خلاق و ابداعی
جامعه ایران در حال گذار
ایران، دختر جوان و با نشاط، به درختی تنومند و کهنسال تکیه زده بود و فکر می کرد،
کاش شاهزاده ای با اسب سفید بیاید و او را بغل زده، بر اسب بنشاند و ببرد.
هنوز رویای او پایان نگرفته بود
که شاهزاده از راه رسید و ایران را بر اسب نشاند و بٌرد.
موهای ایران، اکنون رنگ اسب شاهزاده است،
ولی
او همچنان بر اسب نشسته است
و شاهزاده او را می برد.
ایران با خود گفت:
کاش آن زمان که آرزو می کردم
به این نیز اندیشه بودم که شاهزاده من را به کجا ببرد !!!!