رسانه ها و مصرف فرهنگی
رسانه ها بازتاب تحول تکنولوژیکی و مصرف فرهنگی است که از جهتی محصول تلاش انسان برای پیشرفت و از جهت دیگر حاصل نیاز آن به دسترسی به امکان مناسب در زمان خاص.
اصولاً همه تحولات مربوط به تکنولوژی از همین ویژگی برخوردار می باشند، لذا هر عصری تکنولوژی خاص خودش را می طلبد که انسان با تلاشی که می کند، معمولاً به آن دسترسی پیدا می کند. اگر هم جهشی در این زمینه ها صورت گیرد، باز هم نتیجه فهم زمان و نیاز انسان است.
بنابراین، می توان گفت که رسانه ها به نوعی محصول فکر، علم، فرهنگ و نیاز انسان است. اما رسانه با سایر تکنولوژی هایی که در جنبه فرهنگی و تاثیرگذاری کم رنگ هستند، دارای قدرت هایی است که آن را به پیام تبدیل کرده است.
جمله مک لوهان، استاد برجسته ارتباطات، یعنی «رسانه همان پیام است»، تاکید بر همین جنبه فرهنگی و تاثیرگذاری رسانه ها است.
بنابراین، رسانه خود نیز فرهنگ ساز است.
این فرهنگ سازی در شرایط کنونی که رسانه به یک امر فراگیر تبدیل شده است و تقریباً در بسیاری از موارد حتی جای خانواده و مدرسه را نیز اشغال کرده است، به یک عامل موثر فرهنگ سازی تبدیل شده است.
رسانه ها فراتر از آن در هویت سازی، ایجاد نقش های نمادین و ارائه سبک زندگی تاثیرات فراوانی پیدا کرده اند.
در این راستا، می توان از مصرف فرهنگی به عنوان پدیده مدرن سخن گفت.
همان طور که ملاحظه می گردد، مفهوم مصرف در طی زمان با تحولات اجتماعی و تکنولوژیکی تفاوت اساسی پیدا کرده است. شاید بتوان گفت که مصرف در آغاز، بیشتر جنبه اقتصادی داشته و بسیاری از نظریات مصرف در حوزه اقتصادی و نیازهای مادی انسان شکل گرفته بودند.
مارکس نیز در آغاز مباحث خود عمدتاً به تولید کالا در نظام سرمایه داری تا مصرف توجه ویژه داشت. اما بعداً به مساله مصرف نیز به دلیل اهمیت آن در ساخت هویت اجتماعی و سبک زندگی پرداخت.
یکی دیگر از مفاهیمی که در این زمینه بیانگر توسعه بی رویه مصرف در فضای جدید اجتماعی جهانی است، مفهوم «مصرف متظاهرانه» یا (Conspicuous Consumption) هست که توسط تورشتاین وبلن در کتاب معروف «نظریه طبقه مرفه» مطرح گردید. این وضعیت متظاهرانه فراتر از مصرف به منزله یک میل تا یک نیاز است.
ماکس وبر، جامعه شناس معروف، فراتر از مارکس مصرف را فرایندی شامل کردارهای اجتماعی و فرهنگی متفاوت می دانست که بیان گر تفاوت های اجتماعی علاوه بر اقتصادی است. به عبارت دیگر، وبر دو مفهوم منزلت و قدرت اجتماعی را به مفهوم اقتصادی مارکس از طبقه اضافه کرد و آن را تبدیل به یک مفهوم اجتماعی- فرهنگی کرد.
یکی از وجوه تمایز مهم جوامع سنتی با مدرن تعریفی است که از هویت اجتماعی به دست آمده است.
در جوامع سنتی هویت اجتماعی بر پایه ویژگی های انتسابی و در جوامع مدرن بر اساس ویژگی های اکتسابی است.
ویژگی اکتسابی عمدتاً در دو حوزه فعالیت تولیدی و جایگاه فرد در نظام شغلی و رویکرد مصرفی وی می باشد.
به عبارت دیگر، هویت اجتماعی در جهان مدرن به درجه تخصص شغلی و مهارت علمی از یک سو و چگونگی مصرف وی بستگی دارد؛ که اولی مفهوم «طبقه اجتماعی» را شکل می دهد و دومی «سبک زندگی» را تداعی می کند. بنابراین، ظهور مفهوم طبقه اجتماعی و سبک زندگی در جهان مدرن کاملاً با جهان سنتی متباین شده است.
شاید مهم ترین و عمیق ترین نگاه به بحث مصرف، نگاهی است که بوردیو به آن داشت و مصرف را در حوزه ارتباطات وارد ساخت و از آن یک مفهوم جامع تری ارائه داد.
در دیدگاه بوردیو، مصرف به مثابه ارتباط است.
بر اساس این دیدگاه، گروه های خاص اجتماعی تمایز خود را بر پایه شیوه مصرف جای یابی می کنند و شیوه های ارتباطی خود را بر این اساس تعیین می کنند، و بدین ترتیب روش زندگی مجزایی از دیگران پیدا می کنند.
