از نگاه جامعه شناسی چرا دیگران را ببخشیم؟ تعلق خاطر …
جامعه شناسی علم به پیوندها، وابستگی ها، دلبستگی ها، روابط و تعاملات در زندگی جمعی است.
برای همین اگر بخواهیم موضوع جامعه شناسی را در یک واژه خلاصه کنیم می توان از «تعلق خاطر» نام برد.
تعلق خاطر؛ بنیان و اساس هر پیوند و رابطه است که به اشکال گوناگون در خانواده، شهر، مدرسه … تبلور می یابد.
بدیهی است تعلق خاطر اعضای خانواده از غنا و عمق بیشتری برخوردار است و در نتیجه پیوندها و تعاملات چندگانه عاطفی، اعتقادی … را به وجود می آورد.
در سایر گروه ها یا سازمان ها نیز کم و کیف تعلق خاطر، چگونگی پیوندها را تعیین می کند.
دوام و بقای پیوندها و روابط را شکل می دهد. نوع پیوندها را سامان می دهد و موجب رواج برخی روابط و مانع بعضی دیگر از ارتباطات می شود.
به این ترتیب، اگر زندگی جمعی را تجزیه کنیم به گروه ها و سازمان ها می رسیم و با تجزیه گروه ها و سازمان ها به روابط می رسیم و در نهایت روابط، ما را به «تعلق خاطر» می رساند.
بنابراین، می توان نتیجه گرفت که زیربنای زندگی جمعی یا سلول اولیه برای تشکیل «جمع» و «واحدهای جمعی»، همانا «تعلق خاطر» است.
تعلق خاطر را می توان به چسب تشبیه نمود که افراد را گرد هم می آورد و عامل پیوند است.
تعلق خاطر را می توان به پیچ یا مُهره تشبیه کرد که تکه ها و قطعات مختلف را به یکدیگر وصل می کند.
تعلق خاطر را می توان به کشش و جاذبه آهنربا تشبیه کرد که هر خُرده آهنی را خواسته و ناخواسته به سوی خود جذب می کند و آنها را کنار یکدیگر قرار می دهد.
تعلق خاطر را می توان به نخ تسبیح تشبیه کرد که مهره های بزرگ و کوچک، ریز و درشت، رنگی و ساده را کنار یکدیگر نگه می دارد.
بنابراین، برای برخورداری از جمع، گروه، سازمان و هر تشکل جمعی دیگر چون انجمن، قومیت، ملیت باید تعلق خاطری فراهم گردد تا افراد را به یکدیگر پیوند دهد و آنها را در کنار یکدیگر حفظ نماید.
تعلق خاطر در یک شرکت تجاری می تواند میزان سودی باشد که عاید افراد می شود.
در یک کلاس می تواند میزان منفعتی باشد که افراد از آموزش و یادگیری به دست می آورند.
در یک شهر می تواند میزان بهره ای باشد که از امکانات شهری به شهرنشینان می رسد.
خلاصه آن که تعلق خاطر شامل «سود، بهره، فایده، اثر، حاصل …» می شود که به تک تک افراد می رسد و در نتیجه به همین دلیل می تواند تک تک افراد را کنار یکدیگر نگه دارد و جریان روابط و تعاملات میان افراد را فراهم نماید.
مبرهن و آشکار است که یکی از جلوه های آشکار این سود و منفعت می تواند تامین نیازها باشد.
تعلق خاطر کودک به مادر،
تعلق خاطر شهروند به پلیس،
تعلق خاطر رئیس به کارمند … از تامین نیاز آغاز می شود
و می تواند به ابعاد دیگر زندگی آدمی (احساس، زیبایی، خِرد، حکمت، تعالی …) منتهی شود.
در این روال، عفو و بخشش یکی از عوامل کلیدی در برقراری، دوام، عمق و غنای روابط است که مانع از خدشه دار شدن تعلق خاطر می شود و موجب ماندگاری و پایداری شرایط به حالت اولیه است.
پدری که از فرزند جوان خویش رنجیده است و غمگین و دردمند است.
تعلق خاطرش نسبت به جوان در معرض آسیب و نقصان قرار گرفته است.
برای بازگشت به شرایط اولیه و حفظ ارتباطات با همان تعلق خاطر مثبت و سازنده، نیازمند عفو و بخشش است.
