علمی توصیفی

فلسفه قربانی کردن در خوانش سورن کیرکگارد

شاید اغراق نباشد اگر بگوییم منطقه اسکاندیناوی فیلسوفان بزرگی نداشته و ندارد، ولی دو شخصیت بزرگ در تاریخ فلسفه از این منطقه ظهور کرده اند که به انحاء مختلف فلسفه قاره ای و سیر اندیشه در اروپا را به سخره گرفته اند و از قضا تاثیرگذار هم بوده اند.

یکی از این شخصیت ها اهل سوئد بوده است و نامش ایمانوئل سویدنبرگ است و دیگری سورن کیرکگارد که اهل دانمارک بوده است.

این دو فیلسوف جایگاه ویژه ای در تاریخ اندیشه و فلسفه و نگرش اگزیستانسیالیسم داشته اند.

به مناسبت عید قربان من می خواهم به بخشی از خوانش کیرکگارد از مواجهه ابراهیم با فرمان خدا مبنی بر “ذبح فرزندش” و تقلیل آن به “ذبح گوسفند” در بین مسلمانان بپردازم.

زیرا در نگاه قران، انسان به درجه “نیکوکاری” (بِر) نخواهد رسید مگر انفاق کند، آنچه را دل در گروش دارد (تنفقوا مما تحبون) و یقیناً قربانی کردن در سنت ابراهیمی نمی تواند بی التفات به این مفهوم “بِر” و “حب” باشد.

ولی چرا فلسفه قربانی به ذبح گوسفند و صورت ظاهری تقلیل پیدا کرده است و دائماً هم بر تداوم این “صورت ظاهر” اصرار ورزیده می شود، نکته ای است که بدون توجه به “هنر فلسفی تاویلامکان پذیر نخواهد بود.

البته عرفا در جهان اسلام بسیار به این گذر از ظاهر قربان به باطن قربان اشاره کرده اند، ولی شعائر چون توسط اهل شریعت و فقهاء تنظیم شده است سخنان آنان گوش شنوا پیدا نکرده است.

به عنوان مثال فضولی در ابیاتی به این مطلب اشارت دارد و می گوید:

ایلده بیر قوربان كسرلر خلقی عالم عید اۆچۆن

 دم به دم، ساعت به ساعت بن سنین قوربان ی نام

 جانه مِئیلین وار ایسه، حؤکم اي یله تسلیم ای یله ییم

 پادشاهېم! بن سنین بیر بنده ی فرمان ی نام

به زبان دیگر، مردم سالی یک بار به مناسبت عید “قربانی” می کنند، ولی من (فضولی) دم به دم و ساعت به ساعت قربان تو می گردم.

به عبارت دیگر، این نوعی برداشت باطنی از حرکت ابراهیم در باب ذبح فرزندش است که متاسفانه امروز کاملاً در محاق رفته است.

اما اجازه دهید برگردیم به نگاه دیگری درباره واکنش ابراهیم در نسبت با قربانی کردن پسرش و خوانش اگزیستانسیالیستی از آن در فلسفه سورن کیرکگارد.

 کیرکگارد فیلسوفی اهل اسکاندیناوی و از کشور دانمارک است.

او خوانشی منحصر به فرد از واکنش ابراهیم نسبت به فرمان خداوند مبنی بر ذبح فرزندش دارد که در تاریخ فلسفه و مطالعات ادیان جایگاه ویژه ای دارد.

کیرکگارد واکنش ابراهیم را برآمده از اوج اخلاص و ایمان ابراهیم می خواند و لذا او را یکه تاز عرصه ایمان می خواند.

از منظر کیرکگارد ، هنگامی که به ابراهیم امر شد که باید پسرش را ذبح کند، او حتی اخلاق را هم زیر پاگذاشت؛ چرا که او فراتر از ساحت‌ دوگانه ها رفته بود.

او حتی اگر احتمال و تردید ذهنی درباره مرگ فرزندش داشت، دیگر نمی‌شد او را یکه تاز عرصه ایمان محسوب کرد و الگوی اعلاء قلمداد کرد.

ابراهیم که پس از سال ها خدا در پیری به او پسری بخشیده بود، اکنون با فرمان نوینی از سمت خدا روبرو می گردد که به معنای قتل فرزندش است.

او در جدال میان عقل و ایمان، تنها و بدون هیچ دودلی، ایمان را گزینش کرد و این انتخاب، ابراهیم دیگری آفرید.

در خوانش کیرکگارد ایمان فراسوی خرد و شریعت است و ایمان دقیقاً از همان نقطه ای شروع می گردد که عقل پایان می یابد. به سخن دیگر، معنای ایمان مساوی با مصلوب کردن خرد است.

شاید بتوان گفت در نگاه کیرکگارد ایمان معنای اصیلش مترادف با “مستحیل” است.

به سخن دیگر، با ایمان هر ناممکنی ممکن می گردد.

البته به یاد داشته باشید که در نظر کیرکگارد محال مساوی با امری بی معنی نیست، بلکه بالعکس این ناشدنی است که به انسان بر خلاف عقل و منطق حقیقت را افاده می کند.

به تعبیر دیگر، در خوانش کیرکگارد “ناممکن” معنای حق است.

ابراهیم؛ ممکن بودن “کار ناشدنی” را باور داشت و دقیقاً ایمان همین است و دین بدون باور به امر محال همان کفر است که صورتی از دین است که تهی از باور به “امر نابودنی” است.

این خوانش از “ذبح ابراهیمی” فاصله زیادی با برداشت های رایج از “عید قربان” دارد که در بین توده مردم و اهل ظاهر وجود داشته و دارد، ولی این خوانش کیرکگارد قابل تامل است.

دکتر سیدجواد میری مینق

عضو هیئت علمی (دانشیار) پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا