مدرنیته سیال زیگموند باومن
زیگموند باومن برای توصیف زمان حاضر به جای استفاده از «پست مدرن» از مدرنتیه سیال نام برده است که پرسش های گوناگونی را شامل می شود:
سیال «مدرنیته سیال» به چه معناست؟
چه قدر به معنی «جریان یافتن» است؟
دقیقاً چه چیزی جریان می یابد: اطلاعات، افراد، نشانه ها، کالاهای «سخت»؟
این جریان سیال ها چه جاهایی وجود دارد؟
به باور زیگموند باومن (Zigmunt Bauman) چیزی که مایعات را از جامدات متمایز می کند، شل بودن و سستی پیوندهایشان است، نه جرم ویژه آنها.
یک ویژگی که سیالات دارند و جامدات ندارند و آنچه سیالات (مایعات) را استعاره ای مناسب برای زمان ما می کند، ناتوانی ذاتی آنها برای حفظ شکلشان برای مدت طولانی است.
جریان یافتن که ویژگی مشخص تمام سیالات است، به معنی تغییر مداوم و برگشت ناپذیر جایگاه متقابل بخش هایی است که (به علت ضعف پیوندهای میان ملکولی) حتی با ضعیف ترین فشار، تغییر می کنند.
سیال که به عنوان یک استعاره برای مرحله کنونی استفاده شده است، شکنندگی و تردی پیوندهای بین انسانی مدرنیته مفروض را نمایان می کند.
صفت دیگری که برای مفید بودن استعاره سیال ها می توان برشمرد، حساسیت به زمان است (بازهم برخلاف جامدات که می توان آنها را به عنوان اسباب خنثی کردن اثر زمان توصیف کرد).
زیگموند باومن می گوید: چیزهای بسیاری در حوزه مدرن سیال «جریان» می یابند. این که کالاها و اطلاعات جریان می یابند همان قدر زاید و تکرای است که گفته «باد جریان می یابد» یا «رودخانه جریان دارد».
چیزی که ویژگی دقیقاً نوین این دنیای اجتماعی است و آن را نسبت به «سیال» نامیدن نوع شایع مدرنتیه حساس می کند، سیالیت مداوم و برگشت ناپذیر اشیایی است که مدرنتیه در شکل اولیه اش متمایل به جامد و ثابت کردنشان بود – جایگاه انسان در دنیای اجتماعی و پیوندهای میان انسانی، به ویژه دومی. چرا که سیالیت آنها (چون خودشان آن را تعیین نمی کنند) سیالیت اولی را مقید می کند.
این «رابطه ها» هستند که مرتباً فرسوده می شوند و جایشان را برقراری ارتباط (Activity of Relating) می گیرد.
در وهله نخست، مدرنیته شبکه رابطه های انسانی را از نیرویی که در گذشته داشت محروم کرد؛ انسان های «از جا کنده شده و رها شده» انتظار داشتند جاهای جدیدی یابند و یا با استفاده از منابع و مهارت هایشان خودشان را در آنجا بیندازند.
آنچه جدید است این است که «ازجاکندگی» بی امان به پیش می رود، در حالی که چشم اندازهای «از جاکندگی دوباره» در هیچ جایی دیده نمی شوند و بعید هم است که پدیدار شوند. پیوندها به سادگی پدیدار می شوند، اما به راحتی هم رها می شوند.
در وضعیت سیال، نام عقلانیت «انعطاف» است. مهارت ها برای مدت طولانی باقی نمی مانند. چیزی که دیروز شاهکار بود ممکن است امروز ثابت شود که پوچ و اساساً کشنده است.
صحنه مدرن سیال بیشتر به یک قمارخانه شبیه است تا یک آزمایشگاه علمی.
مدرنتیه سیال (Liquid Modernity) اصطلاحی است که زیگموند باومن آن را ترجیح می دهد و چنین توضیح می دهد.
سیال بر فرایندمندی روابط تاکید می کند- یادآور الگویابی است تا الگوها، ساختاربندی است تا ساختارها؛ چیزی که مرتباً در وضعیت شدن، کامل نشده و برگشت پذیر است.
سیال؛ خودش را به همان اندازه که در جفت و جور کردن روابط آشکار می کند، در «از هم باز کردن» آنها نشان می دهد.
در ادامه زیگموند باومن به تغییرات ناشی از سیالیت جامعه مدرن می پردازد و از شیوه های سلطه که در عدم دلبستگی شکل می گیرد و همچنین فردی شدن تمام اشکال جمعی و عمومی است که اینک تهدید به شمار می رود، بحث می نماید.
منبع: گین، نیکلاس (1392)، آینده نظریه اجتماعی، ترجمه محمدرضا مهدی زاده، تهران: انتشارات جامعه شناسان، ص 31- 75.