دست رفتن اعتماد بیمار به پزشک و یا اصل استقلال پزشکی پنهان مانده، بطوری که در سایه این توجیه ها از هر گونه انتقاد جدی مصون مانده اند.
واقعیت این است که استقلال نامحدود و اعتماد کور به پزشکان نه تنها به نفع جامعه نبوده، بلکه به ایجاد و فربه شدن طبقه ای منجر گردیده که با القاء برخورداری از دانشی حیات بخش و اسرار آمیز، بیماران درمانده و مستاصل را نه بعنوان یک انسان، بلکه به عنوان منبع در آمدی برای خود تبدیل کرده اند.
گفتنی است فساد و بی اخلاقی پیامد آشکار عدم شفافیت در امور است.
این دسته از افراد پزشک نما نه تنها از دریافت زیر میزی از بیماران هراسی ندارند، بلكه به اشكال مختلف از پرداخت ماليات بر در آمد طفره مي روند که اين رويكرد حاكم بر مناسبات پزشكان به معنای مرگ اخلاق پزشکی در جامعه خواهد بود.
پر خطر جلوه دادن بیماری های بی اهمیت،
وادار کردن افراد به جراحی های غیرضروری،
تبانی با آزمایشگاه های تشخیص طبی خاص
و ارجاع بیماران به آزمایشگاه مورد نظر با هدف دریافت پورسانت،
ضرورت انگاری آزمایشات و عکسبرداری های پر هزینه،
الزام بیمار به ویزیت های دوره ای غیر متعارف،
دریافت زیر میزی برای جراحی
و دیگر رفتارهای غیر اخلاقی از انحرافاتی است که تک تک افراد جامعه با این مفاهیم و واقعیت ها آشنا هستند.
بد خط نوشتن نسخه های دارویی که حتی در موارد زیادی داروخانه ها هم از فهم آن عاجزند با هدف مهم و اسرار آمیز جلوه دادن دستورات پزشکی در نزد عوام نیز از شاخصه های دیگر بی اخلاقی در این قشر است که بایستی به آن پرداخته شود.
زیرا پزشکان به این واقعیت تلخ آگاهند که این سبک نوشتاری خطاهای پزشکی را افزایش داده و می تواند منجر به فوت و یا آسیب های شدیدتر بیماران گردد .
احساس بیمار بودن که منشاء آنها پزشکان هستند، روز به روز در حال گسترش می باشد.
بر این اساس افراد برای یک بیماری جزئی که از سوی پزشک بزرگنمایی شده است، درمان ها و معاینه های پر خرج پزشکی را به جان می خرند تا مسئله ای وخیم تر از بیماری اولیه را از سر دور کنند.
در واقع، افزایش بیماری های پزشک ساخته، برای کارکنان بیمارستان ها و کادر پزشکی رخداد جدیدی نیست.
بیماران از دارو درمانی بیش از خود بیماری که به گونه ای مهار شده است، رنج می برند که مصداقی از بیماری هایی است که ساخته دست برخی از پزشکان است.
زیرا منافع آنان وابسته به بیمار جلوه دادن افراد هست، نه در تندرستی آنان.
این دسته از پزشکان افراد را متقاعد می کند که تندرستی با مصرف مستمر برخی از داروها ارتباط مستقیمی دارد و افراد برای زیبایی و سلامتی پایدار بایستی هر چه بیشتر به جراحی ها، آزمایشات و عکسبرداری پزشکی تن دهند و چنین بنظر می رسد که پزشکی در القای این تاکتیک های سرمایه ای موفق عمل کرده است.
زیرا بیشتر خانواده ها بخش بزرگی از در آمد خود را به خدمات سلامت و یا مکمل درمان اختصاص داده اند که این هزینه های کلانی که برای نظام سلامت اختصاص داده می شود، خود یک نگرانی تازه ای را در رابطه با سلامت افراد جامعه ایجاد کرده است.
به عبارتی، روند درمان تاثیرات بیماری زا را گسترش داده، به طوری که نظام درمان کنونی تبدیل به تهدیدی برای سلامت افراد شده است.
علیرغم اینکه آثار و پیامدهای اعتیادآور برخی از داروهای تجویزی به شکل آشکار و پنهان اثبات شده است.
اما، افراد همچنان با ذهنیت دفع خطر احتمالی متقاعد می شوند که آرام بخش ها، مسکن ها، و یا داروهای محرک را در کوششی بیهوده برای سلامت و دور ماندن از بیماری های احتمالی مصرف کنند که پیامد این روند درمانی، وابستگی غیرمتعارف افراد به پزشک و افزایش بیماری های پزشک ساخته است.
در واقع پزشکان از متقاعد کردن افراد برای مصرف خدمات سلامت راضی و خوشحال بنظر می رسند.
جامعه پزشکی کوشیده تا افراد را متقاعد کند که در صورت دارا بودن سلامتی، همچنان در معرض خطرند.
بطوری که آزمایشات مکرر و متعدد جهت تشخیص بیماری های احتمالی برای افراد سالم جامعه الزام آور تلقی می گردد که اگر این ترفندهای اغراق آمیز پزشکان، منافعی را برای افراد جامعه در بر داشته باشد، نسبت به وابستگی و آلوده کردن افراد به پزشک و هزینه های سر سام آور دارو و درمان بسیار ناچیز خواهد بود.
حال اگر مقایسه ایی بین میانگین زمان معاینه پزشکان در ایران و کشورهای غربی بیاندازیم، این تمامیت خواهی و نگاه منفعت طلبانه که حتی به قیمت جان و مال بیماران تمام می شود، بیشتر خود را نمایان می کند.