این وضعیت، فضای اجتماعی (Social Space) جدیدی را به وجود می آورد که یک پارچه و واحد نیست و از تنوع و تکثر برخوردار است و میدان های خاص اجتماعی را برای گروه های مختلف اجتماعی به وجود می آورد که از همدیگر جدایی فرهنگی و ارتباطی دارند.
بوردیو در نگاهی فراتر وجود نابرابری و عدم تعادل را جزیی اساسی در این میدان ها می داند که با سه مؤلفه مهم: اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی تبیین می شوند.
بنابراین، ما در اینجا با نوعی از نابرابری اقتصادی، نابرابری فرهنگی و نابرابری اجتماعی روبرو هستیم.
وی فراتر از آن برای این نوع از نابرابری مفهوم «ذائقه»را مطرح می کند و آن را نوعی از ظرفیت یا توانایی انسانی برای ایجاد ترجیحات متمایز کننده می داند.
بنظر می رسد که مصرف فرهنگی، بیشتر از آنچه که بتوان آن را نوعی از بکارگیری فرامصرفی از تکنولوژی، محتوا و تولیدات فرهنگی، باید آن را یک «میل افراطی» به تولیداتی دانست که می توانند تمایز و نابرابری اجتماعی برای ایجاد نوعی از «رضایت درونی» را ایجاد کنند.
انسان کنونی، همانگونه که در حوزه بیرونی به دنبال نوعی از ساختارشکنی است، در حوزه درونی خود نیز مایل است که به نوعی ساختارهای معمول به ساختارهای جدیدی تبدیل شوند که اگر چه واقعی نیستند، اما می توانند «ارضای درونی» ایجاد نمایند.
این وضعیت، سبکی از زندگی مدرنی را ایجاد کرده است که بیش از آنکه به اخلاق عام انسانی بستگی داشته باشد به مقررات و قوانین وضعی تن می دهد.
در چنین وضعی سواد رسانه تعریف رژیم مصرف فرهنگی است یا سواد تولید فرهنگی؟
رسانه یک واسطه یا یک انتقال دهنده پیام است.
بنابراین، هر نشانه ای که بتواند پیامی را منتقل کند، به عبارتی یک رسانه است.
اما رسانه در فرهنگ اصطلاحی، به رسانه هایی از قبیل روزنامه، رادیو، تلویزیون، اینترنت و غیره اطلاق می شود.
به عبارت دیگر، در اینجا نوعی از تکنولوژی مد نظر است که می تواند پیام را به شکل دیداری، شنیداری، تصویری و غیره منعکس و یا منتقل کند.
انسان، از این منظر اگر چه به مثابه رسانه مطرح است، اما در حقیقت بسیار فراتر از رسانه است.
انسان، خالق رسانه هاست.
به همین دلیل انسان، رسانه ها را در شکل های مختلف تکنولوژیکی آنها به شکل مناسب مورد بهره قرار می دهد.
در زمانی که رسانه های جمعی غیر الکترونیک و غیر دیجیتالی وجود داشتند، تعامل انسان با آنها یکسویه بود. لذا عمدتاً تولید پیام می کرد و دیگران به نوعی مصرف کننده آن پیام بودند.
در تحولات اخیر برای رسانه از منظر تکنولوژیکی، این ظرفیت ایجاد شده است که رسانه می تواند تعامل چندسویه داشته باشد.
به عبارت دیگر هر ارتباط گر می تواند خود هم محتوا و پیام را تولید کند و هم همزمان آن را توزیع و منتشر کند.
در واقع، این قابلیت تکنولوژیکی رسانه های نوین است که این ظرفیت را برای انسان ایجاد کرده اند که همزمان تولید و توزیع پیام را انجام دهد.
در همین وضعیت انسانی که با رسانه های تعاملی به شکل چند سویه در تعامل است، هم تولید کننده مطلب برای دیگران است و هم مصرف کننده محتوای دیگران است.
یعنی، دو وجه تولید و مصرف هیچگاه از بین نرفته است، بلکه امکان و ظرفیت انجام این دو به شکل همزمان به دست آمده است.
در حقیقت، در اینجا ما هم با رژیم مصرف فرهنگی و هم رژیم تولید فرهنگی روبرو هستیم.
سواد رسانه ای در چنین شرایطی مانند عصر رسانه های گروهی غیر دیجیتالی، تنها ناظر به مصرف و آگاهی از کیفیت مصرف رسانه ها نیست، بلکه در اینجا با توجه به حضور گسترده رسانه های نوین دیجیتالی، سواد تولید رسانه ای نیز اهمیت یافته است.
تفاوت وضعیت کنونی سواد رسانه ای با سواد رسانه ای گذشته در همین نهفته است که همانگونه که انسان کنونی هم تولید کننده و هم توزیع کننده پیام است، باید سواد تولید و مصرف رسانه ای را مورد توجه قرار دهد که چگونه تولید کند و چگونه توزیع کند و چگونه این دو را ارزیابی و قرائت کند.