مواجهه گفتمانی علوم انسانی مدرن و دانش های سنتی اسلامی در مطالعات قرانی
این مقاله نگاهی مقایسه ای به مطالعات اسلامی سنتی (مرتضی مطهری) و مدرن (علی شریعتی) دارد.
مطالعات قرآنی مدرن غربی، حاوی پژوهش هایی سیستماتیک و متدیک در تاریخ و جغرافیای قرآن، منطق و زبان شناسی قرآن، فلسفه معرفتی و اجتماعی قرآن است، و از مطالعات قرآنی سنتی اسلامی که صرفاً به تفسیر محدود می شود، بسیار متمایز است .
هم مطالعات قرآنی مدرن غربیان و هم مطالعات قرآنی سنتی اسلامیان متکی به دانش های مبنایی فلسفی و علوم انسانی (مدرن غربی) و دانش های سنتی تفسیر و کلام و حدیث هستند.
مواجهه با مطالعات قرآنی مدرن و سنتی نیازمند اتکا به نوعی مواجهه گفتمانی یعنی نوعی خوانش معرفتی عقیدتی است با منطق و زبانی خاص خود.
گاه این منطق و زبان، علمی تحلیلی انتقادی است (مطالعات قرآنی مدرن غربی) و گاه این منطق و زبان، اعتقادی ایدئولوژیک و تجویزی است (مطالعات قرآنی سنتی اسلامی) .
در مجموع، علوم انسانی مدرن و دانش های سنتی اسلامی ما را با دو نوع گفتمان متمایز در «مطالعات قرآنی» موجود مواجهه می دهند: « گفتمان تجلیلی اعتقادی/ گفتمان تحلیلی انتقادی».
این دو نوع مطالعات قرآنی، خاستگاه و زمینه شکل دهنده به «مطالعات اسلامی» مدرن و سنتی نیز شده اند.

این دو نوع گفتمان، بنا به مقتضیات گفتمان ها از «توانش گفتگویی» و«ظرفیت گفتگویی» ایدئال برخوردار نیستند و لذا دانش پژوهان متمایل به این دو نوع گفتمان هم بعید است بتوانند به گفتگو بنشینند .
با توجه به اهمیت این «مساله گفتگویی» و این که هر دو نوع گفتمان مطالعات قرآنی، اجتماع معرفتی عقیدتی خاص و کنش گران و دانش پژوهان و مخاطبان خاص خود را دارند، از جمله در ایران معاصر، لذا پرسش این است که :
چرا و چگونه مواجهه گفتمانی دانش پژوهان علوم انسانی مدرن دانشگاهی و دانش های سنتی حوزوی با مطالعات قرآنی مطرح، نتوانسته است به یک گفتگوی بیناگفتمانی ایدئال برای هم افزایی مطالعات قرآنی مدرن و سنتی و توسعه مطالعات اسلامی ترکیبی منجر شود؟
برای یک نمونه عینی در مطالعات موردی از مواجهه گفتمانی دو گانه مدرن/ سنتی و متکی بر علوم انسانی مدرن/ دانش های اسلامی سنتی که منجر به مطالعات اسلامی سنتی/ مدرن نیز شده است، می توان به یکی از نمایندگان مهم مطالعات اسلامی مدرن (دکتر علی شریعتی، پرورش یافته دانشگاه، دانش آموخته سوربن فرانسه در تاریخ و جامعه شناسی ادیان) و مطالعات اسلامی سنتی (آیت ا…مرتضی مطهری، تربیت شده و دانش آموخته حوزه علمیه در فلسفه و فقه و الاهیات) اشاره نمود .
با مقایسه آثار اسلام پژوهی این دو دانش پژوه برجسته و موثر دانشگاه و حوزه (که هر کدام به سهم خود تئوریسینی انقلاب اسلامی و ایدئولوگی جمهوری اسلامی را نیز متقبل بودند) می توان به ماهیت تمایز کاربردی چند مقوله پی برد:
نوع نگاه گفتمانی شریعتی و مطهری به قرآن و استفاده از آن در اسلام پژوهی/ نحوه تجلی و کاربرد مطالعات قرآنی مدرن و سنتی در آثار شریعتی و مطهری/ نحوه کاربست مطالعات قرآنی استنباطی شریعتی و مطهری برای تدوین و ترویج معارف دینی اخلاقی اجتماعی اسلامی با مایه های ایدئولوژیک و انقلابی.
دو یافته مهم و مناقشه ای که از دل این نوع «مواجهه های گفتمانی» و «مطالعات قرآنی» تابع آن و نیز «مطالعات اسلامی» تبعی آن می توان بیرون کشید این است:
مطالعات قرآنی و مطالعات اسلامی مدرن علی شریعتی، دانشگاهی متخصص در جامعه شناس تاریخی ادیان او را به سمت یک «اسلام انقلابی منهای روحانیت/ بعلاوه روشن فکران دینی» سوق می دهد.
مطالعات قرآنی و مطالعات اسلامی سنتی مرتضی مطهری، متخصص حوزوی در فقه و فلسفه و الاهیات اسلامی نیز او را به سمت یک «اسلام انقلابی بعلاوه روحانیت/ منهای روشن فکران دینی» جهت می دهد.
مناقشه ای بودن و چالشی بودن این دو نوع مواجهه گفتمانی مدرن و سنتی با مطالعات قرآنی و مطالعات اسلامی که شریعتی و مطهری دو نماینده آوانگارد و برجسته آن هستند، موجب شد و موجب شده که «گفتگوی بیناگفتمانی» این دو رُخ ندهد .
سیاست های فرهنگی جمهوری اسلامی در قبال این دو متفکر اسلام پژوه (مطهری گرایی/ شریعتی ستیزی) نیز امکان هر نوع «گفتگوی بینا گفتمانی شریعتی – مطهری» را دست کم در سطح رسمی و حکومتی و سیاست زده آن منتفی ساخته است .
با وجود این در سطح اجتماع علمی آزاد اندیش به دور از سیاست زدگی، امکان هابرماسی «گفتگوی بینا گفتمانی شریعتی – مطهری» باز و گشوده است .