به عبارتی، زمانی را که یک پزشک در کشورهای غربی صرف تشخیص بیماری یک فرد می کند، بطور میانگین بیست و پنج دقیقه می باشد.
اما این زمان در بین پزشکان ایرانی به سه الی چهار دقیقه می رسد.
در واقع، زمانی را که یک پزشک متعهد غربی به معاینه دقیق یک بیمار می پردازد، یک پزشک ایرانی بطور میانگین چهار الی پنج بیمار را مورد معاینه قرار می دهد.
بدیهی است پزشکانی که زمان کافی برای معاینه بیمارانشان صرف نمی کنند، تشخیص بیماری غیر دقیق و گاهاً اشتباه خواهد بود.
سرگردانی شهروندانی که بابت درمان نشدن یک بیماری ساده در میان تجویزهای متفاوت و گاهاً متضاد پزشکان گرفتار شده اند و یا وجود 12 هزار پرونده تخلفات پزشکی گویای این رفتارهای غیر اخلاقی می تواند باشد.
این دسته از پزشکان نه تنها به پیشینه روانی و یا خانوادگی بیماران خود توجه نمی کند، بلکه با شیوه های آزمون و خطا و تحمیل هزینه های فراوان دارو تجویز می کنند و فقط به افزایش تعداد ویزیت روزانه که رابطه معنا داری با منافع شخصی شان دارد، توجه می کنند.
بدون تردید بسیاری از بیماران از مراجعه به پزشک پرهیز می کنند.
چرا که معتقدند پزشکان از بابت رنج شان با آنها همدردی نخواهند کرد.
بسیار دیده شده که بیماران مشکلات جدی خود را از پزشک پوشیده نگه می دارند، به این دلیل که این دسته از پزشکان نه تنها گوش شنوایی برای پذیرش مشکلات بیماران خود ندارند، بلکه آنقدر خود را مشغول و بی اعتناء جلوه می دهند که فرصت هرگونه ارتباط کلامی از سوی بیمار غیرممکن بنظر می رسد.
در حالی که طبابت و درمان، حرفه ای است كه بدون بهره مندی از احساس انسانی، همدلی و اعتقاد نمی توان آنها را به درستی انجام داد و بر اساس همین اصل است كه پزشكان باید از لحاظ اخلاقی نقش ویژه ای را ایفا کنند.
تنها راه پیشگیری از تاثیرات و پیامدهای زیانبار خدمات سلامت در جامعه، به نقد کشیدن باورهایی است که برخی از پزشکان تحت این عنوان خود را برتر و ممتازتر از همه متخصصان جامعه تلقی کرده و هر گونه سوء استفاده از بیمار را حق مسلم خود تلقی می کنند.
اگر بخواهیم با این فرض غیراخلاقی که چون جان بیمار در دستان من هست، پس می توانم دارایی چندین ساله یک انسان نیازمند به خدمات پزشکی را در قالب آشکار و پنهان از او دریافت کنم، نه تنها غیر انسانی بنظر می رسد، بلکه جامعه دچار هرج و مرج و بی نظمی خواهد شد.
زیرا با این تبیین غلط یک راننده اتوبوس که جان چهل نفر در دستان اوست، می تواند ادعای ده ها میلیون دستمزد نماید.
زیرا اگر راننده دقت و تمرکز لازم را نداشته باشد، اتوبوس با مسافرانش به دره سقوط خواهد کرد و یا یک مهندس عمران بابت طراحی یک سازه پل و یا ساخت یک مجتمع مسکونی می تواند با چنین استدلال عوام فریبانه، ادعای حقوقی نجومی داشته باشد.
نکته در خور توجه اینکه یک پزشک متخصص در جامعه ایران چندین برابر یک متخصص در جامعه امریکا درآمد دارد و با توجه به گفته های رئیس سازمان امور مالیاتی حتی یک چهارم مالیات های مقرر را هم پرداخت نمی کنند.
در حالی که درآمد یکسال اقشار حقوق بگیر در جامعه ایران، از جمله: کارمندان، کارگران و معلمان که هر کدام در تخصصی مشغول به خدمت رسانی به جامعه هستند، از دستمزد یک عمل جراحی کمتر است که این رفتارهای دو گانه و سکوت در برابر شکاف عظیم طبقاتی معیارهای عدالت اجتماعی را در نزد افکار عمومی بشدت خدشه دار کرده است.
در انتها ذکر این نکته الزام آور می باشد که منفعت طلبی و رفتارهای غیرانسانی برخی از پزشکان نفی خدماتِ دیگر پزشکان شریف جامعه نبوده و بیان این واقعیت ها نباید به عنوان توهین به خیل عظیم پزشکان پاک دست تلقی شود.
اما متاسفانه به علت فراوانی رفتارهای غیراخلاقی برخی از پزشکان مشاهده می کنیم که این ناهنجاری تبدیل به مسئله ای اجتماعی شده است که وجدان جامعه را بشدت جریحه دار کرده است و بر این اساس آسیب شناسی و پرداختن به آن ضروری بنظر می رسد.
سلام
بسیار عالی چقدر خوب و مستدل مشکلات رو بیان کردید هر چند به نظرم جامعه شناسان خیلی دیر دارند وارد این مشکل میشن به نحوی که اکثریت جامعه اون رو دارن لمس میکنن و به نظرم شما باید زودتر این انحراف رو هشدار میدادید طبعا اغلب تخصصها به این آفت گرفتارن ولی حساسیت شغل پزشکی و رابطه مستقیم اون با سلامتی انحراف اونها رو خطرناکتر میکند به هرحال خیلی از شما ممنونم
بسیار عالی یکی از پدیده های مهم اجتماعی کشور را از زاویه جامعه شناختی نگاه کردین