هدف جامعه شناسی چیست؟
مقصد و غایت با انسان زاده شده است و به هر جا که بنگری، کجا هستیم؟ کجا می خواهیم برویم؟ از سوالاتی است که آدمی تا پاسخی روشن برایش نیابد آرام نمی گیرد.
از موضوعات کوچک روزانه گرفته تا موضوعات مهم حیات و هستی به هدف و مقصد معطوف هستند و به آن نظر دارند. در این راستا، جامعه شناسی نیز مستثنی نیست و باید به دو نوع هدف پاسخ دهد.
الف) هدف جامعه شناسی چیست؟
ب) هدف زندگی جمعی که موضوع مورد مطالعه جامعه سناسی است، چه می باشد؟
جامعه شناسی نیز مانند هر علم دیگر به دنبال شناخت و معرفت است. یافتن قانونمندی ها، قاعده ها، روابط ثابت و متغیر … در زندگی جمعی که به اشکال گوناگون (خانواده، قومیت، سازمان …) شکل گرفته است.
اما واقعیت این است که اگر بخواهیم هدف علم و به دنبال آن هدف جامعه شناسی را تنها به شناخت ختم کنیم هیچ گاه انسان قادر به دستیابی به رفاه، علاج بیماری ها، تکنولوژی ها، تولید کالاها، ارائه خدمات، ساختن برج ها … نمی شد.
بر این اساس، می توان نتیجه گرفت که اهداف نیز همچون سایر پدیده های زندگی دارای مراحل و لایه هایی هستند که از ساده به سوی پیچیده شکل می گیرند.
مبرهن است حرکت از اهداف ساده به سوی اهداف چندگانه دال بر پیشرفت و رشد خواهد بود. لذا، علم در هدف ساده اولیه به دنبال شناخت و درک قانونمندی ها می باشد ولی سپس گام در مسیر اهداف مهم تر می نهد که بتواند جهت زندگی را به سوی آنچه (سعادت، خوشبختی، آسایش، رفاه …) می پسندد، شکل دهد و هدایت نماید.
در این مسیر، جامعه شناسی هنوز در هدف ساده و اولیه دست و پا می زند و راهی برای جهت سازی و جهت گیری حیات اجتماعی در سر ندارد.
جامعه شناسی از قافله علم عقب افتاده است، نه به دلیل توجیه ای عمومی که رواج دارد (علوم اجتماعی مانند علوم پایه دارای قوانین همیشگی نیستند و نمی توانند هدف علوم پایه را در پیش گیرند)، بلکه به این دلیل که هدف والاتری برای خویش در نظر ندارد و به هدف اولیه بسنده کرده است.
اگر جامعه شناسی هدف بزرگتری انتخاب می کرد حتماً راه آن را می یافت.
هدف؛ مسیر و مقصد است.
هدف؛ عمل و روش عمل کردن است.
هدف؛ باور و رفتار است.
هدف؛ معنا و غایت است.
هدف؛ دلیل و عامل است.
…
بنابراین، هدف هر چه کوچک و ساده باشد
مسیر کوتاه تر است و رسیدن به مقصد آسان تر
عمل سهل تر و روش کار راحت تر
باور آشناتر و رفتار عمومی تر
معنا رایج تر و غایت نزدیک تر
دلیل عام تر و عامل بیشتر
با این اوصاف، گزینش هدف ساده رجحان می گیرد.
چرا که انتخاب هدف پیچیده نیازمند:
مسیر طولانی و درازمدت
گام برداشتن در راه های ناآشنا
حتی ساختن راه های جدید
قبول آفرینش معنا و جهت یابی تازه
تعهد به ایده ها و رفتارهای نامعلوم
همیشه انتخاب ساده در همه زمینه ها (غذا پختن، لباس دوختن، در کار…)، آسان تر بوده است. این قاعده در مورد هدف نیز صادق است.
اما، زندگی را چه می سازد؟
ارزش را چه به وجود می آورد؟
انسان را چه چیزهایی معنا می بخشد؟
اهمیت را چه چیزی شکل می دهد؟ و بسیاری سوالات دیگری از این دست.
پاسخ روشن است.
هر چه از ساده به سوی چندوجهی، چندلایه و پیچیده می آییم دستاوردهایی بزرگتری به دست می آید.
مثال: اگر فیزیک فقط به شناخت بسنده می کرد هیچ دستگاه و ماشینی ساخته نمی شد و انسان هنوز برای مایحتاج روزانه خود باید ساعت های طاقت فرسایی بر زمین به کشت می پرداخت!
اگر پزشکی به هدف کوچک اکتفا می کرد هنوز انسان با بیماری های مُسری دست و پنجه نرم می کرد. اگر اقتصاد فقط به شناخت دادوستد دلخوش می کرد هنوز انسان در تولید کالاهای اولیه درگیر بود ….
روشن و بدیهی است.
هدف بزرگ دستاورد بزرگ به بار می آورد.
پس، جواب این سوال که چرا جامعه شناسی بزرگ نیست؟ روشن و آشکار است!
چون جامعه شناسی هدف بزرگ ندارد! به هدف کوچک شناخت کفایت کرده است.
حال، وقتی جامعه شناسی هدف کوچک برگزیده است چه انتظاری دارید؟ برای هدف زندگی جمعی چه در دست داشته باشد؟ برای زندگی جمعی هدف را چه بشناسد؟
سوالی است که پاسخ آن به خوانندگان واگذار می شود.