علمی توصیفی

مدرنیته چیست؟

مدرنیته را در بهترین وجه می توان عصری توصیف کرد که ویژگی شاخص آن تحولات دایمی است.

لیکن عصری آگاه از این ویژگی شاخص خود، عصری که اشکال حقوقی خود، آفرینش های مادی و معنوی خود، دانش و اعتقادات خود را به مثابه جریاناتی سیال، گذرا، متغیر، غیرثابت و غیرقطعی تلقی می کند.

جریاناتی که صرفاً باید تا «اطلاعیه بعدی» به آن ها باور داشت و عمل کرد.

جریاناتی که در نهایت ارزش و اعتبار خود را از دست داده و جای خود را به جریاناتی جدید و بهتر می سپارد.

به عبارت دیگر، مدرنیته عصر یا دوره ای است که نسبت به تاریخ مندی خود اشعار و آگاهی دارد.

نهادهای انسانی جریاناتی خودساخته، خود آفریده و تابع پیشرفت و بهبود تلقی می شوند؛ تنها در صورتی می توان آنها را حفظ کرد که خود را در مواجهه با خواسته های دقیق و سخت گیرانه عقل وفق داده و توجیه نمایند – و اگر از عهده این آزمون برنیایند، می توان آن ها را کنار گذاشت.

جایگزینی طرح های جدید به جای طرح های قدیمی و کهنه را می توان حرکتی مترقی و پیشروانه دانست، گامی تازه به سمت گسترش و افزایش روند توسعه و تکامل انسان.

پیشرفت اساساً یک اقدام انسانی است.

پیشرفت متضمن به کارگیری عقل انسانی (خردورزی) در عرصه وظیفه یا رسالت ایجاد دنیای بهتر است که مناسب با نیازهای انسانی باشد.

هر آنچه که نیاز انسانی تشخیص داده شود، یا به عنوان وضعیت و شرایطی سازگار با زندگی تلقی شود، با اولویت یا تقدم نامحدود بر تمام دیگر ملاحظات همراه می گردد:

بخش غیرانسانی جهان (یعنی طبیعت) به تنهایی فاقد معنا و مفهوم است و هر معنا یا مفهومی که برای آن در نظر گرفته شود یا به آن داده شود، تنها از منظر استفاده های انسانی یی است که از آن به عمل می آید.

طراحی و ایجاد نظمی ساختگی و عقلانی درباره سکونتگاه انسانی یک انتخاب یا گزینه ارادی نیست، بلکه یک ضرورت است.

یک وضعیت یا شرایط اجتناب ناپذیر انسانی است، زیرا جهان برای آن که مأوایی قابل سکونت باشد، باید رفع نیازمندی های انسان از طریق تکنولوژی مبتنی بر علم، مناسب و مهیا گردد.

لذا، علم و موارد کاربردها و استفاده های تکنولوژیک آن، منابع و ابزارهای اصلی پیشرفت سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی به شمار می روند.

علم و تکنولوژی و کاربردهای آنها، هم تجلی سیطره انسان بر طبیعت محسوب می شوند و هم موتور محرکه آن به حساب می آیند.

از اینرو، مدرنیته در رویارویی با مسائل توسعه آن چنان موفق بوده است که موجب تقویت و تثبیت تفوق جهان بینی و موضع پراگماتیک که خصوصیات ویژه آن به شمار می روند، گردید.

تمدن مدرن که ذاتاً پویا و فعال است هم چنان هویت خود را حفظ کرده است.

تمدن مدرن واجد قدرت خلاقیت و زایندگی مداوم و مستمر است و برخلاف دیگر تمدن ها، توانمندی و قابلیت تطبیق یا رویارویی خلاقانه و زاینده خود با تعارضات و چالش های جدید را از دست نداده است.

با ورود تمدن مدرن، جهان به دو بخش مدرن و بقیه عالم تجزیه شد که با چالش نوسازی مواجه است.

اکثر الگوهای نظری مدرنیته، پویایی و تحرک درونی و قابلیت تحول و خود – ارتقایی یا بهبود خود را به عنوان ویژگی های محوری و منابع نهایی برتری، تفوق و جذابیت مدرنیته تلقی می کنند.

این الگوها هم چنین در این نکته اتفاق نظر دارند که توضیح و تشریح پویایی و تحرک مذکور مهم ترین رسالت و وظیفه هر نظریه مدرنیته است.

اکثر تحلیل گران با مبدا قرار دادن اوایل قرن نوزدهم به عنوان نقطه شروع تحلیل های خود، درصدد یافتن راز پویایی مدرن در آزادی و رهایی کنش انسانی از موانع و محظورات ناشی از آداب و سنن، عرف و عادات، سنت، و تعهدات جماعتی و در تبعیت انحصاری آن از معیارهای اجرای موثر وظایف برآمدند.

منبع: گیدنز، آنتونی و دیگران (1378)، مدرنیته و مدرنیسم؛ سیاست، فرهنگ و نظریه اجتماعی، ترجمه حسینعلی نوذری، تهران: نقش جهان، ص 32-27.

جامعه شناسان

نظریات جامعه شناسان و موضوعات جامعه شناسی از کُتب مختلف توسط دکتر منیژه نویدنیا در اختیار علاقمندان قرار داده می شود، به انضمام نمودارها، عکس ها ... که شیوه ابداعی ایشان می باشد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا