گردشگری و زیارت
آیا تفکیک میان گردشگری و زیارت درست است؟ چگونه می توان این دو رویکرد را با یکدیگر جمع کرد؟
گردشگری یا توریسم لزوماً با زیارت همانند نیست.
یعنی زیارت نوعی گردشگری است، اما «گردش گری مذهبی»؛ اما هر گردشگری هم «زیارت» نیست، بلکه سیاحت است و تفنن و تفرج و لزوماً هم نباید به دیده تخفیف به آن نگاه کرد.
اما، میان دو چیز باید فرق گذاشت، دست کم در فضای فرهنگ ایرانی اسلامی ما.
گردشگری مذهبی religious tourism “زیارت مدرن شده” است.
یعنی گردشگری است که «مقصد و مقصود» آن با هم ممکن است ناهم خوان باشند.
در گردشگری مذهبی «مقصد»، زیارت است چون فرد زائر از حیث تئوریک و دژوره به نیت دیدن حرم و اماکن مقدس بار سفر می بندد، اما به صورت پراتیک و دوفاکتو جاذبه های زندگی مدرن خصوصاً بازارگرایی و مصرف گرایی آن را به سیاحت تبدیل می کند.
زائران مدرن معمولاً فقط نیم ساعت می توانند درحرم دوام بیاورند! و وسوسه خرید، گردش، تفرج و تفنن آن ها را به بیرون ازحرم یعنی بازار و بوستان و رستوران می کشاند!
به عبارتی، «مقصود» یعنی سیاحت خود را بر «مقصد» یعنی زیارت تحمیل می کند، برای ما اصحاب علوم اجتماعی فهم این مکانیزم خیلی شفاف نشده است چون بسیاری از ابعاد گردشگری مذهبی هنوز از منظر «جامعه شناسی دین ورزی» و «انسان شناسی زیارت» و خصوصاً رشته نوپای «مطالعات فرهنگی دین مردم پسند» که زیارت یکی از ژانرهای مهم آن است، مکشوف نشده است و آن چه هم در ادبیات زیارت پژوهی موجود هست، بیشتر به فرم توجه نموده است تا محتوا و روند و فرایند.
به هر حال، تفکیک گردشگری مدرن از زیارت مدرن و سپس گردشگری مذهبی از «زیارت سنتی کلاسیک» باید خیلی دقیق و ظریف لحاظ شود و گرنه منجر به بدفهمی هایی خواهد شد که دامن نهادهای سیاست گذاران فرهنگ زیارت را نیز خواهد گرفت .
زیارت و مشتقات آن را می توان کنشی اجتماعی دانست؟ اهمیت این کنش های اجتماعی چیست؟
ماهیت کنش اجتماعی در معنای جامعه شناسی آن، که ما آن را بیشتر مدیون ماکس وبر دانشمند اجتماعی آلمانی و علامه علوم انسانی مدرن هستیم، با «معنا و آگاهی و دیگری» تعریف می شود.
به عبارتی، هر نوع رفتار انسان اجتماعی که با این سه خصیصه مهم و سازنده همراه باشند، کنش اجتماعی است.
لذا، زیارت هم در نوع مدرن آن که گردشگری مذهبی است و هم در نحوه سنتی آن که «زیارت محض و ناب و خالص» است از چند جهت واجد شئونات و خصایص و صفات کنش اجتماعی است؛ منتهی به قول ماکس وبر نوعی کنش اجتماعی عقلانی معطوف به ارزش است .
اولاً، زیارت و گردشگری مذهبی می تواند منجر به هویت یابی دینی و هویت سازی معنوی برای فرد زائر سنتی و گردشگر مذهبی مدرن شود.
چون در جریان زیارت به هرحال علایق دینی و معارف و حس های تقرب به امر قدسی و اهمیت بازگشت به نوعی زیست معنوی ولو مقطعی و موقتی در زایر تقویت می شود.
دوماً، هم در فرایند زیارت سنتی و هم در فرایند گردشگری مذهبی نسبت خود و دیگری توسعه و تقویت می شود.
یعنی زائر هم از وجود دیگران متفاوت یا مشابه با خود آگاهی می یابد و هم می تواند هر چند مقطعی و موقتی تفاوت ها را به رسمیت بشناسد و با آن مدارا نماید.
سوماً، در کنش اجتماعی زیارت، حس حضور در جمع بزرگ که فقط با یک هدف عقیدتی و معنوی یعنی تقرب به امر قدسی و فضای قدسی یا محل زیارت دورهم جمع شده اند، دیده می شود و این می تواند به قول امیل دورکیم دانشمند اجتماعی فرانسوی و از نوابغ علوم انسانی مدرن منجر به حس همبستگی اجتماعی شود.
باری، هم زیارت سنتی و هم گردشگری مذهبی مدرن می تواند به صورت مقطعی و موقتی و اقتضایی از کنش اجتماعی زیارت یک هویت جمعی و یک مجتمع عقیدتی ذیل عنوان «امت در حال حرکت» شکل دهد که کم ترین کارکرد و نتیجه آن وحدت عقیدتی زائران و گردشگران مذهبی است.