عفو و بخشش به معنای فراموشی و رهایی از هر آنچه رنجش ایجاد کرده است و خالی کردن ذهن از تمام ناملایمات و آزرده خاطری که پیش آمده است.
عفو و بخشش یعنی پاک کردن خطاها و اشتباهات از ذهن، و نگاه کردن به افراد به مانند همیشه.
عفو و بخشش یعنی شستن و تمیز کردن باورها، افکار و تصمیمات از تمام گناهان، بیراه ها، کاستی ها و نقصان ها که بر فرد روا شده است.
بنابراین، چرا دیگران را باید بخشید؟
از چشم انداز جامعه شناسی می تواند حداقل شامل پنج دلیل باشد که از حفظ و دوام «تعلق خاطر» ناشی می شوند:
1- فرد با بخشیدن از خطر روابط سُست و متزلزل رهایی می یابد و احتمال تجربیات غنی و عمیق، درست و دلنشین را افزایش می دهد.
این در حالی است که فرد کنترل شرایط را با بخشش به دست می گیرد و اجازه نمی دهد روابط در تموج اشتباهات به هر سوی کشیده شوند.
فرد با انتخاب عفو و بخشش، می تواند روابط را جهت دهی کند و هدایت امور را به دست گیرد.
2- از خدشه دارشدن تعلق خاطر که انگیزه و قوام پیوند فرد به دیگران است، جلوگیری می شود و مانع رهاشدگی فرد از جمع می گردد و برای فرد، اهمیت ضرورت وجود خویش آشکار می شود.
همچنین، فرد با از دست دادن تعلق خاطر چون مولکولی جدا افتاده ای است که توان هماوردی برای پرهیز از خطرات را ندارد و از سوی دیگر، از خویشتن واقعی خویش یعنی «اجتماعی بودن»، جدا افتاده است.
3- بار سنگین خطاها و رنجش ها از شانه فرد بخشش گر برداشته می شود و او سبکبال در میدان تعاملات قرار می گیرد.
باید خاطر نشان کرد یکی از دلایل اصلی که امروزه همه از سختی ارتباطات گلایه دارند، همین است.
افراد در روابط با کاستی هایی مواجه می شوند که موجب رنجش آنها می شود و چون این رنجش ها را نمی بخشند، هر روز به بار فکری، روحی و جسمی خویش می افزایند.
در حالی که اگر ببخشند، سبک بال می توانند به محیط اجتماعی آمده و تعاملات تازه و خوشایند دیگری را تجربه کنند.
4- فردی که می بخشد، سعی می کند دیگر بار، بر نکات منفی کمتر تمرکز کند و در جستجوی نکات مثبت است.
از اینرو، فرد بخشش گر به مرور به فردی مثبت نگر تبدیل می شود که شرایط را بر اساس قوت ها، ارزش ها و خوبی ها شکل می دهد
تا شرایط و تعاملاتش را بر مبنای دردها و رنجش ها که نیروی او را می گیرند و نقش تخریبی در تعاملات جمعی دارند.
5- وقتی ببخشیم، نه تنها تعلق خاطر حفظ می شود که قوام و دوام می گیرد.
تعلق خاطری که چون تکیه گاه و پناهی می تواند فرد را در مواجهه با فراز و نشیب های زندگی پایدار نگه دارد.
همچنین تجربیات خوشایند و زیبایی (لطف، عشق …)، را با تعلق خاطر محکم و عمیق فراهم نماید.
بنابراین، جامعه شناسی برای سود، منفعت، بهره و فایده ای که عاید فرد بخشش گر، سپس محیط جمعی و فرد مورد بخشش، می شود بخشش را تجویز می نماید.
به بیان دیگر، بخشش از دیدگاه جامعه شناسی دارای کارکرد چندگانه است که بیشترین ارزش را می آفریند.
از همین روست که حتی جرم شناسان نیز بر عفو و بخشش مجرم تاکید دارند.
زیرا عفو و بخشش موجب تعهدی در مجرم می شود که نه تنها مانع از ارتکاب جرم خواهد بود که او را به جبران وادار می نماید.
امری که تعلق خاطر و به دنبال آن تعهد جمعی را استحکام می بخشد.